آگاهی بخش و قابل احترام

ترجمه اختصاصی سلام سینما
لحظاتی در «احترام» وجود دارند که قابل احترام، ناهمگون و گاهی کسل کننده هستند اما با نقشآفرینی «جنیفر هادسن» در نقش «آرتا فرانکلین» جوان تاثیر گذار میشوند. این فیلم به معنای واقعی نزدیک به نمایش واقعی و مرتبط با یک موضوع هنری است که ممکن است درست مثل تعریف و تمجیدی ضعیف باشد، اما از آن چیزی که بسیاری از فیلمهای بیوگرافی موزیسینها دریافت میکنند، به یک اثر بیوگرافی استاندارد نزدیکتر است. اغلب فیلمهای بیوگرافی دارای کلیشههای مشابهی هستند که اغلب آنها نشان دادن بزرگ ترین موفقیتها به شکلی ثابت است: دوران کودکی سرشار از استعداد؛ ضبط و مونتاژ کاور آلبوم؛ ازدواجهایی که بر اثر اعتیاد، پرخاشگری و مشهوریت از هم گسیخت. موسیقی در بهترین حالت به یک آهنگ صوتی و در بدترین حالت به یک فکر ثانوی تبدیل میشود، چیزی که میتواند شکاف بین ضعفها و نقاط عطف را نشان دهد.
«احترام» که توسط «برنلین» قبل از مرگش در سال 2018 به طور ماهرانهای تولید و اجرا شده است، به طور کامل از این گیرو دار دور نبود. اما مانند کارگردانی لیزل تامی، ویژگی اصلی شروع کار، به ندرت به آن برمیخوریم. این فیلم نامه توسط تریسی اسکات ویلسون، نمایشنامهنویس و نویسندهی تلوزیونی، ممکن است روایتی کم رنگتر و چاپلوسانهتری نسبت به مینی سریال غیر مجاز امسال " نابغه: آرتا" باشد، اما در برخی از قراردادهای خود بر روی یادداشتهای قدیمیاش سرمایه گذاری میکند. تا آنجا که بخشی از درخشش فرانکلین در توانایی او در ریف کردن بر اساس استانداردهای مورد علاقه اش است؛ آلبوم انجیل وی در سال 1972، "فضل شگفت انگیز" که تولید آن داستان را نیز به پایان میرساند، نمونهای موفق است. آهنگ ابتدایی فیلم آهنگ دیگری است.
آهنگهای اوتیس ریدینگ، کسی که در مرحلههای اولیه بازسازی آریتا اعتراض میکند ( اوتیس کیست؟ فراخوان نهایی میآید). پرده برداری از تمام وقت 1967 هیجان جالبی در اواسط فیلم ایجاد میکند که هادسن، کسی که شخصا فرانکلین را برای این نقش انتخاب کرده بود، با افتخاری خاص آن را متوقف میکند. اما از جهتی دیگر، صحنهی ترانه سرایی قبل از آن بسیار لذت بخش بود: آرتا با خواهران خود، کارولین (Hailey Kilgore) و ارما ( Saycon Sengbloh) دیر وقت بیدار است و بیتها و نگارششان را که نسخهای به یاد ماندنی بود را، از جمله هم سرایی مسری “Ree, Ree, Ree, Ree” — a Ree-petition برگرفته از نام مستعار دوران کودکی آریتا را بررسی میکردند.
آیا واقعا این اتفاق افتاده است؟ آیا شوهر و اولین مدیر آریتا، تد وایت (بازیگر نقش مارلون واینز خارق العاده) واقعا از اتاق خوابش بیرون آمد و در مورد تاخیر ساعت غر زد؟ چه کسی میداند؟ مانند بسیاری از سکانسهای فیلمنامهی ویلسون ( برگرفته شده از داستانی که او در کنار Callie Khouri به خوشنامی رسید)، به نظر میرسد بر اساس موضوعات انرژی بخش ساخته شده است. این به ما یادآوری میکند که در حالی که استعداد خارق العاده فرانکلین با نوازندگی مشارکتی خانواده او پرورش یافته بود ، مردان زیادی بودند که سعی کردند این استعداد را کنترل کنند ، همان مردانی که بیشترین نیاز به شنیدن احترام و صدای مبارزه طلبی را داشتند.
