مدرسه هاي سينمايي

تصويري كه رسانه هاي ديداري و نوشتاري از مدرسه ارائه مي دهند گاه با واقعيت هاي جاري در اين مكان چنان فاصله دارد كه نمي توان آن تصوير را ملاك و معيار اصلي در شناخت مدرسه و آدم هاي آن دانست. به واقع نماي كلي از كاركرد مدرسه در ساخت نهاد اجتماعي طي دهه هاي اخير تحت تاثير رابطه دوسويه تعامل- تقابل ميان دانش آموزان و دست اندركاران اجرايي مدرسه قرار گرفته است؛ به گونه اي كه گاه تاثيرپذيري دانش آموز از نظام آموزشي به ويژه در دهه 60 به سردرگمي مربيان، مديران و ناظم ها در برخورد با دانش آموزان در شرايط كنوني رسيده است.
يكي از اصلي ترين دلايل اين تغيير در رابطه دانش آموز- نظام آموزشي را مي توان در تحولات تربيتي نسل ها جست و جو كرد. زيرا به همان اندازه كه نسل دهه 60 به لحاظ كنش اجتماعي شيوه اي تعاملي- امربر را در پيش مي گرفت نسل هاي متاخر چنين شيوه اي را نمي پسندند و رويكردشان بيشتر بر بناي تقابل و كل كل نهاده شده است.
به بيان ديگر، نسل دهه 60 مولود شرايطي خاص از استيلاي فرهنگ آرماني انقلاب است كه همه ساحت هاي زندگي اين نسل را در محدوده اي از اخلاق مداري، ايمان باوري و كنشگري موحدانه قرار مي دهد اما نسل كنوني برآمده از فرهنگي متاثر از پيشروي سريع مرزهاي دانش به رفتارهاي خود سمت وسو مي بخشد.
اين تفاوت هاي نسلي سبب شده تا تاثيركاريزماتيك دست اندركاران اجرايي مدارس به ويژه ناظم ها به مرور آن گيرايي و اثربخشي اش را از دست بدهد و به فراخور تحولات اجتماعي- فرهنگي و تربيت متفاوت نسل ها به نوعي استيصال و سردرگمي در برخورد با دانش آموزان در شرايط كنوني رسيده است.
در حقيقت آنچه نظام آموزشي دهه 60 را از جنبه تاثيرگذاري بر رشد و پويايي دانش اموزان به توفيق نسبي رساند شايد در نوع ارتباط گيري موثر اوليا و مربيان از يكسو و شكل گيري رابطه اي تعاملي ميان دانش آموز- نظام آموزشي از سوي ديگر نهفته باشد.
اين ارتباط گيري حلقه مفقوده نظام آموزشي امروز است؛ ساختاري كه با وجود پيشرفت تكنولوژي شايد هنوز نتوانسته است بهره اي مناسب را از تحولات زمان ببرد و اغلب اندرخم كوچه سنت در تعليم(اقتدارگرايي و امردهي) مانده است. اين پيش گفته مي تواند راهگشاي مباحثي باشد كه قصد داريم با كارشناسان و استادان دانشگاه درباره آنها به بحث بنشينيم.
ويژگي هاي نظام تعلیمی قرآن
سيد محسن طباطبايي مزدآبادي استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم ديني درباره اهميت الگوگيري نظام آموزشي كشور از مفاهيم قرآني گفت: قرآن کریم به موضوع فردیت به عنوان پایه ای برای شکل گیری امت واحده و شهر متمدن بسیار تاکید داشته است و مباحث اخلاقی – تربیتی ویژه ای را برای جهان طرح کرده است.
وي افزود: از جمله مباحث روشنی که می توان به عنوان پایه ای روشن در ایجاد جامعه ای دینی و مترقی در نظر آورد توجه عملی به آیات قرآن است. این نکته بدین معناست که از مجموعه های عظیم تفسیر قرآن و نهج البلاغه که توسط علما و مراجع دینی نگاشته شده است می توان برای تدوین گنجنه نفیسی از اخلاق و تربیت برای اقشار سنی مختلف بهره برد.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: جایی که بحث مراودات انسانی و نظام های اجتماعی پیش می آید باید به پشتوانه های معنوی بومی تکیه داشت به این معنا که با رویکردی علمی همه موازین و مولفه های موثر در رشد بنیان جامعه را شناسایی کنیم و برای تقویت آن عناصر از دوران کودکی برنامه ریزی داشته باشیم.
