نقد فیلم «آلفا» : حکایتی مغشوش از مرز میان کودکی و بلوغ

اختصاصی سلام سینما، پیش از همهگیری ویروس کرونا، داستانهای استعاری درباره بیماری ایدز یکی از موضوعات داغ در جشنوارههای سینمایی بود. اما با آغاز پاندمی کووید–19، نگاه هنرمندان بهسوی تجربهای جمعی و اضطراری معطوف شد؛ تجربهای که بسیاری از آنان را واداشت تا از خلال هنر، تصویری انسانی از این بحران ترسیم کنند.
ژولیا دوکورنو، کارگردان خلاق فرانسوی، دو سال پس از دریافت نخستین نخل طلای خود برای فیلم «تایتان» (Titan)، بار دیگر با اثری تازه و پرسشبرانگیز به نام «آلفا» (Alpha) به جشنواره کن بازگشته است.
آلفا با بهرهگیری از فضایی علمی–تخیلی، به بررسی تأثیرات روانی و عاطفی بیماری ایدز میپردازد. در عین صراحت روایی، فیلم در بسیاری از بخشها از انسجام داستانی بیبهره است و ذهن مخاطب را با روایتی آشفته درگیر میکند.
قهرمان این فیلم دختری 13 سالهای به نام آلفا است که ناگهان تصمیم میگیرد بدن خود را خالکوبی کند؛ اقدامی که مادر او (با بازی گلشیفته فراهانی) را عمیقاً نگران میسازد. مادر با مشاهده خالکوبی، میپرسد: «سوزن دستگاه تمیز بود؟ یا کثیف؟» او که پیشتر با درد از دست دادن برادر معتادش امین (با بازی طاهر رحیم) به دلیل ابتلا به ایدز روبهرو بوده، اکنون نمیخواهد دختر خود را نیز از دست بدهد.
این بیماری مرگبار آرامآرام روح قربانیانش را میفرساید. آلفا که هنگام ابتلای داییاش تنها پنجساله بوده، او را بهسختی به یاد میآورد. این خاطرات آشفته و رنجآلود، ترس از بیماری را برایش دوچندان میکند؛ ترسی که همچون کابوسی دائمی در ذهنش تکرار میشود.
مادر که پزشکی متعهد است و در پی یافتن درمانی برای ایدز، دخترش را فوراً به کلینیکی درمانی میبرد تا آزمایش خون انجام دهد. از آنجاییکه داستان فیلم در دهه 90 میلادی روایت میشود، برای مشخص شدن نتیجه آزمایش باید چندین هفته صبر کنند.
در این فاصله، همکلاسیهای آلفا گمان میبرند او مبتلا شده است و برخوردی سرد و تبعیضآمیز با او دارند. هرچند اچآیوی میتواند از طریق سوزن آلوده منتقل شود، اما بعید است در آن دهه صرفاً به دلیل خالکوبی، فردی تا این اندازه مورد طرد اجتماعی قرار گیرد.
آلفا همانند «خام» (Raw) و تایتان، دو اثر قبلی ژولیا دوکورنو با بهرهگیری از عناصر وحشت جسمی، به تحولات پیچیده دوران نوجوانی میپردازد. اما شخصیتمحوری فیلم هنوز وارد مرحله بلوغ کامل نشده و این موضوع، مرز میان معصومیت کودکانه و پیچیدگی بزرگسالی را پررنگتر میسازد.
باوجود توانایی تحسینبرانگیز گلشیفته فراهانی و طاهر رحیم، ژولیا دوکورنو آنها را در قالبهایی کلیشهای محصور کرده و ظرفیت بازیگری آنان را آنگونه که باید، شکوفا نمیسازد. فیلم در تلاش است تا میان مضامینی چون اعتیاد، بیماری، اضطراب والدین و ترس از آلودهشدن پیوندی برقرار کند، اما موفق نمیشود به پرسشهای اصلی خود پاسخ روشنی بدهد: آیا دختر نوجوان قربانی ترسهای خود است یا فشارهای روانی تحمیلی از سوی مادرش؟ و آیا چنین فشارهایی بر یک دختر 13 ساله عادلانه است؟
برخلاف دو فیلم قبلی کارگردان که تماشاگر را بهمواجهه مستقیم با تاریکی درون انسان فرامیخواند، این بار چنین دعوتی بیپایه به نظر میرسد؛ بهویژه در صحنهای که کودک با گریه بر بالین جسد داییاش نشسته است. فیلم با طراحی صدای بلند و القای حس پارانویا در فضایی دهه نودی، احساس خفگی را به مخاطب القا میکند. بااینحال، روایت آن نه به قوت «بچهها» (Kids) ساخته لری کلارک است و نه انسجام لازم را دارد. داستانی پریشان، غیرمنسجم و گاه گمراهکننده که در جذب مخاطب به ژرفای خود ناتوان است.
در نهایت میتوان گفت: آلفا با آنکه از فضایی سورئال برخوردار است و از چشماندازی نو به بحران نوجوانی و بیماری مینگرد، اما از پرداخت مؤثر به ترسهای انسانی و ایجاد آگاهی درونی برای مخاطب بازمیماند.

ژولیا دوکورنو (فرانسوی: Julia Ducournau؛ زادهٔ ۱۸ نوامبر ۱۹۸۳) کارگردان فیلم، فیلمن...
.jpg?w=any&q=75)