مرور بهترین فیلمهای واکین فینیکس | مرد تنهای شب
اختصاصی سلام سینما - واکین فینیکس یکی از بازیگران متفاوت سینمای آمریکاست. بازیگر کمکاری که در فیلمهایی متفاوت بازی میکند و هرچند فیلمهایش عموماً آثار تجاری و عامهپسند نیستند؛ اما خود فینیکس بازیگر بسیار محبوبی است. واکین فینیکس همانطور که گفتیم با فیلمهای مستقلی که بازی کرده بهخاطر آورده میشود. او عموماً نقش شخصیتهای رنجور و با آشفتگیهای فکری را بازی میکند و همیشه بهخوبی از پس ایفای چنین نقشهایی برآمده است. گویی آن جنبه تاریک و دردناک کاراکترها جایی در وجود خودش هم لانه دارد.
راز جاودانگی | فیلم های مشترک مارتین اسکورسیزی و لئوناردو دیکاپریو
این روزها فیلم «ناپلئون» در سراسر جهان بهنمایشدرآمده است. فیلمی که سینمادوستان مدت زیادی منتظرش بودند و اصلیترین دلیل انتظارشان دقیقاً حضور فینیکس در این فیلم است که داستان به قدت رسیدن ناپلئون بناپارت را روایت میکند. aبه بهانه اکران ناپلئون کارنامه این بازیگر را مرور کردهایم.
گلادیاتور-Geladiator
«گلادیاتور» فیلمی بود که نام واکین فینیکس را بر سر زبانها انداخت. او در این فیلم نقش امپراطوری بیکفایت و ظالم را بازی میکند. امپراطوری که در لحظات تنهاییاش البته بسیار شکننده و ترسو است. نکته بازی فینیکس هم درست در همین اجرای دوگانه است. اینکه توانسته هم خشم و هم ترس امپراتور را در پیش چشم تماشاگران عینیت ببخشد.
بازی در این نقش نهتنها شهرتی ناگهانی را نزد تماشاگران برای فینیکس به همراه آورد که توجه منتقدان و هالیوود را هم به خود جلب کرد. فیلمی که برایش نامزدی در گلدنگلوب، اسکار و بفتا را به همراه آورد. او در این فیلم که اولین تجربه همکاریاش با ریدلی اسکات بود، در مقابل راسل کرو به نقشآفرینی پرداخت.
او- Her
«او» یکی از محبوبترین فیلم فینیکس در نزد تماشاگران است. یک کمدی رمانتیک که در سال ۲۰۱۷ اسپایک جونز آن را کارگردانی کرد و به دلیل موضوع بکر و تازهاش با استقبال بینظیری روبهرو شد.
داستان این فیلم درباره مردی است که یک اپلیکیشن سخنگو که بهتازگی مورداستفاده قرار گرفته را نصب میکند و عاشق این ربات سخنگو میشود.
فینیکس در این فیلم نقش مردی مطلقه، تنها و منزوی را دارد که هجوم و سرعت زندگی در یک کلانشهر مدرن، فشار این تنهایی را بر او مضاعف میکند. تنهایی که در نهایت او را وامیدارد تا با کسی که نیست، یک رابطه عاطفی برقرار سازد. او بهخوبی غربت یک مرد تنها را به اجرا درمیآورد.
استاد- Master
فیلمی درباره جدال همیشگی و تمامنشدنی میان منطق و غریزه که هر سه بازیگر اصلی آن یعنی فینیکس، امی آدامز و فیلیپ سیمور هافمن چنان میدرخشند که با اجرای خود، کیفیت فیلم را چند پله بالاتر میبرند. بازیگرانی که هم به شکل انفرادی بسیار قوی ظاهر شدهاند و هم مهمتر از آن شیمی بینشان بسیار جذاب و پخته به نظر میرسد.
فیلم داستان یک سرباز سابق نیروی دریایی به نام فردی کوئل را روایت میکند که بعد از جنگ جهانی دوم به خانه باز میگردد و خود را درگیر مشکلات روانی میبیند، فردی که به دلیل اختلالات روانی خود از جامعه گریزان است، با شخصی به نام «لنکستر داد» آشنا میشود. لنکستر بهعنوان استاد فردی، سعی میکند او را با روشهای متافیزیکی مخصوص خود درمان کند...
