پریناز ایزدیار باید جایزه بهترین بازیگر زن کن را می گرفت /منتقد ایندی وایر پرده برداری کرد!
.jpg?w=1200&q=75)
منتقد ایندی وایر در نقد و بررسیای که بر فیلم «زن و بچه» آخرین ساخته سعید روستایی که امروز در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، نوشته است، مدعی شد: «بازی قدرتمند پریناز ایزدیار در این ملودرام ایرانی، یکی از مدعیان جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن است.»
اکثر ما درک نمیکنیم که مشکلاتمان در چه مقیاسی، از عادی تا فاجعهبار، قرار دارند. یک روز نگرانیهای شما مربوط به جلب رضایت خانواده شوهر آیندهتان است، یا به تلاشهای مدرسه محلی برای کنترل پسر شیطان شما. روز بعد، دیگر جایی برای این اضطرابهای اجتماعی معمول وجود ندارد، زیرا دنیا از هم پاشیده است.
پریناز ایزدیار بازیگری قدرتمند است که توانایی باورنکردنی در به تصویر کشیدن سقوط از استرس به حالتی از ویرانی غیرقابل رهایی (که تنها برای لحظاتی کوتاه فروکش میکند) را دارد. نکته قابل توجه اینجاست که با وجود دفعات زیادی که از او خواسته میشود گریه کند یا فریاد بزند، هیچ تکراری در بازی او وجود ندارد. او با نوسانی تازه به سختیها و ناملایمات روزگار واکنش نشان میدهد و اجازه نمیدهد شخصیتش، مهناز، منفعل یا خودکار شود.
سعید روستایی، فیلمساز ملودرام ایرانی، پس از فیلم «برادران لیلا» در سال ۲۰۲۲، بار دیگر به بخش رقابتی کن بازگشته و ثابت میکند که استعداد آلمودواری در به تصویر کشیدن دردهای زنانه در سایه پدرسالاری دارد. در حالی که طراحی صحنه او طبیعیتر از فیلمهای اسپانیایی است، بیان احساسی پرشور او قابل مقایسه است و روستایی میداند که چه زمانی برای لحظهای آرامش زیبا و متوازن، آن را مهار کند.
چالشهای مهناز در خانه و کار
آرامش هرگز نمیتواند در حضور کابوس پیش از بلوغ، علیار، محقق شود. پسر مهناز یک شیطان تاسمانی است که انرژی بمب ساعتی خود را به فعالیتهای کارآفرینانه (راهاندازی باند قمار در مدرسه)، قلدری کردن برای همکلاسیها و فریاد زدن بر سر هر بزرگسالی که در میدان نیروی او دخالت میکند، تبدیل میکند. هنگامی که علیار یک چوب کبریت را در قفلی میشکند و ۷۰۰ کودک را در حیاط مدرسه به دام میاندازد، به مدت یک هفته از مدرسه تعلیق میشود. (این اتفاق، در واقع، منصفانه به نظر میرسد.)
این موضوع اما مشکل مضاعفی برای مهناز – پرستار بیمارستان – ایجاد میکند که پس از مرگ همسر اولش، دو فرزند (فرزند دوم دختری آرام است) را در خانه مادرش بزرگ میکند. رابطه عاشقانه او با حمید (پیمان معادی)، تکنسین فوریتهای پزشکی، به جایی رسیده است که حمید میخواهد از او خواستگاری کند، که نیازمند تایید خانوادهاش از خارج از شهر است. برای این اتفاق، شواهدی از وجود دو فرزند او باید از محل پاک شود. خبر وجود آنها در لحظهای کماهمیتتر فاش خواهد شد.
دنیایی از نقصها و پیچیدگیها
بخش اول فیلم، صحنهها و شخصیتهایی را که بر زندگی و کار مهناز غالب هستند، به تصویر میکشد. روستایی به وضوح نشان میدهد که ما در یک خردهجهان پر از نقص غرق شدهایم که هیچکس در بهترین حالت خود نیست. حمید همیشه بیماران را برای افزایش درآمد خود تحت فشار قرار میدهد. مهناز در برابر رفتارهای ضداجتماعی علیار عذرخواهی میکند و اعتراضات موجه همکارش را که میگوید این بچه او را ناراحت میکند، نادیده میگیرد. هنگامی که علیار توضیح عدم پاسخگویی این زن ۳۰ ساله به پیامهای اینستاگرامش را میخواهد، او میتواند به خاطر هوش کودکانه او بخندد، در حالی که از روزی نه چندان دور میترسد که این پیشنهادها تهدیدآمیزتر به نظر برسند. او در سنی است که سایه مردی که خواهد شد، بزرگ و آشکار است.
