جستجو در سایت

1400/07/24 00:00

روحی تازه در کالبدی نیمه‌جان

روحی تازه در کالبدی نیمه‌جان

  

موسیقی، موسیقی، موسقی. زندگی بی‌ساز و آواز روح خودش را از دست می‌دهد. در سالهای گذشته فیلم‌های موزیکال و نیمه‌موزیکال، همانند دوران اوجشان، مورد توجه‌ی فیلمسازان و فیلمبازان  قرار گرفته‌اند و مخاطبان بسیاری را از سرتاسر جهان به سوی خود کشیده‌اند. اما آیا می‌دانید که ژانر موزیکال چیست و از کجا آمده؟

ژانر موزیکال فرزند خلفِ تئاتر موزیکال است. با افزایش محبوبیت تئاتر موزیکال در غرب و وارد شدن صدا به دنیای سینما و تلویزیون، کارگردان‌های خوش ذوق، برای اولین بار ژانر موزیکال را به جهانیان معرفی کردند. فیلم موزیکال تنها تفاوتش با تئاتر موزیکال، جزیات بیشترش در صحنه می‌باشد. اگر یک نمایش موزیکال فقط یک یا دو مکان، با میزانسن‌های ساده داشته باشد، در فیلم موزیکال دیگر چنین محدودیت‌هایی وجود ندارد. فیلم‌های؛ به دنبال ناوگان( از مارک سندریچ)، چرخش زمان( از جرج استیونز)، خیابان شماره‌ی 42( از لیود بیکن)، کلاه سیلندری( ازمارک سندریج)  و جادوگر شهر اُز( از ویکتور فلمینگ) از اولین فیلم‌های موزیکال تاریخ سینما محسوب می‌شوند که در دهه‌ی 30 میلادی محبوبیت فراوانی پیدا کرده و فروش بسیار بالایی را در گیشه تجربه کردند. در دهه‌‌ی 40 میلادی فیلم‌های موزیکال و نیمه‌موزیکال بشدت در میان مردم بخصوص طبقه‌های متوسط و پایین محبوب شدند، اما دوران طلایی این ژانر دوست داشتنی، دهه‌های 50 و 60 میلادی بود.

مِری پاپینز، خدانگهدار پرنده، چگونه بدون هیچ تلاشی  در شغلمان موفق شویم، آوای موسیقی، داستان کناره‌ی غربی، بانوی زیبای من، ویلی وانکا و کارخانه‌ی شکلات‌سازی، آواز در باران و... از فیلم‌های موزیکال و محبوب این چند دهه بودند که با فروش بالا در گیشه، جایگاه این ژانر را در میان مردم محکم‌تر از قبل کردند. اما از آن به بعد ژانر موزیکال آرام‌ آرام محبوبیتش را از دست داد تا جایی که تنها شرکت والت دیزنی بود که در دهه‌ی 90 میلادی،  از این ژانر برای انیمیشن‌هایش استفاده می‌کرد که آن نیز دوام چندانی نیاورد و طرافداران انیمیشن‌های موزیکال کمتر و کمتر شدند و ژانر موزیکال نیز آرام‌آرام به فراموشی سپرده شد.

زمان گذشت و فیلمسازان نسل جدید تصمیم گرفتند تا با تلفیق این ژانر و ایده‌های خود، فیلم‌های جذاب و آرتیستیکی را بسازند و روح جدیدی به کالبد این ژانر مرده بدمند.

در ده سال گذشته فیلم‌هایی همانند: شلاق، شروع دوباره، لالا لند( سرزمین لالا)، بوهیمین راسپودی و... هیجانی تازه را برای تماشای یک فیلم موزیکال یا نمیه موزیکال به فیلمبازان بخشید. دوباره شروع کن، یکی از این فیلم‌هاست که ژانر موزیکال را ( البته این فیلم نیمه‌موزیکال است) از نو محبوب ساخت، اما آیا این فیلم آنچنان که می‌گویند، ارزش تماشا کردن دارد؟ 

فیلم داستان تهیه‌ی‌کننده‌ی موسیقی است که از دوران اوج خود فاصله گرفته و با اعتیادش به الکل دست‌ و پنجه نرم می‌کند. در ابتدا با او و زندگی‌اش آشنا شده و کارکتر اصلی به خوبی به ما معرفی می‌شود بعد از پایان روز، و دنبال کردن زندگی غمناک مرد، با دختری جوان آشنا می‌شویم که صدایش تهیه کننده‌‌ی ما را محذوب خودش کرده. داستان غیرخطی است و فیلمساز با استفاده از فلش‌بک سعی دارد که ما را به داستان، و زندگی کارکتر‌ها، گره بزند اما موفق نمی‌شود.