ديدگاه كارشناسان آموزشي
برآيند ارزيابي كارشناسان از وضعيت نظام آموزشي در ايران مويد اين نكته است كه قطع زنجيره ارتباطي مستحكم ميان اوليا و مربيان مي تواند نهال آموزش كشور را با مخاطراتي چون پرورش نيروهاي بي استعداد و بدون پشتكار، بي هدف، سرگردان و بدون افق ديد روبرو كند.
غلامرضا فدایی از كارشناسان آموزشي كشور چندي پيش در گفت و گويي رسانه اي، ثبات برنامه های آموزشی در کشور را یکی از مسائل اساسی در بحث تعلیم و تربیت ارزیابی کرد و افزود: در بسیاری از مواقع اعمال تغییرات مداوم در سیستم آموزشی ایران به بهانه ایجاد خلاقیت صورت می گیرد در صورتی که تغییر برای ایجاد خلاقیت در آموزش، نیازمند یک روال منظم تعلیم و تربیت در کشور است.
وی تربیت انسان را از مهم ترین رسالت هاي آموزشي در کشور دانست و تصریح کرد: یکی از مهم ترین اهداف آموزش در کشور این است که بتواند انسانی تربیت کند که به ویژگی های انسانی خود واقف و در عین حال عالم، باسواد و به مسائل روز آگاه باشد، این مساله می طلبد سیاست های آموزشی در کشور بر اساس سیاست های منظم و دراز مدتی تدوین شده باشد.
ضعف بينش
مریم نظری متخصص رشته اطلاع رسانی آموزشی هم طي گفت و گويي رسانه اي، ناتواني در بینش سازی در مدارس و دانشگاه ها را یکی از مهم ترین چالش و ضعف های سیستم آموزشی کشور دانست و افزود: وقتی درخصوص چالش ها و مشکلات آموزشی کشور صحبت می شود مسئولان و کارشناسان، سیستم آموزشی را امری بیرون از خود می بینند و کمبود امکانات آموزشی را جزو مهم ترین عوامل ضعف نظام آموزش کشور می دانند در حالی که به نظر من یکی از اصلی ترین دلایلی که آموزش در جامعه ما منجر به تربیت و پرورش نمی شود این است که هنوز بینش سازی به عنوان امری ضروری به دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاه ها یاد داده نمی شود.
انتخاب رشته هاي نامناسب
بنابراظهارات نظری، در واقع سیستم ورود به دانشگاه در کشور ما طوری است که افراد براساس توانمندی و علاقه وارد این محیط نمی شوند. علت بروز این زائده این است که چشم انداز وسیعی در خصوص اینکه در هر رشته ای می شود چکاره شد به دانشجویان و دانش آموزان در جامعه ارائه داده نمی شود درحالی اگر فرد قبل از ورود به دانشگاه بداند در هر رشته ای که وارد دانشگاه شود می تواند وارد آموزش، پژوهش و کار اجرایی شود، مسلما با دید وسیع تری به رشته ها و کارها نگاه می کنند.
زیر ساخت های تحول سیستم آموزشي
این استاد دانشگاه ادامه داد: جامعه ما برای تحول در سیستم آموزشی خود دو زیرساخت نیروی انسانی و زیرساخت دانش نياز دارد که اگر بر اساس آن برنامه جدید، نیاز به فضای جدید و امکانات متفاوتی دارد باید آن امکانات هم فراهم شود حتی اگر نیاز باشد شیوه آموزش و تکنولوژی ما نیز تغییر کند، در واقع محیط، برنامه و شیوه آموزشی باید به تناسب آن برنامه ای که بروز شده در جامعه فراهم شود و به روز شدن نظام آموزشی یک جامعه باید بر اساس نیاز بازار باشد.