پل توماس اندرسون موفق میشود از داستان خود یک تم فلسفی و عرفانی جالب بیرون بکشد که مهمترین نکته فیلم است. همان عاملی که «استاد» را در میان فیلمهای هم اندرسون و هم فینیکس به موردی ویژه بدل میکند.
جوکر- Joker
اما عنوان دیدهشدهترین و پرتماشاگرترین فیلم فینیکس به «جوکر» میرسد. فیلم تاد فیلیپس که در ابتدا قرار بود مارتین اسکورسیزی آن را کارگردانی کند.
بر خلاف روال جاری در پرداخت شخصیتهای کمیک، جوکر شخصیتی با دارکساید قوی است. شخصیتی که خشمش محصول تنهایی و عقدههای فروخورده است و نکتهٔ مهم «جوکر» تاد فیلیپس در این است که در فضایی واقعگرایانه و بدون تأکید بر جنبههای فانتزی و ابرقهرمانی، به همین انزوای جوکر میپردازد و او را در گرو سرکوبها و عقدههای فروخوردهاش میپروراند.
هیچکسی مانند فینیکس نمیتوانست این کاراکتر اینچنین خاص و درعینحال همدلیبرانگیز روی پرده ثبت کند.
من هنوز اینجا هستم- I'm still here
یک فیلم ماکومنتری یا مستندنما که کیسی افلک آن را کارگردانی کرده و البته فیلمنامهاش محصول همکاری فینیکس و افلک است. از آن فیلمهای مستقلی که توجه منتقدان را به خود جلب کرد.
این فیلم داستانی حول محور رسانه و تأثیر آن بر جامعه دارد و به آثار روانشناختی شهرت میپردازد. در این فیلم فینیکس در نقش خودش ظاهر میشود. بازیگری که دچار بحران میانسالی شده و میخواهد برای جلوگیری از زوال خود تبدیل به یک خواننده هیپهاپ شود. بسیاری از هنرمندان در نقش خودشان در این فیلم حضور دارند.
این فیلم در زمانی ساخته شده که شایعات زیادی درباره مشکلات روانی و دیوانهشدن فینیکس جان گرفته بود که بخشش مربوط به همین فیلم میشد.
فساد ذاتی- Inherent vice
دومین همکاری پل توماس اندرسون و فینیکس نتیجهاش باز هم تبدیل به فیلمی درخشان شد. فیلمی که هم یک کمدی جنایی است، هم یک نئو نوآر و این خود بسیار عجیبوغریب به نظر میرسد!
داستان فیلم درباره کارآگاهی در دهه هفتاد است که اعتیاد به ماریجوانا دارد و در یک مطب پزشکی پروندههای جناییاش را بررسی میکند. وقتی که کارگاه پرونده قتل معشوقه سابق خود را قبول میکند، موتور داستان روشن میشود...
هفتمین فیلم بلند اندرسون، کمدی تریلری است که به فیلمهای کلاسیک دهه هفتادی این سبک ادای احترام میکند: «محله چینیها» از رومن پولانسکی، «جنبوجوش شبانه» از آرتور پن و بیش از همه «وداع طولانی» رابرت آلتمن. این فیلمهایی که زمانی ساخته شدند که دوره فیلمهای نوآر در هالیوود در حال پایانیافتن بود و «خباثت ذاتی» به همان دوران درخشان نقب میزند.
بیو ترسیده- Beau is afraid
«بیو ترسیده» فیلم آری آستر است. کارگردان مستقلی که او را با فیلم «میدسامر» به یاد میآوریم. فیلمسازی که در فیلمهایش ترسی روانشناختی و مواجههٔ انسان مدرن با ناشناختهها را دستمایه قرار میدهد. از آن کارگردانانی که فضای فیلمهایش خوراک بازیگری مانند فینیکس است.
این فیلم ترسناک و سورئال هرچند در ایران چندان موردتوجه تماشاگران قرار نگرفت؛ اما در میان منتقدان هالیوودی دیده شد و واکنشهای مثبتی را برانگیخت.
داستان فیلم درباره مردی میانسال به نام بو است. مردی بهشدت مضطرب اما خوشنظر که رابطهٔ بدی با مادر خود داشته و هرگز پدرش را ندیده است. بو بعد از مرگ مادرش، به خانه خانوادگیشان رجعت میکند و در این مسیر با تهدیداتی ماورا طبیعی روبهرو میشود.