جستجو در سایت

1399/04/15 00:00

نامه‌ای سرگشاده به ویل فرل

نامه‌ای سرگشاده به ویل فرل

ترجمه اختصاصی سلام سینما

چی اتفاقی افتاده «ویل فرل»؟ براساس معیارهای من یک دهه درخشان را از زمانی که در «مردان دیگر» محصول سال 2010 ایفای نقش کردی را گذرانده‌ای. از آن روز تا به حال ، با چند نقش مکمل جذاب بطور مثال در «به سوی شرق و پایین» و یک صداپیشگی خوب در «فیلم لگو» به این فکر می‌کنم که در صنعت سینمای کمدی چند نفر به تو حسودی می‌کنند. اما درباره‌ی نقش‌هایی که برای آنها بالاترین دستمزد را گرفتی باید این را در نظر داشت که می‌توانستی کارهای بهتری را قبول کنی اما ترجیح دادی که امروزت را خوش باشی(«خانه» ، «هولمز و واتسون»).

من به عنوان یکی از دنبال‌کننده‌های همیشگی «ویل فرل» باید این حقایق را بگویم. ویل ، من درباره‌ی عدم تعادل در کارنامه‌ی کاری‌ات فرضیه‌هایی دارم. البته اگر بتوانم ویل صدایت کنم اما مطمئنم که نمی‌توانم. مهم‌ترین فرضیه‌ام حول این موضوع است که راهت را از «آدام مک کی» که بهترین آثارت را با اثار او تجربه کرده‌ای ، جدا کردی. دلیل دیگر شاید عدم توانایی‌ات در رد کردن همکاری با شخصیت‌های شناخته شده‌ای مثل «مل گیبسون» بود. اما محض رضای خدا کمی درباره‌ی انتخاب‌های کمدی‌ات تجدید نظر کن.

اولین نکته‌ای که درباره‌ی آخرین فیلمت « مسابقه‌ آواز یوروویژن : داستان حماسه آتش» توجهات را جلب می‌کند ،‌ عنوان طولانی و غیرضروری آن است که مانند خود فیلم بیهوده کش پیدا کرده است. برای 123 دقیقه‌ی بسیار طولانی فیلمت که به اندازه‌ی ده‌ها ساعت طول می‌کشد ، مخاطبانت را به یک سفر بسیار طولانی به یک مسابقه‌ی بین‌المللی موسیقی که قرار است خنده‌دار باشد و شما هم امیدوارید که تفاوت فرهنگی قاره‌ی اروپا برابر باشد با کمدی در فرهنگ آمریکای شمالی ، می‌بری. اما با وارد کردن بخش‌هایی از مسابقه‌ی واقعی و محبوب یوروویژن نمی‌توان بازیگران شناخته شده را با تقلید لهجه‌ی خارجی و لباس‌های عجیب جلوی دوربین فرستاد و انتظار داشت که این یک کمدی محسوب شود.

ویل ، من حتی به راحتی می‌توانم تصور کنم که نگارش مشترک فیلمنامه‌ «داستان حماسه‌ی آتش» با همکار قدیمی‌ات «اندرو استیل» را چگونه آغاز کرده‌ای. شما دو نفر کلمه‌ی «آشغال اروپایی» را نوشته‌اید و سپس ایده‌ی فیلمتان را حول آن شکل دادید و امیدوار بودید که بتواند برای مخاطبان الهام‌بخش باشد. اما در کمال تاسف تنها اتفاقی که افتاده این است که فیلم شما فقط برای روی قسمت اول این کلمه تمرکز کرده است. 

تنها نقطه قوت فیلم این است که تو و کارگردان فیلم «دیوید دابکین» تصمیم گرفته‌اید که کمدی را به خدمت بگیرید و در این کار به اندازه‌ی کافی موفق بوده‌اید. آن چه که واضح است ، تو نقش اصلی هستی و نقش یک هنرمند ایسلندی به نام «اریکسانگ» را ایفا می‌کنی که رویای تبدیل شدن به ستاره‌ی یوروویژن را دارد. تو بسیار خوش‌شانس بوده‌ای که توانستی «ریچل مک آدامز» همیشه درخشان را قانع کنی تا نقش معشوقه و همکارت به نام «سیگریت اریکسدوتیر» را در این فیلم ایفا کند. و من به عنوان کسی که از هر فرصتی استفاده می‌کنم تا بر درخشان بودن نقش‌آفرینی «ریچل مک آدامز» در فیلم «شب بازی» تاکید کنم ، این فرصت را غنیمت می‌شمارم و باری دیگر ، توانایی‌ها و جذابیت‌های این بازیگر کانادایی را می‌ستایم. او اسلحه‌ی مخفی کمدی هالیوود است.

منبع : گلوب اند میل

مترجم : وحید فیض خواه