بازنگري در شيوه تدريس
بنابراظهارات نظري، پذیرش تغییر توسط معلمان از طریق بازنگری در شیوه و نوع آموزشی خود اولین شرط تحول در نظام آموزشی کشور است، اینکه استاد بپذیرد که نیاز به بازآموزی و بازنگری دارد.
وی در خصوص دومین راهکار اصلاح نظام آموزش کشور گفت: دومین راهکار اصلاح سیستم آموزشی این است که تلاش کنیم سیستم آموزش مولد در جامعه داشته باشیم و برای این امر باید از مهم ترین سرمایه یعنی دانشجو استفاده کنیم. طوری که دانشجو باید به قدری قادر و توانا باشد که بتواند تولید محتوا کند و تحقق آن هم به نحوه اندیشیدن و پرسشگری دانشجو بستگی دارد.
نياز به تغييرات محتوايي
از سوي ديگر، مریم کشاورز مدیریت برنامه ریزی آموزشی به تغییر و تحولات صورت گرفته در آموزش وپرورش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود: سيستم آموزشي كشور براي رسيدن به تحولات بنيادين پيش از اینکه دچار تغييرات ساختاري شود نيازمند تغييرات محتوايي و مضموني است.
وي اظهار کرد: اگر این اصل رعایت نشود دانش آموزان با روحیه منفعلانه و بدون مهارت ودانش کاربردی به دانشگاه ها یا بازار کار تحویل داده می شوند و البته بيشتر کسانی که برای ادامه تحصیل به دانشگاه ها وارد می شوند چون مهارت خاصی را در مدرسه کسب نکردند و مسائل را به شکل تئوری فرا گرفته به خیل بیکاران جامعه خواهند پیوست واین یعنی به هدر رفتن میلیاردها تومان بودجه تخصیص داده شده به آموزش و تحمیل هزینه میلیاردها ساعت از دست رفته از عمر دانش آموزان که منجر به تولید نیروی انسانی بلااستفاده شده است.
عوامل فرار از مدرسه
پس از مرور ديدگاه هاي كارشناسان آموزشي بد نيست تا با استفاده از تجارب معلمان، خانوادهها و دانش آموزان ۷ مورد از اساسیترین مشکلات نظام آموزشي کشور که مستقیما بر دانش آموزان تاثیر میگذارد و آنها را از مدرسه فراری میکند را بررسی کنيم.
حجم بالای کتابهای درسی
بسیاری از کارشناسان آموزشی اعتقاد دارند حجم زیاد مطالب و سنگین بودن محتوای کتابها علاوه بر اینکه موجب خستگی و دلزدگی دانش آموزان میشود عملا فرصتی برای آموزش عمیق مطالب باقی نمیگذارد. زهرا غلامی معلم دبستان دخترانه در تهران میگوید: در بعضی از دروس و پایهها حجم کتابها آنقدر زیاد است که فرصت هرگونه عملکرد اضافی را از معلم میگیرد و بسیار میبینیم که بدون توجه به خلاقیت دانشآموزان و فعالیتهای رفتاری آنها، معلم تنها فرصت دارد درس بدهد تا بتواند در پایان سال به هر صورت کتاب را تمام کند.
وي افزود: در سالهای اخیر گامهایی برای کاهش حجم مطالب کتاب درسی برداشته شده است، اما با اين وجود همچنان مشکل کمبود زمان و فشردگی دروس وجود دارد. همچنین بر اساس تغییراتی که در محتوای کتابها داده شده است برخی از مباحث پایههای بالاتر به پایههای پایین منتقل شده که برای دانش آموزان بسیار سنگین است.
مدارس بي نشاط
محیط مدرسه و کلاس یکی دیگر از عواملی است که موجب دلزدگی دانش آموزان از مدرسه میشود. تدریس به شیوهای سنتی، تک گویی معلم، الزام پذیرش بیچون و چرای دانش آموز و برگزاری کلاس بدون گفت و گو و نشاط جمعی از بزرگترین ضعفهای سیستم آموزشی کشور است. به اعتقاد کارشناسان آموزشی نبود تعامل دو جانبه معلم و دانشآموز باعث میشود دانشآموز زود خسته و بی حوصله شود و دیگر درس و مدرسه برایش جذاب نباشد.
