یک بازی کامپیوتری
طبق معمول قهرمانی که درک نمیشود. در تمام طول عمرش فقط در خدمت وطن و جنگ بوده و وقت خود را به جای رسیدن به خانواده صرف نجات مردم و جامعه کرده است.
از داعش تصویر ابلهانه و ساده لوحانه ای ارائه می شود. منبع تمام این تصاویر هم سایت یوتیوب است. حاتمی کیا سعی میکند تفکرات درونی این گروه را نشان دهد اما موفق نیست. به دلیل اینکه نگاه کلی نیست.
مثل تصویری که از عراقی ها در سینمای ایران نشان داده می شود. چاق و کودن و اخمو و زشت در مقابل ایرانی های دلاور و باهوش و خوش چهره. یک طرف همه مثبت و یک طرف همه منفی. همین نگاه باعث می شود هیچ انتخاب اخلاقی برای تماشاگر در میان نباشد. یک ایدئولوژی صرف، تکراری و خنثی. نه خبری از دغدغه های اخلاقی است و نه تغییری در شخصیت کاراکترها ایجاد می شود. نه دیالوگ و صحنه هیجان انگیزی می بینیم. یک مشت شعار تکراری.
فیلم شبیه کپی دست چندم از بلاک باسترها و پست پروداکشنهای هالیوودی است که در سطح جلوههای ویژه چون بازیهای کامپیوتری است. البته حاتمی کیا نشان داده که در کپی کردن ید طولایی دارد. از بحث محتوا که آژانس شیشهای یا همان بعداز ظهر سگی تا اسم فیلم "چ" با همان پوستر فیلم چگوارا!
آقای حاتمی کیا چند روز پیش در مشهد گفته فیلمبرداری در سینما هدر دادن سرمایه است. کاملا درست است اما این هدر رفتن بیشتر است یا ساخت فیلمی بد با سرمایه بسیار زیاد نهادهای حکومتی(سازمان رسانهای اوج متعلق به سپاه پاسداران) که از بین خواهد رفت زیرا مثل فیلم قبلیاش بادیگارد که هزینه تبلیغاتش را هم درنیاورد بلیطهایش بیشتر به عنوان هدیه در اختیار سازمانهای حکومتی و دولتی قرار میگیرد.
حاتمی کیا، باید عرصه سیاست را از فیلمسازی اش جدا کند؛ نمی توان هم در جشنواره فجر حضور یافت، هم به آن فحش داد، نمی توان هم از دولت تسهیلات گرفت و هم علیه دولت سخنرانی کرد، نمی شود حتی جایگاه فیلمسازی را با خطابه و منبر اشتباه گرفت!