مروری بر سبک فیلمسازی آری آستر؛ استعداد نوظهوری که مختصات سینمای وحشت را دگرگون کرد

او که فیلمسازی را در کنسرواتوار ای.اف.آی (بنیاد فیلم آمریکا) آموخته است و اولین فیلم کوتاه مهم خود، چیزهای عجیب در مورد جانسونها (2011) را به عنوان تز پایان دورهی کارگردانیش برای این موسسه ساخته که رابطهی عجیب و سواستفاده آمیز میان یک پدر و پسر را به آشفته کنندهترین شیوهی ممکن به تصویر میکشد از بحث برانگیزترین کارگردانان معاصر آمریکاست و هر سه فیلم او توسط منتقدان و بینندگان سینما با عناوینی همچون «شاهکار»، «درخشان»، «بیش از حد تعریف شده» و «مناسب مخاطبان روشنفکری که برای سینمای ترسناک خود را زیادی با فرهنگ میدانند» توصیف شده است و این طور که به نظر میرسد فیلم جدید او نیز حتی بیشتر از بیو میترسد (2023) به چنین سرنوشتی دچار شده است.
اما سینمای او دقیقا چه مواردی دارد که از طرفی برای عدهای آن را این چنین جذاب کرده است که آنها آستر را فیلمسازی مولف میدانند و عدهای دیگر او را یک فیلمساز معمولی و بیش از حدی جدی گرفته شده.
کارگردانی جوان و جسور به نام آری استر
هنگامی که در سال 2018 و در جشنواهی ساندنس اولین فیلم یک کارگردان ناشناس و جوان به نمایش در آمد بسیاری از منتقدین و تماشاگران که از کیفیت بالای فیلم و توانایی کارگردان آن در فضاسازی و ترسناک بودن آن شوکه شده بودند آن را به عنوان پدیدهی جدید سال معرفی کردند و فیلم در محکم کردن جایگاه استودیوی سازنده و پخشکنندهی آن، A24، به عنوان مکانی برای ساخت فیلمهای خلاقانه نقشی تعیین کننده ایفا کرد.
داستان فیلم با مرگ مادر آنی شروع میشود و در ادامهی آن مشخص میشود که آنی و مادرش عضو فرقهای بودهاند که اعتقاد داشتند به زودی شیطانی به نام پایمون در هیبت پسری جوان به جهان باز میگردد و مادر او اعتقاد داشته که آن پسر، فرزند آنی است. به جز بازی خیره کنندهی بازیگران فیلم و استفاده از المانهای ترسناک ساختار شکن یا هنری که فیلمسازانی مانند آری آستر و رابرت ایگرز در سالها اخیر و با فیلمها خود باعث رونق آن شدهاند، صحنهی شوکه کنندهای در اوایل فیلم که سر یکی از شخصیتها قطع میشود و اتفاقاتی که در ادامهی آن میافتند توانست تحسین، و البته وحشت، بسیاری را برانگیزد و توانایی و شجاعت کارگردان جوانش را در آزار دادن مخاطب نشان دهد. بسیاری موروثی را نه تنها ترسناکترین فیلم آن سال بلکه یکی از ترسناک ترین فیلمهای قرن جدید میدانند.
بسیاری از موارد مورد علاقهی آری آستر در سینما همانند مادری عجیب و غریب، شخصیت اصلی فیلم خود مادر یک پسر و دختر نوجوان است و رابطهای پیچیده با مادر خود دارد، استفاده از فضایی آزار دهنده و وحشتی زیرپوستی برای ترساندن مخاطب به جای استفاده از خشونت یا ترساندنهای لحظهای، شوکه کننده بودن اتفاقات فیلم برای مخاطبان و اشاره به افراد مذهبی و باورمند به فرقههای خرافی در آثار بعدی او نیز تکرار شدند.
وحشت زیر آفتاب* در فیلم میدسامر آری استر
میدسامر (2019)، دومین فیلم بلند سینمایی آستر، توانست بعد از سالها نظر مخاطبان آمریکایی را به فیلمهای ترسناک فولکور جلب کند. این فیلم که داستان آن مربوط به سفر چند جوان به روستایی دورافتاده در سوئد و مواجههی آنها با یک فرقه است همانند فیلم قبلی کارگردانش برای ترساندن مخاطب او را به سفری طولانی در روستایی زیبا با رازهایی مخوف میبرد. فیلم که از جهانی شبیه به مرد حصیری (1973) است برای لحظهای نیز روان مخاطب را آرام نمیگذارد و از همان ابتدا فضایی غریب و نگران کننده را میسازد که حتی خیلی قبلتر از پایان شوکه کنندهی آن و با استفاده از اشارات بصری ظریفی مخاطب را در جهانی اذیت کننده غرق میکند.
فیلم شاید هرگز بیننده را آن طور که او انتظار دارد نمیترساند اما امکان ندارد که بینندهای فیلم را ببیند و تنش و اضطرابی که در بیشتر دقایق این فیلم دو ساعت و بیست دقیقهای وجود دارد او را پریشان نکند. از طرفی دیگر توانایی آستر در ساخت صحنههای کمدی، حتی اگر این صحنهها بیشتر بر مبنای معذب بودن شخصیتها و بیننده باشند، در این فیلم بیشتر از قبل خودنمایی میکند. همانند فیلم قبلی، در میدسامر نیز شخصیت مادر و مادرانگی نقشی اساسی ایفا میکند و به جز شخصیت اصلی بیشتر زنان فیلم نیز در شخصیت پردازی خود نمودی از کهن الگوی مادر را دارند و اعضای فرقهی فیلم دنی که به تازگی خانوادهش را از دست داده در نهایت به عنوان ملکهی می انتخاب میکنند و اوست که باید آخرین قربانی فیلم را انتخاب کند.