آن ها شامل پدر آرتا و کشیشC.L بودند. فرانکلین، ستون کلیسای سیاه در دیترویت 1950 و انسجام خانواده، مذهب، فعالیت و موسیقی که آرتا را شکل میداد از هم جدا کرد. در صحنهی افتتاحیه، او از دختر 10 ساله فوق العاده با استعدادش میخواهد که در میهمانی آواز بخواند و مردم را به وجد میآورد. اما مادر آرتا که ساکن نیویورک بود، خوانندهی انجیل باربارا است که تاثیر عمیق تری بر جای گذاشت و به او هشدار میدهد که نگذارد پدرش یا هر شخص دیگری از او سو استفاده کند و هدیهای که از خدا گرفته را فقط به خدا پس بدهد.
مابقی فیلم فرار آرتا از آن حقیقت معنوی و بازگشت پیروزمندانه و دیرهنگام او را نشان میدهد. از دیترویت به بیرمنگام، شهر نیویورک و فراتر از آن، که سفری مجلل با بالاترین سطح معنویت همراه بود، با مرگ ناگهانی باربارا شروع شد، حادثهای که آرتای جوان را هفتهها در سکوت قرار داد. او دوباره صدایش را بر روی سکوی پدرش میابد و در سکانسی با صدایی شیرین به هادسن تمام عیار تبدیل میشود، در حالیکه دوربین در حال چرخش است. (فیلمبرداری با صفحه گسترده توسط کرامر مورگنتائو است.)
با این حال، ارائهی صدای او به عنوان یک هنرمند سخت خواهد بود و عملکرد تاثیر گذار هادسن به خوبی این موضوع را تایید میکرد. فقط این نیست و زمانی که در دهه 60 میلادی هادسن بسیار شیک پوش بود و لباس های درخشان کلینت راموس را بر تن داشت، از نظر فیزیکی فرانکلین را کمتر از آن چیزی که در " نابغه: آرتا" بازی میکرد تداعی میکند. تقلید می تواند ساده ترین حالت از دست دادن روحیه باشد، و مثل دیانا راس در "بانو بلوز می خواند"، هادسن عاقلانه به دنبال تقلید است و آواز های او به طرز شگفت انگیزی بینظیر است. این در حالیست که در برخی مواقع می توانید فشاری که او به خود وارد میکند تا بالاتر از فرانکلین برسد، آواز او به همان اندازه درخشان و کاملا احساسی است مانند “Dreamgirls" فیلمی که 15 سال پیش برنده اسکار شد.
همانند "دختران رویایی" هادسن سعی میکند احساساتش را در آهنگ بیشتر از دیالوگ هایش بیان کند، گرچه ابهاماتی در برخی صحنههای نمایشی به جای میگذارد. این موضوع تا حدی طراحی شده: اگر هدف تسخیر روح باشد و نه حضور گسترده ای از حروف، فرانکلین در «احترام» آن روح را هنوز شکل نداده است. آرتایی که ما میبینم، حسابگر، مردد و گاهی با احترام است اما هنوز هویت هنری و موسیقی قوی را به عنوان سلطنت ملکه ی ارواح را ندارد.
آرتا در پاسخ به این سوال که میخواهد چه موسیقی بخواند میگوید: من میخواهم ببینم و بیت ها را اجرا کنم. هم چنین مردانی که به او کمک میکنند و مانع او میشوند از پدرش که ورودش به عرصه تجارت را تنظیم میکرد تا دکتر مارتین لوتر که دوست خانوادگی نزدیک آنها بود و او را محدود میکرد. آرتا با ازدواج با تد، معامله گری خوب، از چنگال پدر فرار میکند اما او نیز به همان اندازه سلطه گر است. معاملاتش با جان هاموند تهیه کننده، آرتا را به جهت دیگری میکشاند که از اهداف موسیقیاش دور است.
