نقد قسمت سوم سریال از یاد رفته | رونمایی از دروغ های دیروز و امروز

اختصاصی سلام سینما - فاطمه فریدن: سریال از یاد رفته در قسمت سوم از برخی رازهای فردی و گروهی پردهبرداری میکند. رازهایی که به واسطه آشکار شدن میتوانند زندگی شخصیتهای سریال را در معرض خطر بیفکنند. گشودن این رازها در ساحتی کلی سبب میشود جذابیت داستان برای بینندگان افزایش یابد. طراحی راز از جمله مواردی است که در همه ژانرها جواب داده و شنوندگان مشتاق به شنیدناش بودهاند. این عملکرد یکی از ترفندهای جذب مخاطب و کشش داستانی در شیوه سریالسازی مدرن است. چنین شگردی در ادامه قادر است نگاه به روشهای تولید سریال و انتخاب سوژه جهت طراحی داستانهای اجتماعی را تغییر دهد.
بیشتر بخوانید:
همه چیز درباره سریال از یاد رفته + تیزر و پوستر رسمی
خلاصه داستان سریال از یاد رفته قسمت 3
قسمت سوم سریال ابعادی جدیدتر از عملکرد شخصیتها در داستان را نمایان میکند. شهاب (سینا مهراد) در جایگاه مدیرعامل جدید شرکتِ ادیبی هنوز نتوانسته بر امور کارها تسلط کافی یابد. در این راستا فردی مثل پریسا (پرديس احمدیه) باید حاضر باشد تا او را در زمینههای مختلف ریاست راهنمایی کند. از طرفی اسماعیل ادیبی (حسین محجوب) تلاش میکند با دعوت شهاب به مهمانی شبانه در خانهشان، یکی از رازهای گذشته را نزد نوهاش فاش کند. ادیبی بزرگ داخل کمد دیواری خانه صندوقی را پنهان کرده است که مستقیم به گذشته و آینده شهاب ارتباط مییابد؛ سهمی از گذشته پدرش مازیار و سهمی برای خودش. شهاب با قرار گرفتن در این موقعیت کماکان منگ و شگفتزده است. او مشخصا نمیداند که تاثیر دروغهای دیروز بر ماجراهای امروز تا چه حد است. سوی دیگر داستان سریال به نادیا (الهام کردا) حسابدار شرکت ساختمانی ادیبی مرتبط است. نادیا از جریان خرابکاری مالی به وجود آمده توسط بهزاد و آرش و پولهای سرقت شده مطلع است. او تلاش میکند راههایی برای حسابسازی و ماستمالی کردن حسابها بیابد. در این میان آرش (حمیدرضا آذرنگ) کلافه از وضعیت پیش آمده به قمارخانه پناه میبرد. بهزاد (فرهاد اصلانی) برای برگرداندن او از این مکان تلاش میکند اما در مسیر بازگشت اتفاقی پیشبینی نشده برایشان رخ میدهد.
تحلیل محتوا و ریتم داستانی سریال از یاد رفته
محتوای داستان سریال در این قسمت به دو بخش تقسیم میشود: فضاسازی و تعلیقِ لحظهای. یکی از امتیازات پردازش داستان در فیلمنامه این سریال انتخاب کارکرد مناسب ریتم داستانی است. کند بودن یا پرشتاب بودن ریتم در هر داستانی مشخص میکند که چه میزان قدرت ارتباط گرفتن با مخاطبان را دارد. این مورد مستقیما به فضایی مرتبط میشود که نویسنده و کارگردان از ابتدا برای کلیت کار در نظر گرفتهاند؛ اجتماع پرتلاطم امروز. فضای سریال شمایلی کلی از جامعه مضطرب با آدمهای قدرتطلب و پرادعای امروزی است. آدمهایی که مدام سر همدیگر کلاه میگذارند و پر از رازهای پنهاناند. در این میان قدرتطلبی نیز عاملی اساسی جهت ایجاد درگیریها و برونریزی رموزِ گذشته است. عنصری پرکاربرد که در درونمایه این سریال نیز موثر عمل کرده است. بخش دیگر ذکرشدنی در این تحلیل تعلیقات آنیِ داستان است که بیشتر طبق کنش شخصیتها ظهور مییابد. فضاسازی انعکاسی منطبق بر وضعیت کنونی اجتماع و انتخاب ریتم سریع داستان که پدیدآورنده تعلیقات مستمر است. لحظاتی که شخصیتها باید در آن با بحرانهای جدید به وجود آمده مقابله کنند. موارد ذکرشده راهکاری برای تشدید جذابیت و از دست نرفتن داستان در مراحل آتیِ داستانپردازی است.
فاصلهگیری از ملودرام
موسیقی در این سریال یکی از عناصر ایجادکننده هیجان است اما فاصلهاش را با ملودرام شدن حفظ کرده است. در بسیاری از صحنههایی که رمانتیک به نظر میآیند و به نحوی احساسات گذشته شخصیتها را به رخ میکشند، اغراقی بر احساساتگرایی دیده نمیشود. درحقیقت حُسن اصلی این کار جدا شدن از فضاهای ملودراماتیک و ایجاد تنشهای استمراری است که به واسطه موسیقی شدت مییابد. روشی حسابشده که در ترکیب ریتم داستانی و هارمونیِ فضا نوعی فضاسازیِ منطقی نزد بینندگان ترسیم میکند.