عمدههای اتفاقات فیلم برخلاف بسیاری از آثار مطرح سینمای ترسناک که در شب و یا مکانهایی تاریک و بسته رخ میدهند در طول روز و روشنایی رخ میدهند، سینمای ترسناک با استفاده از وحشت مردم از تاریکی و مخفی بودن موجودات در سایهها راحتتر میتواند مخاطب خود را بترساند اما آستر با بردن ماجرای فیلم زیر نور خورشید دست به قماری زد که میتوانست به ضرر فیلم تمام شود اما تنها به فضای مضطرب کنندهی آن افزود و نشان داد که شیاطین نه الزاما در سایهها بلکه گاه در زیر نور خورشید نیز منتظر ما هستند.
عقدهی اودیپ در آثار آری آستر
فیلم سوم آستر، بیو میترسد (2023) بیشتر از اینکه مخاطب را بترساند و بتوان آن را فیلمی ترسناک دانست یک فیلم کمدی با فضایی آزار دهنده است. آستر در این فیلم که در واقع براساس یکی از آثار کوتاه خود اوست که در دوران تحصیل ساخت است، شخصیت اصلی خود را در سفر قهرمانی قرار میدهد که به آرامی و با طمانینه، فراموش نکنید با فیلمی سه ساعته روبرو هستیم، در یک جهان بدون آرام و قرار به خودشناسی و شناخت رازهایی عمیقا شخصی و خانوادگی قهرمان فیلم میرساند.
شخصیت اصلی این فیلم نیز رابطهای پیچیده با خانواده، مادری قدرتمند که با او ارتباطی ندارد و پدری که قبل از تولد بیو مرده است، و دوست دختر سابقش دارد و با وجود اینکه شخصیتهای اصلی دو فیلم قبلی او نیز رابطهای پیچیده با اعضای خانوادهی خود، مشخصا مادر خانواده، داشتند اما این ماجرا در این فیلم به اوج خود میرسد و عقدههای جنسی بیو با رابطهی او با مادرش در هم میآمیزند تا مخاطب را بیشتر از هر فیلم دیگری از او آزار دهند.
بیو در این فیلم به دلیل سرخوردگی جنسی ناشی بیماری خاصی که در مردان خانوادهی او وجود دارد و ناتوان از برقراری ارتباط با زنان دیگر، همانند یک بچه به مادر خود وابسته است و در سالگرد مرگ پدرش مجبور میشود تا در میان شهری پر از جرم و جنایت مسیر خود را به خانهی مادرش پیدا کند و در این بین با وجود تلاشهای فراوان هیچ گاه نمیتواند با اون ارتباطی (تلفنی) برقرار کند. مادر بیو نیز احتمالا یکی از قدرتمندترین زنان به تصویر کشیده شده در سالهای اخیر سینماست، مدیر عامل یک شرکت بزرگ که در چند صنعت مختلف حضور مهمی دارد و زنی کنترلگر که هنگامی که نقش او در زندگی بیو کاملا مشخص میشود میتوان او را حتی مجنون نیز دانست و از این رو فیلم واضحتر از دو اثر قبلی به رابطهی میان مادران و فرزندان میپردازد.
جامعه و محیطی که در این فیلم به تصویر کشیده شده است را شاید بتوان به نوعی جهنمی دانست که قهرمان در سفر خود باید از آن زنده بیرون آید و از طرفی دیگر میتوان آن را ورژنی غلو شده و فانتزی از یک شهر بزرگ آمریکایی دانست و با تماشای این فیلم راحتتر میتوان درک کرد که چرا آستر تصمیم گرفته است تا موضوع فیلم بعدی خود را در مورد زندگی ساکنانی شهری واقعی در آمریکای دوران کووید و تظاهرات مربوط به کشته شدن جرج فلوید بسازد.
برخلاف دو فیلم قبلی او که در محیطهای آرام و دور از شهر رخ میدادند این بار سر و صدای این شهر شلوغ از دقایق اول فیلم مخاطب را ناآرام میسازد و هر چند بسیاری از اتفاقات تنها در ذهن ترسیدهی بیو رخ میدهند اما نمیتوان به شباهتهای میان این شهر به نمایش در آمده در این فیلم و گاتهام، شهری که بیشتر اتفاقات مهم کمیک بوکهای بتمن در آن رخ میدهند و پر است از خلافکاران خطرناک، اشاره نکرد، گویی که آستر کمدیترین فیلمش تا به امروز را درونی گاتهامی ساخته که بتمنی در آن وجود ندارد و یک فرد ترسیده و یهودی، که با گناه نخستینش روبرو شده، باید از میان آن عبور کند.
*اشاره به کتاب شیطان زیر آفتاب نوشتهی آگاتا کریستی
نویسنده | آراد فرشچی