برخورد نامناسب برخي معلمان
یکی دیگر از دلایل گریزان بودن برخي دانش آموزان از مدرسه برخورد نامناسب گروهي از معلمان است. رابطه غیرصمیمی و خشک بین معلم و دانش آموز، الزام به انجام تکالیف سنگین و بی توجهی به نظرات و احساسات دانش آموزان از مسائلی است که در مدارس بسیار به چشم میآید. مساله تنبیه بدنی هم هنوز در مدارس وجود دارد و هرازگاهی اخباری از برخورد خشن معلم با دانش آموزان شنیده میشود.
به گفته مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش، تنها در دو سال ۹۳ و ۹۴، ۱۹۲۴ شکایت تنبیه بدنی در کشور ثبت شده است.
رفتار خشن با دانش آموزان
مهدی ملک محمد روانشناس علوم تربيتي در رابطه با اثرات رفتار خشن معلم با دانش آموزش میگوید: تنبیه خشونتی درونش دارد که سبب میشود فردی که تنبیه شده بهشکلِ خشنی تربیت شود و در یک چرخه تولید خشونت بیافتد. همچنین فرد نسبت به تکرار رفتاری که نابههنجار بوده علاقه بیشتری پیدا میکند. فردی که تنبیه شده پس از تنبیه احساسِ خشم و کینهاش را به هرکس در جایگاه مشابهِ تنبیهگر تعمیم خواهد داد؛ مثلا همه مردها یا همه معلمها. و این امر دانشآموز را هرچه بیشتر از فضای مدرسه فراری میکند.
شروع کلاسها در صبح زود
یکی دیگر از عواملی که موجب رغبت نداشتن دانش آموزان برای حضور در کلاسها و بی علاقگی آنها به مدارس میشود برگزاری کلاسهای صبح زود است که علاوه بر تاثیراتی که بر سلامتی بچهها دارد آنها را از مدرسه بیزار میکند. در کشور ما ساعت شروع کار مدرسه 30/7 صبح است که گاهی به دلیل مسافت طولانی مدرسه تا خانه، دانش آموز باید صبح بسیار زود در تاریکی از خواب بیدار شود و به مدرسه برود. بر اساس یک مطالعه دانشآموزان به خاطر اجبار به شرکت در کلاسهای ابتدای صبح به طور متوسط حدود ۱۰ ساعت در هفته کمبود خواب دارند.
فضای پر استرس
یکی دیگر از دلایلی که موجب بی انگیزگی دانش آموزان برای حضور در مدرسه میشود ایجاد استرس و اضطراب توسط روشهای نادرست آموزشی و محیط مدرسه است. براساس تحقیقاتِ کارشناسان آموزشی انتظارات غیر واقعی آموزگاران از دانش آموز، ایجاد رقابتهای ناسالم بین دانش آموزان، محیط نامناسب مدرسه، مقررات خشک مدارس و عواملی که پیشتر هم بیان شد در ایجاد استرس بین دانش آموزان موثر است. اما در کشور ما شاید بارزترین مسالهای که موجب ایجاد استرس و اضطراب در بین دانش آموزان میشود الزام به انجام تکالیف سنگین و سیستم امتحان محور است که در دوره دبیرستان در غالب امتحانات نهایی و غول کنکور بیش از پیش خود را نشان میدهد. دانش آموز به جای یادگیری علم و مهارت، وظیفه انجام تکالیف سنگین و خواندن حجم بالایی از مطالب برای امتحانات را بر دوش دارد و استرس اجرای درست آنها همواره همراه او است.
زهرا غلامی يكي از كارشناسان نظام آموزشي در مورد برداشتن سیستم نمره دهی از مدارس میگوید: هرچند این تغییرات از جانب مسئولان برای بهبود ارزشیابی انجام شده، اما از آنجایی که زمینهای برای آن وجود نداشته، هم معلمان و هم خانوادهها و هم دانشآموزان را تا حدودی گیج کرده است.
