جستجو در سایت

1400/02/30 00:00

اهمیت خانواده را دریابیم

اهمیت خانواده را دریابیم

  ویم وندرس در این فیلم در مورد اهمیت خانواده حرف میزند و همین موضوع باعث شد تا فیلمش مورد توجه داوران جشنواره کن قرار بگیرد و نخل طلای کن 1984 را به او بدهند.

فیلم با صحنه‌ای آغاز می‌شود که تصویر از بالا و از روی کوه‌ها و بیابان می‌گذرد و در انتها به یک مرد(تراویس) ژولیده در میان بیابان می‌رسد. این آغاز، هم بیان کننده آشفتگی درونی این مرد است و هم این مرد را به عنوان شخصیت اصلی داستان معرفی می‌کند.

تراویس در ابتدا  نه حرف می‌زند و نه حتی به حرف دیگران گوش می‌دهد و فقط راه می‌رود. انگار قصد فرار از چیزی(از گذشته) را دارد. اما در همان ابتدای فیلم تراویس از هوش می‌رود و سپس او را در درمانگاهی می‌بینیم. این درمانگاه نقطه‌ای است که تراویس را رفته رفته تغییر می‌دهد. باید توجه کرد که نورپردازی درمانگاه سبز است. رنگ سبز نماد رشد و نمو است و بعد از این صحنه رشد تغییرات در تراویس شروع می‌شود. او برادرش را می‌یابد و برادرش او را از نقاط بیابانی ابتدای فیلم به دشت‌های سرسبز و بعد به شهر می‌برد. این تغییر  نه تنها از لحاظ مکانی بلکه در درون شخصیت هم احساس می‌شود و از آشفتگی اولیه تراویس کم می‌شود. دیگر از چیزی فرار نمی‌کند. کم‌کم با برادرش شروع به حرف زدن می‌کند و به سر و وضع خود نیز می‌رسد. حتی در ابتدا که برادرش او را سوار ماشین می‌کند او در صندلی عقب می‌نشیند اما رفته رفته به روی صندلی جلو و کنار برادرش می‌آید. همچنین در ابتدا با برادرش در رستورانی هستند که روبروی یکدیگر نشسته‌اند و او چیزی نمی‌خورد اما مدتی بعد و در صحنه‌ای دیگر می‌بینیم که در رستورانی دیگر او نزدیک‌تر به برادر خود نشسته و غذا هم می‌خورد. کارگردان تغییرات تراویس را رفته رفته به مخاطب نشان می‌دهد تا مخاطب را برای تغییر نهایی او آماده کند.

تراویس به خانه برادرش می‌رود و با پسرش که 4سال از او دور بوده روبه رو می‌شود. تراویس در ابتدا فردی مردم گریز است ولی هنگامی که در محیط بامحبت خانه برادرش قرار می‌گیرد دوباره فردی اجتماعی می‌شود. نویسنده برای اینکه نشان دهد تراویس تغییر کرده و به زندگی خانوادگی دوباره علاقمند شده او را به کارهایی ازجمله شستن ظرف‌ها و واکس زدن کفش‌ها وا می‌دارد. هانتر(پسر تراویس) که مدت زیادی پدرش را ندیده در ابتدا از او فاصله می‌گیرد و در صحنه‌های ابتدایی که آن‌ها با هم روبه‌رو می‌شوند هانتر را دور از تراویس می‌بینیم. اما دیدن ویدئویی از گذشته، صمیمیت را میان آن‌ها ایجاد می‌کند و رفته رفته فاصله میان تراویس و هانتر رفع می‌شود. در صحنه‌ای که تراویس به دم مدرسه هانتر رفته تا پیاده با هم به خانه برگردند. بخشی از مسیر را با فاصله از هم راه می‌روند اما در میانه مسیر تراویس به سمت هانتر می‌رود. در این صحنه شخصیت اصلی فیلم یعنی تراویس اولین تلاش و اقدام خود را برای شکل دادن دوباره به خانواده‌اش انجام می‌دهد.

ویدئویی که تراویس می‌بیند و باعث ایجاد صمیمیت بین او و هانتر می‌شود فیلمی است از گذشته خانواده‌اش. او، جِین(همسرش) و هانتر.  در فیلم مدام از جِین صحبت می‌شود که غیبش زده و مخاطب را کنجکاو می‌کند تا بفهمد موضوع چیست. تراویس و هانتر هر دو به دنبال جِین می‌روند و کارگردان در صحنه‌هایی که آن‌ها در حال جستجو هستند برای هردوی آن‌ها از لباسی با یک رنگ ( رنگ قرمز)  استفاده کرده است تا بیان دارد که این دو، دوباره عضوی از یک خانواده شده‌اند. همینطور آن‌ها به دنبال عضو دیگر خانواده خود هستند و این رنگ قرمز عشق آن‌ها نسبت به خانواده‌شان را می‌رساند.

