نقادی به انسانیت در جامعه ای مدعی تمدن
هیروکازو کورئیدا کارگردان ژاپنی ، اجتماعی زیستن را در ژانرهای متفاوتی ارائه کرده است . «هیچ کس نمی داند» ، «خواهر کوچک ما» ، «زندگی پس از مرگ» و ... از جمله آثاری است که به این معنای بدیهی در جوامع پرداخته است . «دزدان فروشگاه» جدید ترین اثر کورئیدا در تعریف انسانیت ، بقا ، ریشه های روانشناختی ترس از بچه دار شدن و آنچه در جامعه ناهنجار تلقی می گردد به غایت کلمه موفق بوده است . سینمای ژاپن مدیون بزرگانی چون : کوروساوا ، اوزو ، میازاکی (انیمیشن) است ؛ البته این دِین به معنای کمّی مطرح نمی شود بلکه عصاره اندیشه این بزرگان ، باعث بروز اندیشه هایی در بطن فرهنگ سینمای شرق و مشخصا ژاپن شده که حاصل آن روی کارآمدن کارگردانانی مانند : کورئیدا است .
* جوامع تنها از انسان
رسوخ فرهنگ شرقی در مواجهه با هنر بیش از سایر کشورهای دیگر قابل لمس است . مشخصا در ژاپن این فرهنگ با استفاده از ابزار هنری تبدیل به هنر شده است . در حقیقت آنچه مخاطب خارجی از یک اثر ژاپنی می بیند فرهنگ آن کشور است که به شکل هنرمندانه ارائه می شود . «دزدان فروشگاه» بعد از یک سرقت هیجان انگیز با دختر بچه ای دور افتاده از خانواده در یک منطقه مسکونی متوسط روبه رو می شوند او را به جمع خود می برند و این ورود بهانه ای می شود برای مواجهه مخاطب با خانواده ای متشکل از چند فرزند ناخوانده که زن و مرد ، به خصوص مادربزرگ نقش مهمی از انسانیت و احساسات در بطن آن جامعه ی کوچک را بازی می کنند . ارتباطی که میان مادربزرگ و دیگر افراد آن خانواده مجهول الهویت برقرار می شود یک ارتباط شاهانه است . مادربزرگ با زیرکی پول جمع می کند ، نوع برخورد او با تازه وارد باعث همسان پنداری در آن جمع می شود ، به گونه ای شخصیت آن شکل می گیرد که پس از آن جای خالی اش احساس نشود و این درک نشدن جای خالی غم انگیز ترین لحظه برای دختر جوانی است که پس از دستگیری متوجه می شود مادربزرگ به خاطر پول های پدر و مادرش با او مهربان بوده . قدرت داستان گویی شرق همواره در آثار سینمایی به جنبه نمایشی اثر غلبه کرده. «دزدان فروشگاه» نمونه دیگری از این مثال است که ادبیات ژاپن سایه وسیعی بر ادبیات رئالیستی جهان انداخته است . این ادبیات که از بطن جامعه کاریزماتیک ژاپنی برخاسته حاوی مفاهیم ارزشمند فرهنگی است که در چارچوب فرم چهره ای هنرمندانه به خود می گیرند . هاروکی موراکامی ، کنزابورو اوئه ، یاسوناری کاواباتا ، ایشی گورو و ... ثابت کرده اند که جامعه ای که با ادبیات دوست باشد ، زندگی هنرمندانه ای پشت سر خواهد گذاشت . در واقع ریشه سینمایی «دزدان فروشگاه» عمیقا مابه ازای بیرونی دارد و این تمثال به راحتی برای جوامع بیگانه قابل مقایسه است که نمونه های چنین زیستن هایی در کشور خود ما نیز یافت خواهد شد .
