آنتونی هاپکینز از درگیری اش با الکل گفت

آنتونی هاپکینز میگوید: «مست بودم و در کالیفرنیا با ماشین خود در حالت سیاه-مستی کامل میراندم، هیچ نمیدانستم به کجا میروم، و ناگهان متوجه شدم که ممکن است کسی را بکشم - یا خودم را و برایم اهمیتی نداشت. به خود آمدم و در آن مهمانی در بورلی هیلز به یکی از نمایندگان سابقم گفتم: «من به کمک نیاز دارم.»
هاپکینز ادامه میدهد: «ساعت دقیقاً ۱۱ بود - به ساعتم نگاه کردم - و بخش ترسناک ماجرا همین است: فکری یا صدای عمیق و قدرتمند از درون با ندا داد و گفت: «همه چیز تمام شد. حالا میتوانی زندگی را شروع کنی. و این تجربه بیعلت نبود، پس لحظهای آن را از یاد نبر.»»
بازیگر «سکوت برهها» (The Silence of the Lambs) به یاد میآورد که آن ندای درونی آن را «صدایی رسا، مردانه، منطقی، مانند صدای رادیو» توصیفش میکند، میل او به نوشیدن را یکسره از بین میبرد. هاپکینز میگوید: «میل به نوشیدن از من گرفته شد، یا رهایم کرد. حالا هیچ تئوری دیگری ندارم جز الوهیت یا آن نیرویی که درون همه ما وجود دارد و از بدو تولد ما را میپروراند، نیروی زندگی، هرچه که هست. به گمان من خودآگاهی است. فقط این را میدانم.»
هاپکینز میگوید پس از گذراندن دوران کودکی در «تنهایی» و تحمل «آن قلدرها»، به نوشیدن روی آورده تا آن «عذاب یا هر چه که بود» را درون خود «خنثی» کند زیرا اینگونه میتوانست «احساس بزرگی» کند. او توضیح میدهد: «میدانید، مشروب عالی است چون شما را فوراً در فضایی دیگری قرار میدهد. بازیگران آن دوران - «پیتر اوتول»، «ریچارد برتون»، همه آنها - آن مجالس میگساری را به یاد میآورم و با خود فکر میکردم: «زندگی همین است. ما شورشی هستیم، ما مطرود هستیم، میتوانیم جشن بگیریم.» اما در پس ذهن این بود: «این کار تو را از میمرگاند.» آن مردانی که با آنها کار میکردم، همگی رفتهاند.»
ستاره «بازمانده روز» (The Remains of the Day) اندیشید: «مشکلات بزرگی در زندگی داری و به آنها توجه میکنی. اما در نهایت، با نزدیک شدن به ۸۸ سالگی، صبح از خواب بیدار میشوی و میگویی: «هنوز زندهام. چگونه؟»» او اضافه میکند: «نمیدانم. اما هر چه مرا تا اینجا نگه داشته بسیار سپاسگزارش هستم!»
هاپکینز دسامبر گذشته نزدیک به نیم قرن پرهیز از الکل را جشن گرفت و با انتشار ویدیویی در اینستاگرام گفت: «روزهای تلخ خودم را دارم و گاهی کمی تردید میکنم و از این دست مسائل، اما در مجموع میخواهم بگویم که طاقت بیاورید. امروز همان فردایی است که دیروز نگرانش بودید. شما جوانان، تسلیم نشوید. تمام سعیتان را بکنید، به مبارزه ادامه دهید. جسور باشید و [خواهید دید که] نیروهای عظیم به یاری شما میآیند. آن [نیرو] در زندگی محافظ من بوده است. این تمام چیزی است که میتوانم به شما بگویم.»
کتاب خاطرات «خوب عمل کردیم، جوان» ۴ نوامبر (۱۴ آبان ۱۴۰۴) منتشر خواهد شد.