دَن( تهیه‌کننده) که افسرده است و در زندگی شخصی خود دچار مشکلات فراون شده، صدای جادویی گرتا(دختر) را تنها راه نجاتش می‌داند اما دختر علاقه‌ی چندانی به فعالیت در دنیای موسیقی ندارد. از دوباره فلش‌بک‌هایی زده می‌شود و ما پی به داستان تلخ زندگی دختر می‌بریم.

گرتا با نامزد سابقش از انگلستان به آمریکا می‌آیند تا با تهیه‌کننده‌ای نام اشنا، قراردادی امضا کنند. نامزد سابق او خواننده و گرتا نیز شاعر است. فیلمساز در ده دقیقه ما را با اوج و سقوط را بطه‌ی این دو همراه می‌کند و ما پی به خیانت دیو‌(نامزد سابق گرتا) به گرتا می‌بریم. دیو که با خواندن شعر‌های گرتا، برای خود، شهرتی دست و پا کرده بود بعد از گذشت اندک زمانی، در یک سفر کاری، به نامزدش خیانت می‌کند. گرتا و دَن هردو با موسیقی اوج گرفتند و با موسیقی سقوط کردند اما حال دَن، به گفته‌ی خودش، نقشه‌ای در سر دارد تا دوباره با موسیقی به دوران اوج خود برسند. 

فیلمساز به ما دلایل قانع کننده‌ای، برای همکاریه این دو، ارائه نمی‌کند و رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین افراد را بچگانه نشان می‌دهد. چرا گرتا که به تازگی طعم تلخ خیانت را چشیده به مردی غریبه، آنهم با ظاهری برهم ریخته، اعتماد می‌کند و او را نردبان نجاتش از قعر جهنم می‌داند؟ چرا دن، با آن همه سابقه در دنیای موسیقی، نمی‌تواند یک استودیوی مناسب برای کارشان پیدا کند؟ چرا همسر دَن، که به دن خیانت هم کرده، با کمی تغییر در رفتار از دوباره عاشقش می‌شود؟ و یا چرا دَن حاضر شد که به او یک شانس دوباره دهد؟! جواب این سوال‌ها نه تنها داده نمی‌شود بلکه فیلمساز از آن‌ها سرسری می‌گذرد. گرتا پیشنهاد دَن را می‌پذیرد و برای پیدا کردن اسپانسر راهیه شرکت دَن می‌شوند. دَن، که به تازگی از شرکت خودش اخراج شده بود، صدای جادویی گرتا را راه نجات خود می‌داند و به آن نیز ایمان دارد اما رئیس شرکت، و شریک سابق دن، گرتا را رد می‌کند و حال چالش اصلی آغاز می‌شود...

از دوباره شروع کن یک فیلم ِ نیمه‌موزیکال است که هر چند سکانس، موسیقی از حاشیه به اصل کشیده شده و سُکان‌دار فیلم می‌شود. به جرعت می‌توان گفت که؛ این فیلم بشدت حال خوب‌کن است و بعد از تماشای آن روحیه‌تان ازنو شارژ می‌شود. کارگردانی و بازیگردانی بسیار با دقت انجام شده و موسیقی به کار رفته حتی از خود فیلم گاهاً بهتر است، با این حال فیلمنامه، همانطور که پیشتر گفته شد، دچار نقص‌های جزئی و کلی بسیار است که نمی‌توان از آنها چشم پوشید. بازیگران  به خوبی توانستند خود را به دنیای فیلم نزدیک کرده و عملکرد قابل قبولی از خود به نمایش بگذارند. بشخصه نمیدانم که از تماشای این فیلم خشنود باشم یا خشمگین و یا بی‌تفاوت، اما این را می‌دانم که اگر از اشکالات فیلمنامه، و سطحی بودن آن، صرف نظر کنید، از تماشای این فیلم لذت خواهید برد.

حسان درویشی- مهر 1400