جستجو در سایت

1404/06/23 20:32

فیلم Motor City با حضور آلن ریچسون و شیلین وودلی میان کلیشه‌ها و تجربه‌ای سبک‌گرایانه طولانی

فیلم Motor City با حضور آلن ریچسون و شیلین وودلی میان کلیشه‌ها و تجربه‌ای سبک‌گرایانه طولانی
فیلم جنایی-اکشن «موتور سیتی» به کارگردانی پوتسی پونسیرولی تلاش می‌کند با اکشن بدون دیالوگ و فضاسازی دهه ۷۰ دیترویت، تجربه‌ای پرهیجان بسازد، اما فیلمنامه‌ی کلیشه‌ای و شخصیت‌های یک‌بعدی، اثر را درگیر تکرار و نمادپردازی سطحی می‌کند.
به گزارش سلام سینما

«موتور سیتی» (Motor City) با صحنه‌های تاریک و نئونی دیترویت اواسط دهه ۷۰ آغاز می‌شود؛ صحنه‌ای خشونت‌آمیز که شامل افتادن جسد با پای بریده از یک ساختمان است و موسیقی دیوید بویی فضای قصه را شکل می‌دهد. آلن ریچسون در نقش جان میلر، نیروی گرانشی و هیبت فیزیکی فیلم است، اما سایر بازیگران مثل شیلین وودلی، بن فاستر و پابلو شریبر در قالب شخصیت‌هایی بسیار آشنا محدود شده‌اند.

با وجود طراحی صحنه و فیلم‌برداری جذاب، موسیقی دهه ۷۰ و بازی بدنی قدرتمند آلن ریچسون، شخصیت‌ها و موقعیت‌ها بیش از حد آشنا و کلیشه‌ای‌اند. شیلین وودلی، بن فاستر و پابلو شریبر نتوانسته‌اند عمق قابل توجهی به نقش‌هایشان بدهند و تلاش فیلم برای اکشن پرتنش تقریباً تماماً بر حرکات فیزیکی و تعلیق بدون دیالوگ متکی است.

یکی از جسورانه‌ترین ویژگی‌های پروژه، اکشن تقریباً بدون دیالوگ است. پونسیرولی تا حد زیادی از پس این آزمون برآمده، اما این رویکرد بیشتر شبیه یک بدلکاری طولانی است تا یک روایت کامل. موسیقی‌های کلاسیک دهه ۷۰ و صحنه‌های اکشن دقیق تا پایان فیلم جذابیت دارند، اما شخصیت‌های تک‌بعدی، محدودیت فیلم را آشکار می‌کند.

داستان حول جان میلر می‌چرخد؛ کارگر طبقه متوسطی که در دام رئیس مافیای مواد مخدر، رینولدز، گرفتار می‌شود. فیلم با فلش‌بک‌ها و روایت غیرخطی، روابط میلر با دوست‌دخترش سوفیا و تعاملات او با دشمنان را دنبال می‌کند. صحنه‌های اکشن شامل مبارزه‌های خیابانی، نزاع‌های با چاقو و تعقیب و گریزهای آتشین است، اما به دلیل فیلمنامه ضعیف، برخورد نهایی با رینولدز کمی ضعیف و پیش‌بینی‌شده به نظر می‌رسد.

شیلین وودلی در نقش سوفیا تا اواسط فیلم شخصیتی مرموز و کم‌عمق دارد، و بن فاستر نیز با لباس‌ها و گریم اغراق‌آمیز دهه ۷۰، بیش از حد نمایشی می‌شود. پابلو شریبر بیشتر بر حرکات فیزیکی متمرکز است و بن مک‌کنزی فرصت کمی برای درخشش دارد.

نقطه قوت اصلی فیلم، حضور آلن ریچسون است که با ترکیبی از عضله، عصبانیت و حس دل‌شکستگی، داستان را قابل تحمل نگه می‌دارد. فیلمبرداری جان ماتیسیاک و طراحی صحنه مینی برکه نیز فضای دیترویت صنعتی و جرم‌خیز را با موفقیت منتقل می‌کنند.

با این حال، تلاش پونسیرولی برای نوآوری در ژانر با فیلمنامه ضعیف و گیمیک سبک‌گرایانه، در نهایت به اثری شبیه نسخه‌ای مصنوعی از کارهای دان زیگل، مایکل مان و والتر هیل می‌انجامد. «موتور سیتی» سرگرم‌کننده است، اما نتوانسته به یک تریلر جنایی-اکشن واقعاً ماندگار تبدیل شود.


 


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image