آن‌ها جِین را در یک فاحشه خانه پیدا می‌کنند و تراویس داخل فاحشه خانه می‌شود. در اینجا مخاطب حدس می‌زند که جِین، شخصیت بد فیلم است زیرا خانواده خود را رها کرده و به فاحشه خانه آمده اما ادامه فیلم، از لحظات قبلی فیلم جذاب‌تر است و مخاطب درمی‌یابد که حدسش غلط بوده.

در دیدار اولِ تراویس و جِین، جِین هم لباس قرمز بر تن دارد که اینجا رنگ قرمز لباسش نشانه گناه است (زیرا او در فاحشه‌خانه کار می‌کند). همچنین در دیدار اول، کارگردان دو شخصیت را در قاب‌های جدا نشان می‌دهد زیرا جِین هنوز تراویس را نشناخته و به نوعی هنوز باهم بیگانه‌اند.

اما در دیدار دومِ تراویس و جِین، جِین دیگر لباس قرمزی ندارد زیرا در این سکانس معلوم می‌شود تراویس باعث از هم گسیختن خانواده‌اش شده و همه فرارهایش هم برای رهایی از دست گذشته‌ای بوده که خودش رقم زده. این سکانس شاید اوج کارگردانی وندرس را نشان می‌دهد. تراویس در حالی که دارد ماجرا را تعریف می‌کند در تاریکی و در جلو صحنه است و جِین در اتاقی روشن و در انتهای صحنه ایستاده. توجه کنید که در این صحنه و کلا در طول فیلم شخصیت تراویس زیاد در تاریکی به تصویر کشیده می‌شود. در دیدار دوم، دو شخصیت چندین بار در یک قاب تصویر دیده می‌شوند و علت، آن است که دیگر هر دو یکدیگر را شناخته‌اند.  حتی کارگردان با مهارت خود کاری کرده است که در این دیدارکه از پشت یک شیشه انجام می‌شود چندین بار تصویر صورت یکی از شخصیت‌ها برشیشه می‌افتد و ما این تصویر را بر روی بدن شخصیت دیگر می‌بینیم.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که تراویس و جِین همیشه از پشت یک شیشه با هم حرف می‌زنند و در دو اتاق مجزا هستند. این مسئله شاید به این خاطر باشد که دریابیم اگرچه این دو با اشتباهاتی زندگی خود را بهم زده‌اند و اگرچه پشیمانند ولی جدایی آن‌ها شاید بهترین راه است. زیرا ممکن است در آینده هم دوباره مثل گذشته آن اشتباهات را تکرار کنند.

هنگامی که جِین و هانتر با هم دیدار می‌کنند نورپردازی محیط سبز است. رنگ سبز نشانه امید و سرزندگی است و نشان‌دهنده این است که جِین و هانتر بالاخره به سرزنده  شده اند.  همچنین در این صحنه می‌توان از این رنگ، مهر و محبت را برداشت کرد. بعد از این صحنه تراویس را در پایین آپارتمان می‌بینیم که به اتاق آن‌ها نگاه می‌کند. نورپردازی اطراف او سبز است. این نورپردازی سبز به نوعی پیوند دادن تراویس با جِین و هانتر است و بیان کننده این نکته است که تراویس هم از ایجاد رابطه خوب بین جِین و هانتر خوشحال است.

در انتها نیز تراویس را در حال رانندگی می‌بینیم که نور قرمزی بر روی چهره‌اش افتاده. این نور قرمز بخاطر این است که تراویس در به وجود آمدن این مشکلات برای خانواده‌اش گناه‌کار بوده. به‌طور واضح تر باید گفت که این نور قرمز نشانه گناه‌کار بودن تراویس است.

باید توجه داشت که در طول فیلم از رنگ بندی قرمز، آبی و سفید به صورت گسترده‌ای استفاده شده (رنگ‌های پرچم آمریکا). همینطور چندین بار در فیلم پرچم آمریکا به چشم می‌خورد این موضوع بخاطر این است که کارگردان قصد داشته بیان کند خانواده‌های از هم پاشیده شده به وفور در آمریکا وجود دارند. در یک عمل انتقادی دیگر متوجه می‌شویم که نقاشی مجسمه آزادی (یکی از نمادهای کشور آمریکا) بر دیوار فاحشه‌خانه ترسیم شده است. با این عمل، کارگردان به وجود فاحشه‌خانه‌ها در آمریکا انتقاد می‌کند. 

در انتها باید گفت: پاریس تگزاس فیلم خوش ساختی است که باید دید