جستجو در سایت

1395/11/19 00:00

«هجوم بحران ها»

«هجوم بحران ها»

  فیلم چه به لحاظ فیلمنامه و چه در مرحله ی اجرا، اشکالات فاحشی دارد.
اول آن که در فیلمنامه تنها شاهد "بحران" هستیم. ده ها بحران پشت سر هم در فیلمنامه اتفاق می افتند بی آن که توجیه منطقی برایشان وجود داشته باشد و در نهایت هیچ یک از آنها به درستی گره گشایی نمی شوند. به عنوان مثال اعلامیه هایی که در خانه ی آباجان پیدا می شود در سال 65، به چه منظور صادر شده اند؟ محتوایشان چه بوده؟ چرا این شخصیت ها که هیچ کدام هم آنچنان سیاسی به نظر نمی رسند باید چنین اعلامیه های خطرناکی با خود داشته باشند؟
 احتمالاً علیمردانی یکی از برگ برنده های کار خود را بازگشت به زمان جنگ می داند اما متأسفانه فقدان فضاسازیِ ایده آلِ آن دوران به کار ضربه ی مضاعفی وارد کرده است؛ نه تنها بسیاری از رویدادها در موقعیت زمانیِ کار نمی گنجند بلکه اِلِمان های لازم برای درک و دریافت این که این قصه متعلق به سی سال پیش و اوجِ دورانِ جنگ تحمیلی ست در کار به چشم نمی خورد؛ تا حدی که گاهی یادمان می رود جنگی هم در کار است! اگر این فیلم را با نمونه های دیگری از فیلم هایی که در همان برهه زمانی می گذرند مقایسه کنیم به این مهم دست خواهیم یافت. بعنوان نمونه در فیلم «ویلایی ها» جزئی ترین عناصر فیلم، مخاطب را به فضای آن سال ها می برند و ناخودآگاه حسی از اضطراب و دلشوره را به او القا می کنند. «آباجان» اما حتی در طراحی صحنه و لباس نیز چندان مشخصه ای از موقعیت زمانی مورد نظرش ندارد، چه برسد به دیگر المان ها. از دیگر سوالاتی که ممکن است برای تماشاگر پیش آید این است که چرا اساساً داستان فیلم در زنجان می گذرد؟ چه تفاوتی ایجاد می شد اگر روایتِ فیلم در تهران یا هر شهر دیگری می گذشت؟ درواقع آیا اصلاً "مکان" تأثیری بر پیش رفت روند داستان دارد و آیا گره خاصی را ایجاد کرده است یا صرفاً سلیقه فیلمساز این گونه ایجاب کرده که کار را در شهرستان جلو دوربین ببرد؟
شخصیت های فیلم به شدت آشفته اند. ظاهراً فیلمساز قصد داشته با شلوغکاری های معمولِ فیلم هایش ضعف های این فیلم را بپوشاند اما به قدری در شخصیت پردازی ناموفق عمل کرده است که تمامی شخصیت ها در حد تیپ باقی می مانند و به هیچ وجه باورپذیر نیستند. این ضعف در شخصیت پردازی بر بازیها هم تأثیر گذاشته و بازی بازیگران بیشتر یادآور سریال های کلیشه ای تلویزیون است. فاطمه معتمدآریا، در صورتیکه شخصیتِ آباجان این قدر منفعل نبود، می توانست به عنوان بازیگر نقش اصلی کار، بازی به یادماندنی و خاصی را از خود برجای بگذارد، کاری که همیشه می کند؛ اما وقتی حتی در دیالوگ نویسی نیز ضعف های آشکاری به چشم می خورد و زبانِ کاراکتر در هر سکانس تغییر می کند (جایی فارسی حرف می زند، جای دیگر ترکی) نمی توان از بازیگر نیز انتظار معجزه داشت. بنابراین، آباجان، در حد یکی از نقش های متوسط معتمدآریا باقی می ماند و فرصت به بار نشستن نمی یابد. شبنم مقدمی و سعید آقاخانی تا حدودی بهترند اما نقش های آن دو نیز متفاوت نیست و ظاهراً آن دو نیز نقبی به گذشته و نقش های پیشینشان زده اند تا بازی شان اصطلاحاً دربیاید. بازیگران دیگر کار بسیار ضعیف و تکراری ظاهر شده اند؛ از حمیدرضا آذرنگ گرفته، تا ملیسا ذاکری، محمدرضا غفاری و فریبا متخصص.
همان قدر که فیلمسازی چون اصغر فرهادی بلد است از بازیگران خردسال فیلم خود استفاده ای بهینه ببرد، علیمردانی بازیگرانِ کودک و نوجوان فیلم خود را سرگردان – مدام در حال بالا و پائین رفتن از پله ها- به تصویر می کشد و کودک به جز آن که در مرحله ای یک بحران جدید بیافریند (در «کوچه بی نام» افتادن پسربچه در چاه و در «آباجان» خوردن تریاک) نقش کلیدی دیگر در کار ندارد، ضمن آن که بحرانی هم که برای کودک اتفاق می افتد در نهایت کارکرد خاصی در فیلم ندارد و این اتفاقات با گره گشایی هایی سردستی به حال خود رها می شوند و نیازی به پیگیری دیگر نیست. کودک در «آباجان» تریاک می خورد، دربیمارستان بستری اش می کنند و بعد آن قدر بحران های تودر توی دیگر اتفاق می افتد که دیگر او را فراموش می کنیم و وقتی حالش را می پرسند با جمله ی کلیشه ایِ "خطر رفع شد" همه چیز ختم به خیر می شود.
به عقیده نگارنده، اگر هاتف علیمردانی، روشی را که اکنون درپیش گرفته ادامه دهد، قطعاً فیلم های او بد و بدتر خواهند شد و دیگر نخواهد توانست فیلمی حتی در حد و اندازه فیلم نسبتاً موفق ترش یعنی «کوچه بی نام» بسازد. آنچه علیمردانی باید از آن پرهیز کند، شتابزدگی و تعجیل برای دور نماندن از عرصه ی رقابت است. گاهی چند سال کم کاری وتمرکز بیشتر بر یک فیلمنامه ی خاص و رفع اشکالات و پرداخت بیشتر به آن، بسیار ارزشمندتر از حضور هر ساله در جشنواره و ساخت فیلم هاییست که روز به روز ضعیف تر و بی مایه تر می شوند و حتا قرار گرفتنشان در بخش مسابقه عجیب به نظر می آید.     on_pro�9���x