همدوسی؛ دلهره روانشناختی علمی-تخیلی بدون جلوه ویژه، فیلمنامه یا حتی گروه فیلمبرداری

تصور کنید در یک مهمانی شام با دوستان قدیمی، مشغول وقت گذراندن هستید و منتظر تماشای یک رویداد آسمانی. شب عادی به نظر میرسد تا اینکه برق محله قطع میشود و تنها یک خانه در دوردست روشن میماند. دو نفر از دوستان برای قرض گرفتن تلفن به آنجا میروند اما مضطرب و ناتوان از توضیح آنچه رخ داده است بازمیگردند.
این شروع فیلم «همدوسی» است؛ یک تریلر علمی-تخیلی که نه جلوه ویژه دارد، نه فیلمنامه و نه گروه فیلمبرداری، اما تخیل مخاطب را به دل تاریکی و آشفتگی میکشاند.
داستان در ابتدا کند پیش میرود اما به سرعت وارد فاز هیجانانگیز میشود. گروهی از دوستان درمییابند که در یک ناهنجاری کیهانی گرفتار شدهاند که به واقعیتهای موازی بینهایت مرتبط است. هر کسی که خانه را ترک کند، تغییر کرده یا جایگزین شده است و این نشان میدهد که دوقلوهای موازی از خطوط زمانی دیگر وارد شدهاند.
اعتماد میان شخصیتها از بین میرود و هر برنامهای زیر فشار اقدامات موازی دیگران فرو میریزد. در پایان، هیچ کس نمیداند هنوز در همان خانه است یا نه، چه مدت در آنجا بوده و افراد بیرون، دوستاناند یا غریبهها. تماشاگر نیز با همان سردرگمی شخصیتها مواجه میشود، چرا که تغییرات بسیار ظریفاند و تنها با کنار هم گذاشتن قطعات، آشکار میشوند.
بیشتر ندانید، بهتر است
«همدوسی» بر سردرگمی و عدم اطمینان استوار است. بر اساس یک طرح ۱۲ صفحهای از جیمز وارد بیریکیت نوشته شده، بازیگران تنها از اهداف و انگیزههای شخصیت خود مطلع بودند و صحنهها را بهصورت بداهه اجرا کردند. بیریکیت دستورالعملهای خاص خود را به بازیگران دیگر نجوا میکرد و تنشی واقعی ایجاد میکرد که هیچ فیلمنامهای قادر به تولید آن نبود.
تنها ضعف فیلم در ابتدای آن است؛ وقتی شروع میکنید، ممکن است فکر کنید داستان کند و پیشپاافتاده است، اما وقتی شب به آشفتگی کامل میرسد، این ایراد کوچک ناپدید میشود.
این فیلم نشان میدهد که چگونه با خلاقیت، بداههپردازی و بازیگری طبیعی میتوان حتی بدون بودجههای کلان، تریلری روانشناختی و علمی-تخیلی نفسگیر خلق کرد.