به استثنای مادر سرسخت مهناز، زنان دیگر در زندگی او در این شلوغی اولیه به حاشیه میروند. خواهر کوچکتر، مهری (سها نیاستی) و دخترش، ندا، به سختی به چشم میآیند، زیرا قهرمان داستان بر روی مدیریت مردان برای تغییر وضعیت خانوادگی مدرن خود و ایجاد ریشههای جدید و مورد قبول جامعه تمرکز دارد.
اوجگیری درام و هنر بازیگری
سپس یک ضربه دوتایی از تراژدی و خیانت میآید که تلاشهای مهناز برای جا افتادن در جامعه عادی ایران را به رویایی دور از دسترس تبدیل میکند. روستایی در پرداختن به لحظات تحولآفرین در دل صحنههایی که بر اساس فعالیتهای دیگر بنا شدهاند، عالی عمل میکند. در گوشهای از یک اتاق شلوغ، کسی در چشم دیگری نگاه میکند و دیگر هیچ چیز مثل قبل نخواهد بود. بزرگترین لحظات خارج از صحنه اتفاق میافتند. ما شاهد مقدمهچینی و پیامدهای آن هستیم، در حالی که مهناز برای درک آنچه زندگیاش شده و شمارش کسانی که هنوز در کنارش هستند، عجله میکند.
جزئیات زندگی و اوجگیری احساسات
به همان اندازه که قوسهای احساسی به سمت افراط پیش میروند، محیطهای خانه و کار با دیدی دقیق و جزئیات قانعکننده جان میگیرند. دل آدم به حال بیمار زن فقیری میسوزد که در تلاش برای یافتن صدای اعتراض است، در حالی که مهناز همزمان یک تماس تلفنی پرشور انجام میدهد و سوزن را به دست بیمار تزریق میکند. در جبهه خانه، **فرشته صدرعرفایی** تقریباً در یک تماس تلفنی دیگر، کل فیلم را از آن خود میکند. ادب اجتماعی او به خشم مادرانه تبدیل میشود و هوا از ناسزاهای خلاقانه و بیسابقه پر میشود.
اوجگیری عاطفی و سؤالات عمیق
چندین مشکل ساختاری تهدید میکنند که تعادل را از ملودرام سینمایی به سریال تلویزیونی متمایل کنند، زیرا اخبار بد پی در پی میآیند، اما ثبات عاطفی ایزدیار، دیدگاه را به جلو میبرد. روستایی با همکاری فیلمبردار ادیب سبحانی، لحظاتی را در خانه و محل کار پیدا میکند تا عناصر بصری جای درام انسانی پرهیاهو را بگیرند. دو صحنه بیمارستان با دستگاه تنفس مصنوعی، رویدادهای کلیدی را قاب میکنند و به عنوان مرزی بین شخصیت مهناز در گذشته و تا کجایی که او اکنون حاضر به رفتن است، عمل میکنند.
خانه و زنان: جستجوی ارزش در میان ویرانهها
خانه – نه خانهای که مهناز فکر میکرد در حال ساخت آن است، اما با این حال یک خانه – به کانون نیمه دوم فیلم تبدیل میشود. سه زن در آن به نوبت یکدیگر را تحمل کرده و به یکدیگر حمله میکنند. پیوند ناگفته آنها این دانش است که آنها تابع قوانین متفاوتی نسبت به مردان زندگیشان هستند. پدرسالاری خود را در استانداردهای رفتاری بیان میکند که مردان اطرافشان احساس میکنند میتوانند از آنها فرار کنند. «زن و بچه» به ندرت فیلمی درباره پیروزی شخصی است، اما با سلب شانس همگونسازی متعارف با جامعه ایران از مهناز، که سپس خود را مسئول میکند تا آن را بیشتر از دسترس خارج کند، فیلم هوشمندانه روستایی این سوال را مطرح میکند که آیا بقایای خام، ارزش خاص خود را دارند.
امتیاز: B+
فیلم «زن و بچه» در بخش رقابتی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ به نمایش درآمد. در حال حاضر به دنبال توزیع در ایالات متحده است.