یکی از نظریات دیگر «احترام» این است که توانایی خواندن فرانکلین در انواع سبک ها برایش مانع است تا زمانیکه با آتلانتیک رکوردرز، تهیه کنندهی افسانه ای همکاری نکرد. او آرتا را برای ضبط با گروه سفید فرستاد، تصمیمی که تد به خاطر خودخواهی مردانه اش را از این مسیر خارج کرد. اما بازدهی خلاقانه و تجاری غیر قابل باوری داشت. آرتا با صدای نرم و زیبای هادسن راه را ادامه میدهد و فیلم نیز همین طور.
در سکانسهای فیلم، هادسن درخشش آرتا را نه تنها به عنوان یک خواننده بلکه به عنوان یک ترانه سرای خوب به تصویر میکشد. در این اجرا ها احساسات و درک عمیق تری وجود دارد که نسبت به سکانس های وحشتناک کوتاه تر است، در حالیکه ازدواج آرتا با تد نیز در حال ازبین رفتن است و او به الکل روی آورده است.
«احترام» به عنوان یک فیلم درام قابل قبول نیست و در واقع فرانکلین به عنوان یک شخصیت سیاسی مبهم است که برخی از عملکرد او در مراسم تشیع جنازه دکتر کینگ و حمایتش از آنجلا دیویس انتقاد کردند. اما در برخورد تامی و ویلسون، جنبههای قهرمانانه و تحسین برانگیزی وجود دارد: آنها خاطرات سرکوب شده را به جای سوء استفادههای جنسی آشکار میکنند و در اینجا به " شیاطین" اشاره شده است.
به معنای واقعی او تا به حال یک عمر تجربهی خوانندگی داشته اما فقط یاد گرفته خود را در پشت صحنه به نمایش بگذارد. آرتا فرانکلین زنی مهم به اندازه ی آمریکا بود در حالیکه «احترام» نگاهی اجمالی به زنان آسیب پذیر ارائه میدهد و تماشاگران انتظار داشتند اون نمادین ظاهر شود.
در «احترام» به انسانهای فرشتهای ادای دین میشود که یکی از آنها به طور برجسته «مک دونالد باربارا» است، افسانههای دیگری نیز وجود دارد که بهترین صحبتهای عاشقانه به آرتا داده شده است. در ادامه توصیهی او به ارتباط انجیل و خداست که نقطه عطفی است که چند سال پیش با انتشار مستندی با همین عنوان به مدت طولانی مدفون شد. این فیلم بزرگ ترین فیلم «آرتا فرانکلین» نیست و دستاوردها و محدودیتهای این فیلم، آگاهی بخش و قابل احترام است.
منبع: لس آنجلس تایمز
مترجم: وحید فیض خواه
احترام Respect (2021)
تاریخ اکران: 13 آگوست 2021
کارگردان: لیزل تامی
نویسنده: تریسی اسکات ویلسون
توزیعکننده: یونیورسال پیکچرز
بازیگران: جنیفر هادسن، فارست ویتاکر، تیتوس برجس، هدر هدلی، مارلون وینز، مری جی. بلایژ، تیت داناوان، هیلی کیلگور، کویین لطیفه، مارک مارون، سایکون سنگبولو، برندا نیکول مورر
فیلمبرداری: کریمر مورگنتائو
تدوین: آوریل بوکز
موسیقی: کریس باوئرز
خلاصه داستان: این فیلم داستان واقعی زندگی خواننده آمریکایی، آرتا فرانکلین، از کودکی که در گروه کر کلیسای پدرش آواز میخواند تا زمانی که در بزرگسالی به سوپراستار و یک اسطوره در دنیای موسیقی تبدیل شد را دنبال میکند.