صابر (ساعد سهیلی) و مرونا (حسیبا ابراهیمی) | عشق بین دیوارها

جمشید محمودی در فیلمی که او و برادرش نوید را به سینمای ایران شناساند، تقریبا بیرحمانهترین و ناعادلانهترین شرایط ممکن را برای دو عاشق ایجاد میکند. انگار تمام دنیا دست به دست هم دادهاند تا صابر و مرونا نتوانند یک روز بدون دغدغه کنار هم بمانند. با این وجود، نکته غریب این است که این شرایط دردناک نهتنها آن دو را از هم دور نمیکند بلکه انگار دارد مدام به مستحکمشدن عشق آنها کمک میکند. فراموش نکنیم که فیلم دارد مرزهای جغرافیایی، طبقاتی و فرهنگی را در کنار هم بهعنوان موانع رو در روی دو شخصیت اصلیاش قرار میدهد و اگر با یک عشق واقعی و عمیق سر و کار نداشته باشیم، حتی یکی از مرزهای ذکرشده ممکن است برای پایان کار کفایت کند. رابطه صابر و مرونا فقط یک عاشقانه شخصی نیست بلکه بازتابی از رنج تمام افرادی است که در دل فقر و تبعیض دوست دارند رویا ببینند. اما نکته اصلی این است که عشق جاری در فیلم «بهانهای» برای نمایش معضلات اجتماعی نیست بلکه هویت خود را پیدا میکند و هر چه جلوتر میرود عمیقتر، ملموستر و باورپذیرتر میشود. تضاد میان لطافت رابطه صابر و مرونا با خشونت پنهان و آشکار جهان اطراف، رنگولعابی به فیلم بخشیده که این رابطه را فراموشنشدنی میسازد.