آموزش مهارت هاي زندگي
بی تردید یکی از مهمترین ایرادات سیستم جاری آموزش و پرورش کشورمان آموزش ندادن مهارتهای زندگی به دانش آموزان است. به اعتقاد مصطفی ملکیان استاد دانشگاه، در کتابهای درسی ما، از مهد کودک تا دکترا چیزی به عنوان هنر زندگی وجود ندارد.
او با مقایسه مطالب غیرضروری که درمدارس آموخته میشود و مهارتهای کاربردی مهم که آموزش داده نمیشود میگوید: وجود حجم بالایی از درسهای غیر کاربردی و نبود هیچ درسی برای آموزش مهارتهای ارتباطی با همسالان و خانواده، کنترل خشم، تصمیم گیری و مقابله با مشکلات علاوه بر تاثیرات بلند مدت روانشناسی و اجتماعی روی دانش آموزان آنها را با مدرسه بیگانه میکند.
برخورد يكسان با دانش آموزان
برخورد یکسان با دانش آموزان بدون در نظر گرفتن تفاوتهای ذاتی آخرین ضعفی است که مي توان از آموزش و پرورش کشور مطرح كرد. بچههایی که وارد مدرسه میشوند از طبقات اجتماعی متفاوت و با استعدادهای گوناگون هستند، اما در مدارس کشور امکان پرورش بسیاری از تواناییهای هنری و ورزشی دانش آموزان وجود ندارد. همین امر سبب میشود دانش آموز با درسهای مشترکی که همه دانشآموزان وادار به یادگیری آن هستند، با بی میلی برخورد کند و در صورت توانایی مالی علاقه خود را در موسسه هاي خصوصی دنبال کند.
تصوير سينما از مدرسه
يك نظام آموزشي پيشرو در كنار تربيت نيروهاي خلاق و با استعداد نيازمند ياري رسانه ها براي تحقق اهداف جزئي و كلي خود است. نگاه به بخشي از كارنامه سينما و تلويزيون نشان دهنده تلاشي است كه اين رسانه ها براي به تصوير كشيدن فضاي مدارس و رابطه ميان سه حلقه اوليا - دانش آموزان و مربيان داشته اند.
در اين ميان برخي تصاوير ثبت شده از معلم، مدير و ناظم مدرسه در فيلم هاي سينمايي و مجموعه هاي تلويزيوني به دليل درك درست فيلمنامه نويس از خلق شخصيت يا ساخت تيپ توانسته تا جايگاه مهم تري را در ذهن جامعه به دست آورند. در ادامه بخشي از اين شخصيت ها و تيپ هاي ماندگار را با هم مرور مي كنيم.
الف/ آقاي جبلي - ورود آقايان ممنوع
شايد دورترين تصوير ثبت شده از معلم در قاب سينما نسبت به ما به ازاهاي واقعي و بيرونيۀ همين نقش آقاي جبلي باشد. معلمي دست وپاچلفتي و در عين حال باسواد كه با مجموعه اي از تناقضات شيرين يكي از به يادماندني ترين تصاوير معلمان را در سينما و تلويزيون به ثبت رساند. جبلی ورود آقایان ممنوع یکی از بهترین معلم های دوست داشتنی فیلم و سریال ماست. نه از آن فرشته های دست نخورده و ماورایی «مدرسه خضرا»ست، نه از آن فداکارهای باورناشدنی «دبیرستان». جبلی با همه کاراکتر کمدی اش، باورپذیر است و یک معلم به شدت دوست داشتنی.
ب/ خانم دارابي- ورود آقايان ممنوع
شخصيت بيتا دارابي در فيلم رامبد جوان يك تصوير غلوآميز و در عين حال واقعي شده از مديران مدارس است. با همان اقتدارگرايي و غيرمنعطف بودن، با گريمي ساده و در عين حال درخشان براي تثبيت شمايل چنين مديري در ذهن بينندگان. مديري از جنس جديت كه ضديتش با مردان و ايجاد يك دوقطبي جذاب با مدير مرد مدرسه الوند از يكسو و تقابل و كل كل با آقاي جبلي از سوي ديگر توانست تا مخاطبان را به اين نقش متمايل كند.
ج/ علي ناصري - دبيرستان
از «دبیرستان» به کارگردانی اکبر صادقی در سال 65 میتوان به عنوان یکی از فیلمهایی که شخصیت معلم در آن حضور پررنگی دارد یاد کرد.