*انسان در پی هویت
هنر بهانه ای برای خودشناسی و یکی از قدرتمند ترین ابزار موجود در هستی است هنگامی که هنرمند چهره ای از انسانیت خود و یا تجربه ای که در برخورد با انسان ها داشته نمایان می کند در نهی نیستی گام برداشته است . اقلیت های ضد پیرنگ و به اصطلاح پست مدرن در دنیای کنونی با انسانیت خود ، جوامع را مورد سنجش و آزمایش قرار می دهند ، که انسانیت ناقصی است . فراموش نکنیم هنر ، زبان مادری همه انسان ها است . بدون هیچ ایما و اشاره ای با استفاده از هنر می توان به منظور خود رسید اگر قبل از آن با جامعه خود دوست باشیم . این مقدمه دلیلی می شود برای اینکه بگویم : کورئیدا یکی از هنرمندانی است که خادم جامعه است . پلانی که مادر جعلی روبه روی افسر پلیس نشسته و هرچه سعی می کند با ماساژ چشم هایش جلوی جاری شدن اشک بر گونه هایش را گیرد یکی از مهم ترین اتفاقات فرهنگی – روانشناسی در حوزه سینما است . به نظرم کورئیدا پس از یک پژوهش کامل بر روی چرایی ترس زن ها از مادر شدن و مشکلاتی که در روابط زناشویی شان به وجود می آید پشت دوربین رفته است . رابطه ای که زن و شوهر در این اثر دارند یک رابطه گرم و سرد است . گرم به لحاظ احساسی که هردو برای در آسایش بودن دیگری زحمت می کشند تا جایی که حتی برای فرار از احساس کمبود در زندگی شان بچه هایی را در شرایط کاملا ایده آل و انسانی به خانه می آورند (تحت شرایط دارم). هردو به نیاز های یک دیگر آگاه هستند اما برای ثبات روانی و احساسی دیگری فداکاری می کنند . در چنین درامی بیش از اینکه جنبه جنایی قضیه (بزرگ کردن بچه هایی که خود دارای خانواده هستند و دفن کردن پیرزن دور از دید جامعه) مهم باشد لحن نقادی به انسانیت در جامعه ای دارد که مدعی تمدن است . این بخش از نقد کورئیدا گستره جهانی پیدا می کند و محدود به جغرافیای خاصی نیست اما هنگامی که مادربزرگ می میرد و زن و مرد تصمیم به دفن مادربزرگ در خانه می گیرند مولف تمام قد بر نحوه برخورد جامعه با از دست رفتگان می ایستد . در پی چنین نقدهای جسورانه ای است که درام از لابه لای متن مجهول کورئیدا شکل می گیرد و این جهل که توسط مولف به مخاطب تزریق می شود در پی هویت انسان می گردد . اگرچه همواره بی هویتی متن نمی تواند شخصیت و انسان بسازد اما هویت در سرتاسر متن «دزدان فروشگاه» موج می زند . آدمهایی که از آنچه دارند راضی اند و فقط می خواهند جاه طلبان و شعاردهندگان انسانیت سر به سرشان نگذارد و حتی از فرزندان این جامعه متخاصم پذیرایی می کنند اما باز هم قدرت یک جامعه بزرگ بر جامعه آرمانی کوچک غلبه می کند . جرم آن جامعه کوچک متفاوت بودن است . تفاوت در ارائه انسانیت و تعریف از آن نیست بلکه در عمل به ان خلاصه می شود . جامعه کوچک به دلیل گستره اش می تواند به شعارهایش چهره عمل بپوشاند اما جامعه بزرگ با شعارهای یک صدا و توخالی اش نه انسان می سازد و نه از انسانیت حمایت می کند فقط در پی شعار دادن های بی عمل است . در نتیجه دختر بچه به خانه ای باز می گردد که مدام مادرش او را مجبور به عذر خواهی می کند . چنین آثاری چهره درستی از ارائه فرهنگ توسط هنر نمایش می دهند و مسلما تاثیرات مثبت بسیار زیادی بر تفکرات مالیخولیایی جوامع مدرن نما دارد امیدوارم سینمای ایران از دل فرهنگ ایرانی هنری این چنین تولید کند همانطور که «بچه های آسمان» و «خانه دوست کجاست» را در کارنامه خود داریم .