جستجو در سایت

1397/11/09 00:00

یک تریلر رومانتیک از استیون نایت

یک تریلر رومانتیک از استیون نایت

ترجمه اختصاصی سلام سینما

در تلاشی جهت ساخت یک فیلم نوآر استوایی ، فیلم «آرامش» گروه بازیگری توانمند خود را در کنار ساحل گیر می اندازد. فیلم تلاش بسیاری می کند تا آگاهانه مخاطب را فریب دهد اما در بوجود آوردن حداقل حس رضایت ناتوان است. این عدم موفقیت را تا حدودی می توان به «استیون نایت» نسبت داد که با استایلی مانند ملودرام های جنایی 1940 می خواهد این پیام را برساند که زندگی چیزی جز یک بازی نیست ، غافل از اینکه نمونه های بهتری قبل از اثر او وجود دارند.

وقتی به این بازی می رسیم ، «بیکر دیل»(متیو مک کاناهی) هنوز قوانین بازی را نفهمیده است و شانس کمی برای برنده شدن دارد. دیل توریستی است که با یک قایق ماهی گیری از جزیره ی پلیموث به سمت ساحل فلوریدا حرکت کرده بود. در آن روز قلاب ماهی گیری دیل به یک ماهی گیر می کند اما پس از سه بار تلاش موفق به گرفتن آن نمی شود.

دیل رابطه ی خوبی با «کنستانس»(دایان لین) که یک زن زیبای محلی است ، دارد و رابطه ی آنها تا قبل از پیدا شدن «کارن»(آن هاتاوی) ادامه پیدا می کند. کارن همسر سابق دیل و مادر پسر نوجوان او یعنی پاتریک است. کارن با مردی بسیار ثروتمند بنام «فرانک»(جیسون کلارک) ازدواج کرده و اکنون با پیشنهادی ده میلیون دلاری به سراغ دیل آمده تا فرانک را به قتل برساند.

همه چیز برای ساخت یک فیلم پررمز و راز جنایی کلاسیک نوآر آماده است و نایت هم حداقل یک ساعت وقت برای تلف کردن روی شخصیت هایش دارد اما این کار را به بدترین شکل ممکن انجام می دهد. دوست وفادار دیل یعنی «دوک»(جیمون هونسون) گاهی وقتها هست و گاهی وقت ها نیست. فروشنده ی عجیب و غریب یعنی «رید میلر»(جرمی استرانگ) هر از گاهی پیدایش می شود و فقط این را یادآوری می کند که جزیره پلیموث فقط یک بازی است. در کنار همه ی اینها نایت هم اصرار دارد که مانند میلر اعلام کند که نه تنها جزیره پلیموث بلکه کل زندگی یک بازی است. 

فیلم سعی دارد تا با بازی کردن با مسائل حاشیه ای اثر خسته کننده سبک روایت خود را کاهش دهد اما دقیقا برعکس آن اتفاق می افتد. بازیگران معمولا می توانند حسابی با این گونه نقش ها خوش بگذرانند اما نایت تمام تلاش خود را می کند که بازیگران را دست و پا بسته نگه دارد و به نقطه ی اوج داستانش شکلی عرفانی بدهد. 

«آرامش» بیستر از آن چیزی از آن مورد انتظار بود باعث تمام شدن صبر مخاطبان می شود. و به آهستگی به سمتی حرکت می کند در پایان همگی باید بگوییم : ها ؟؟ . نقش آفرینی مک کاناهی بسیار نچسب و نامنظم است. او به یک باره دیل را تبدیل به یک معمای بزرگ می کندکه تحمل آن از توان مخاطب خارج است.

این فیلم آن قدری جذاب و وسوسه انگیزه نیست که مخاطب تا پایان وادار به تماشای فیلم کند. گره اصلی داستان بسیار پیش پا افتاده است و این باعث می شود که تعهد بازیگران به نقش شان بیشتر از آنکه جدی باشد ، احمقانه است.

منبع : هالیوود ریپورتر

مترجم : وحید فیض خواه