توت فرنگی های تلخ و وحشی؛ زندگی و افکار پیچیده اینگمار برگمان، استاد بزرگ سینما

ارنْسْت اینْگْمار برگمان، هنرمند سوئدی: زاده 14 ژوئیه 1918- درگذشته 30 ژوئیه 2007) کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده معاصر بود که علاوه بر سینما در تئاتر، تلویزیون و رادیو نیز فعالیت میکرد. او از برجستهترین فیلمسازان تاریخ سینما بهشمار میرود. برگمان نخستین فیلمش را در سال 1946 با عنوان بحران ساخت.
او نخستین بار در سال 1956 و با فیلم لبخندهای یک شب تابستانی و کسب جایزه نخل طلای «بهترین اثر طنز شاعرانه» توانست خود را به جهان اثبات کند. برخی از کارهای تحسینشده او شامل مهر هفتم (1957)، توتفرنگیهای وحشی (1957)، پرسونا (1966) و فانی و الکساندر (1982) میشوند؛ این چهار فیلم در نسخه سال 2012 فهرست بهترین فیلمهای تمام دوران ساید اند ساوند قرار گرفتند. همچنین نام برگمان در رتبه هشتم فهرست «برترین کارگردانهای تاریخ» این مجله قرار گرفت.
بیشتر فیلمهای برگمان در کشور سوئد اتفاق میافتند. از سال 1961 بهبعد، بعضی از کارهای او در جزایر فارو فیلمبرداری شدند. او در طول دوران حرفهایِ خود 62 فیلم ساخت و بیش از 170 نمایش را کارگردانی کرد. آخرین فیلم سینمایی برگمان، ساراباند، در سال 2003 ساخته شد. برگمان روز دوشنبه 30 ژوئیه 2007، هنگامی که خواب بود، در 89 سالگی درگذشت. از اکتبر سال 2015، چهره برگمان روی اسکناس 200 کرونیِ سوئد (به دلیل تلاشهای او در صنعت فیلمسازی) قرار گرفت.
او در کودکی به فیلم و تئاتر علاقهمند شد؛ هنگامی که تنها ۹سال سن داشت، سربازهای اسباببازی خود را با یک فانوس جادویی داد و ستد کرد. در عرض یک سال، با استفاده از اسباببازیهایش، دنیای شخصی خودش را به وجود آورد. جایی که در آن احساس راحتی میکرد.
او برای خود و با استفاده از عروسکهایش نمایش اجرا میکرد و خود او به جای تمام شخصیتها حرف میزد.در سال 1936، برگمان 16 ساله به آلمان فرستاده شد تا تابستان را با دوستان خانوادگی خود سپری کند. در همان زمان بود که در یک راهپیمایی که توسط حزب نازی برگزار شده بود توانست هیتلر را ببیند.
او در زندگینامه خود مینویسد که چگونه این خانواده آلمانی عکس هیتلر را قاب کرده و در بالای سر تخت او نصب کردند: «تا سالها طرف هیتلر بودم. با موفقیتهایش خوشحال میشدم و با شکستهایش ناراحت». برگمان مینویسد: «هیتلر بهطور باور نکردنی کاریزماتیک بود. او جمعیت را به هیجان در میآورد؛ نازیسمی که من دیدم سرگرمکننده به نظر میرسید.»
هنگام منتشر شدن خبرهای مختلف در رابطه با اردوگاههای اجباری او همه چیز را انکار میکرد. تنها با گذشت زمان بود که برگمان به واقعیت پی برد و احساس پشیمانی بهش دست داد. این اتفاق باعث شد تا او سالها از سیاست دور بماند.
برگمان در 30 ژانویه سال 1976 هنگام تمرین تئاتر به علت فرار از پرداخت مالیات بازداشت شد. با این که چند ماه بعد تبرئه شد، اما این اتفاق او را به شدت افسرده کرد و پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان او کشور خود را ترک و به مدت چند سال خارج از کشور خود زندگی کرد.ترس از دولت سوئد باعث شد تا برگمان پروژههای خود را تعطیل کند و تصمیم بگیرد تا کارگردانی فیلم را کنار بگذارد.
بنیاد فیلم سوئد ضرر وارد شده را حدود 10 میلیون کرون و صدها شغل از دست رفته تخمین زد. برگمان در سال 1978 به سوئد سفر کرد تا تولد 60 سالگی خود را جشن بگیرد. او تا سال 1984 در مونیخ ماند. او در مصاحبهای که در سال 2005 انجام داد گفت که با وجود فعال بودن در طول تبعید خود خواستهاش، بهطور مؤثری ۸ سال از زندگی حرفهایش را از دست داد.
منبع : هفت صبح