جستجو در سایت

1398/05/06 00:00

ضددراماتیک و بسیار کند

ضددراماتیک و بسیار کند

ترجمه اختصاصی سلام سینما

این اثر تقریباً سه ساعته ، یک فیلم طولانی ، بسیار کند و مناسب عصرهای تابستان است. «کشیش» و نویسنده و شریکش «گالیا لاکورا» در اقتباسی ضعیف از رمان «فرانسوا بیگودو» تحت عنوان آسیب واقعی، تجربه همه‌جانبه‌ای از ساحل، شن، غذا، دیسکو، خانواده، دوستان، و رابطه جنسی را در هم بافته‌اند. ماه اوت سال 1994 است و امین برای گذراندن تعطیلات از پاریس به شهر کوچک ست در ساحل مدیترانه بازمی‌گردد. بر خلاف انتظارات، رابطه جنسی در همان آغاز رخ می‌دهد و میل قوی به تعویق‌افتاده‌ای در سرتاسر فیلم جریان پیدا می‌کند.

او پس از ملاقات اوفلی (اوفلی بو)، در طول ملاقات پنهانی وی با تونی (سلیم کشیوش) و با پس‌زمینه‌ای-بسیار نامتناسب-از یکی از آهنگ‌های نیل دایمند آن‌ها را دید می‌زند. این صحنه‌ای باز و طولانی است، اگرچه امین خجالتی نگاهش را از آن‌ها می‌گیرد. اوفلی به رغم رابطه با تونی، نامزد یک سرباز غایب است که قرار است با او ازدواج کند. اوفلی برای فرار از موشکافی‌های جامعه درهم‌تنیده و کنجکاوشان تونی را به رابطه‌های سریع و مخفیانه تشویق می‌کند تا از سوء‌ظن‌ها بکاهد. یا شاید تنها فکر می‌کند که این گونه است.

بسیاری از صحنه‌ها در زمان حال رخ می‌دهند. ما در کنار آن‌ها بر روی نیمکت‌ها به گفتگو و بذله‌گویی می‌نشینیم. دخترها پس از هماهنگی تونی با والدین امین به رستوران دعوت می‌شوند و تعداد گیج‌کننده‌ای از خویشاوندان و آشنایان معرفی می‌شوند. فضا صمیمی، جالب، سردرگم‌کننده، و گاهی آزاردهنده است، چون باید منتظر بمانید تا آن‌ها به میز خود برسند و غذا سفارش دهند [اسپویلر: آن‌ها هرگز این کار را نمی‌کنند]. طرفداران کسکوس اثر 2007 کشیش به راحتی متوجه این نکته می‌شوند. هر کسی شخص دیگر را می‌شناسد و از اموراتش آگاه است. یکی از شوخی‌های رایج بین آن‌ها این است که رابطه تونی و اوفلی، به رغم احتیاط مضطربانه‌ای که می‌کنند، رازی افشاشده است. اوفلی رازش را با امین در میان می‌گذارد و در عین حال از او دلبری می‌کند. در واقع، همه با هم در حال لاس زدن هستند. و گویی این مسئله مورد تأیید نسل قبلی نیز قرار دارد.

مادر امین او را به خوش‌گذرانی و تفریح تشویق می‌کند. اما امین شخصیتی مبهم دارد و شاید هم هم‌جنس‌گرا باشد؛ شاید او خود میل مبهم هوس است و قاطعانه از هر کشف عاشقانه‌ای می‌پرهیزد. وقتی او از اوفلی عکس‌های برهنه می‌خواهد، واقعاً به آن‌ها علاقه نشان می‌دهد. کشیش چندان محجوب نیست و دوربین مارکو گرازیاپلنا مانند نگاهی هرزه بر روی پوست‌های آفتاب‌سوخته پرسه می‌زند. شور و هیجان شعله می‌کشد، معشوقه‌ها رد و بدل می‌شوند، و شارلوت مأیوس شده است، چون ساده‌لوحانه گول ظاهر حرف‌های تونی را خورده است.

فیلم به شکلی قطعی ضددراماتیک است. هیچ درگیری و نزاعی در آن نیست، والدین فرزندان خود را دوست دارند، و هیچ الکلی خماری نمی‌بینیم. امین اسرارآمیز به شکل عجیبی عاری از هر بیمی است. او به عنوان یک عکاس و فیلمنامه‌نویس آینده جانشینی احتمالی برای فیلمساز است، اما دایی گستاخ و عیاش او بیشتر شبیه به کشیش گاهاً چشم‌چران است.

با این وجود، مکتوب، عشق من اثری نسبتاً زیبا و دلپذیر با گرمایی فراگیر است. در یک صحته جادویی، امین به دیدن دامداری خانواده اوفلی می‌رود و صبورانه تمام روز را انتظار می‌کشد تا شاهد تولد یک بره باشد. این قیاسی با خود فیلم است. فقط صبر داشته باشید تا زندگی در مقابل چشمان شما به وقوع بپیوندد. در ماجرای امین، این اتفاق دو بار رخ می‌دهد.

منبع : CineVue

مترجم : وحید فیض خواه