در این فیلم بیژن امکانیان در نقش علی ناصری دبیر زیست شناسی به دنبال ترک اعتیاد، پس از سه سال به زادگاهش بر میگردد و به لحاظ سوابق خوب پدر مجددا در دبیرستانی مشغول به کار میشود.
او طی برخورد با محصلی از جیب وی بسته هروئینی بیرون میآورد و بدینوسیله درگیر مشکلات شخصی او شده و در نهایت موفق میشود او را از دام قاچاقچیان و اعتیاد برهاند.
ارائه اين تصوير اغراق آميز منجي گونه از يک دبير ساده، ضمن ساختن الگويي غيرواقعي و بالا بردن انتظارات جامعه از يک معلم، توقع معلم ها را هم از خود بالا مي برد.
د/ ناظم سختگير- قصه هاي مجيد
بهترين نقش آفريني جهانبخش سلطاني از درخشانترين چهره هاي ثبت شده از عوامل اجرايي مدرسه در سينما و تلويزيون هم به شمار مي آيد. سخت گيري هاي ناظم نسبت به مجيد، چوب تركه اي كه هميشه دستش بود و براي تنبيه مجيد از ان استفاده مي كرد يا همان قسمت معروفي كه چهره درستي از سختگيري ناظم هاي دهه 60 را از طريق فلك كردن پاي مجيد جلوي دانش آموزان به تصوير كشيد سبب شد تا در گذر زمان اين تصوير به عنوان شمايلي حقيقي از دوراني به ثبت برسد كه دلسوزي و سختگيري به يك اندازه در مدارس جاري بود و ناظم و مدير و معلم ابهتي بيشتر نزد دانش آموزان داشتند.
ه/ خانم شفيق- پرنده كوچك خوشبختي
خانم شفيق هميشه مرا ياد معلم سوم دبستانم مي اندازد. به همان اندازه مهربان و فرشته خو، همراه و مشاور و در يك كلام دوستي واقعي. خانم شفيق تصوير نمونه معلم مهربان دهه 60 و 70 در سينماي ايران است. سينمايي كه همه گونه تيپ و شمايل از مدير و معلم و ناظم ساخته است اما در ميان همه آنها خانم شفيق فيلم پرنده كوچك خوشبختي تصويري نمونه و مطابق الگوي زمانه است.
و/ آقاي حكايتي- زير گنبد كبود
تلویزیون دهه 60 که ملجأ تمامی خانواده های ایرانی بود، یک نوستالژی محبوب داشت. «زیر گنبد کبود» که به واسطه محبوبیت بیش از اندازه نقش معلم سریال، به «آقای حکایتی» نیز مشهور بود. نقشی دوست داشتنی که تلاش می کرد تا اصول آموزشی و تربیتی را با شیوه های نوین کلامی، به دانش آموزان و خانواده ها منتقل کند. محبوبیت برنامه به اندازه ای بود که پس از پخش سری نخست در دهه 60، سری دوم آن در دهه 70 نیز به روی آنتن رفت. آهنگ و ترانه تیتراژ این برنامه، هنوز هم جزو محبوب ترین کارهای پخش شده از تلویزیون است.
منابع
مدرسه اي كه مي رفتيم، جستاري كوتاه در روانشناسي آموزشي كودك، نيما بهدادي مهر، روزنامه ايران.
قاب خاطره هاي كودكي در سينما و تلويزيون سوسو مي زند، تحليلي جامعه شناختي از دغدغه ها و آرزوهاي نسل دهه 60، نيما بهدادي مهر، روزنامه همشهري.
لذت شيرين كودك بودن، نيما بهدادي مهر، سايت سينمايي سي نت.
معلم هاي ماندگار سينما و تلويزيون، تحليل منتقدان و سينمايي نويسان از شمايل تثبيت شده مديران و معلمان و ناظم هاي مدارس، روزنامه همشهري.
اطلاعات تحليلي و گردآوري شده از خبرگزاري هاي شفقنا، ايسنا، آريا، مهر، عصر ايران، فرارو و ايرنا.