چگونه آبی گرمترین رنگ است به نقطه عطف کارنامه لئا سیدو تبدیل شد؟
.jpg?w=1200&q=75)
فیلمهایی هستند که بهواسطه جسارت و بیپرواییشان سر و صدای زیادی به پا میکنند، اما کمتر فیلمی میتواند از این حاشیهها گذر کند و به سکوی پرشی برای بازیگرانش تبدیل شود. «آبی گرمترین رنگ است» از معدود استثناهایی است که با همه حاشیههایش، مسیری تازه برای لئا سیدو باز کرد و او را در جایگاهی ویژه در سینمای بینالملل قرار داد.
سیدو در این فیلم، نقش اِما را بازی کرد؛ شخصیتی چندوجهی و پیچیده که بازی در آن نیازمند ظرافتی ویژه بود. اِما قرار بود هم سرد و دستنیافتنی باشد و هم سرشار از امیال غریزی؛ تضادی ظریف و دشوار که بازیگر را در معرض آزمونی سخت قرار میداد. او باید بدون آنکه این تضاد، مصنوعی جلوه کند، هر دو جنبه شخصیت را همزمان و به شکلی باورپذیر ارائه میکرد؛ کاری که سیدو با موفقیت از پسش برآمد.
اما پیچیدگی شخصیت اِما تنها به این تضاد ختم نمیشود. او همزمان قرار بود کاریزماتیک و در عین حال بهشدت مبهم باشد؛ شخصیتی که مخاطب را به دنبال خود میکشاند اما هرگز اجازه نمیدهد به درکی کامل از انگیزهها و درونیاتش برسیم. سیدو به گونهای این مبهم بودن را تصویر کرد که جذابیت اِما هرگز از بین نرفت و تماشاگر با کنجکاوی و علاقه، مسیر او را دنبال کرد.
همچنین، اِما باید زمینی و قابل لمس میبود، شخصیتی باورپذیر و حقیقی که در زندگی عادی میتوان او را تصور کرد. با این حال، تأثیر غیرعادی و عمیقی که بر شخصیت مقابل (با بازی آدل اگزارکوپولوس) میگذارد، نشاندهنده لایههای پنهانی است که سیدو با مهارت آنها را به نمایش گذاشت.
در نهایت، «آبی گرمترین رنگ است» نه فقط به دلیل جسارت و بیپرواییاش، بلکه بهخاطر عمق و چندلایگی شخصیت اِما، نقطه عطفی در مسیر حرفهای لئا سیدو شد؛ فیلمی که تواناییهای او را فراتر از حاشیهها به رخ کشید و جایگاهی ویژه به او بخشید.