بازی به روایت بازی
منتظر اتفاق جدیدی نیستی، به سیاق اکثر فیلمهای سینمای ایران، یک روایت داستانی از معضلی اجتماعی یا تفی سیاسی میتواند تمام فیلم باشد و شاید هم نقد جامعه متوسط ایرانی امروز،چیزی شبیه سعادت آباد مازیار میری. تا نیمههای فیلم یک جمع دوستانه و خاطرهی عشقی نافرجام و روابط مرموز بین آدمها که گاه بوی علاقه میدهد و گاه خیانت، همان تکرار همیشگی را به یادت میآورد. اما کورسوی امیدی از میان موسیقی وهم انگیز لحظههایی کوتاه-از آهنگساز خوبی چون هوشیار خیام-و روایت موازی و شاید فلاشبک از تصویر مردی که میان راهروهای سفید بی هویتی مدام در حرکت است، وادارت میکند که تماشا را ادامه دهی.
برقها میرود و درست از همین لحظه فیلم شروع میشود، ورود مردی ناشناس و عجیب، آگاهی از روابط و جزئیات به سان غریبهای ماورایی، و بازی عالی و بینظر دکتر-علی مصفا- که کدهای کوچکش را آرام آرام برای اتفاقی غریب آماده میکند.
گرگ بازی که ایدهاش را از بازی معروف مافیا میگیرد، برای من از میانه آغاز و به اوج میرسد و در اوج میماند، پایان بندی بی نقص کارگردان، به مثابهی پرسیدن در نهایت امرش و به شیوهای هانکهوار، کافیست برای آنکه مطمئن شوی با کارگردانی جسور و متفاوت مواجهای، کارگردانی که از پرسیدن و جواب ندادن واهمهای ندارد، و سالهاست که طعم لذت این همه رهایی در درامی سینمایی را نچشیده بودیم.
سکانس قبل از پایان، تمامی سوالهایی که شاید در نگارش اولیه فیلمنامه از خاطر مجیداسلامی و نظامدوست رد شده از زبان بازیگران پرسیده میشود و تنها پاسخ درست و بجا همین است که برای یافتن جواب باید خودت هم بازی کنی، یک بازی یزرگ...
فرم روایی عباس نظامدوست که ترکیبی از فلاش بک و فوروارد را در همنشینی موازی و در کنارهم نمایش میدهد، علاوه بر جذب مخاطب در دنبال کردن فیلم، متناسب با گنگی شخصیتها و ندانستنشان عمل میکند، انگار درگیر بازیای شدهای که پاسخی جز سوال ندارد!
گرگ بازی فیلم جسور و متفاوتیست که باید با تمام کاستیهای اندکش-مثلا سادگی وحماقت بیش از حد شخصیت پرستو-نگار جواهریان-که اتفاقا کارگردان هم هست،یا مانور بی دلیل و بیش از حد روی دعوای زناشویی لیندا و مهران و همچنین دیالوگهای آغازین فیلم که تنها پیشبرندهاند و معرفی-دیده شود و دیده شود.
پانوشت: نیمهدوم فیلم و اتفاقات طبقه دوم خانه عجیب و هویت مکانی که روی کل داستان تاثیرگذار است میتوانست بیشتر و برنده تر باشد،آنقدر که خود خانه را تبدیل به یک شخصیت کند.