نگاهی مختصر به کارنامه علیرضا داوودنژاد
فیلمسازی برای علیرضا داوودنژاد بستری بوده تا خانوادهاش را دور هم جمع کند و یک کمپانی فیلمسازی خانوادگی راه بیندازد. نگاهی به فیلمهایش هم تاییدی است بر این موضوع. از فرزندان تا مادرش (احترامالسادات حبیبیان) و برادر کوچکترش (محمدرضا داوودنژاد) در فیلمهایش ایفای نقش میکنند. به بهانه نقشآفرینی او در سریال آیدا پناهنده، در ادامه برخی از فیلمهای خاطرهانگیز این کارگردان صاحب سبک را مرور خواهیم کرد.
«آقای زرباف»؛ شاید یک شخصیت خاکستری
این روزها سکانسهایی از بازی علیرضا داوودنژاد در فضای مجازی زیاد دست به دست میشود. او که در اکثر فعالیتهای سینمایی خود در مقام کارگردان بوده، حالا بهعنوان بازیگر در سریال «در انتهای شب» ساخته آیدا پناهنده ایفای نقش کرده است. مدتی پیش هم کارگردان سریال با انتشار متنی در صفحه شخصی خود نوشت که متقاعدکردن داوودنژاد برای بازی در نقش «آقای زرباف» یکی از دشوارترین فرازهای زندگی کاری او بوده است. داوودنژاد در این سریال در قامت پدری سنتی و سختگیر اما مهربان ایفای نقش کرده است. پدری که تبدیل به یک نقش خاکستری شده؛ اجازه نمیدهد دختر مطلقهاش دیرتر از ده شب به خانه برگردد اما آزردهشدن دخترش از سوی دیگران را برنمیتابد.
مصائب شیرین
او فعالیتش را با فیلمنامهنویسی از دهه پنجاه شمسی آغاز کرد. از شاخصترین فیلمهای او باید به مصائب شیرین اشاره کرد که در دهه ۷۰ ساخته شد. فیلم روایتگر زندگی نوجوانی به نام رضا است. او با مادربزرگ مادری و پدرش زندگی میكند. رضا و دختر دايیاش مونا، دل به هم میبندند ولی اين وضع خانوادهها را دچار نگرانی میكند و رضا و مونا از طرف خانوادههايشان توبيخ میشوند. اختلافها بالا میگيرد. در اين بين دوستی مشترک تصميم میگيرد كه با دعوت دو خانواده به ويلای خود مجال بيان ناگفتهها را به آنها بدهد. سرانجام خانوادهها تصميم میگيرند دست از سختگيری بردارند. گفته میشود با ساخت مصائب شیرین او نوع جدیدی ار سینما را به وجود آورد: سینمای کم خرج خانوادگی.
بچههای بد
فیلم بچههای بد از دیگر فیلمهای خاطرهانگیز داوودنژاد با ایفای نقش رضا و زهرا داوودنژاد است. این فیلم یکی از فیلمهای بحثبرانگیز او بود. در خلاصه داستان این فیلم آمده است رضا، که برای گذراندن زندگی مسافرکشی میکند، دوستش سیاوش را که در دبیرستان همکلاسی او بوده، بهطور اتفاقی میبیند و تصمیم میگیرند برای تفریح به شمال بروند. آنها در جاده چالوس دختری به نام رویا را سوار اتومبیل خود میکنند که پس از یک مشاجره خانوادگی و ارتکاب چند قتل از خانه گریخته است. اکران این فیلم با حواشی مختلفی روبهرو شد و آن زمان چنین فیلمی را حرکت به سوی «ابتذال» خوانده بودند.
نیاز
نیاز یکی دیگر از ساختههای تحسینشده این کارگردان است. داستان فیلم درباره نوجوانی به نام علی است که پس از مرگ پدرش، تصمیم میگیرد نانآور خانه شود. علی پس از چند روز در چاپخانهای مشغول به کار میشود. همزمان نوجوان دیگری به نام رضا نیز برای همان کار وارد چاپخانه میشود. با وجود درگیریهای اولیه بین آن دو، به تدریج بین آنها پیوند عاطفی برقرار میشود. نیاز در دهمین جشنوارهٔ فیلم فجر نامزد دریافت پنج جایزه بود و توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کند.
مرهم
مرهم محصول سال ۱۳۸۹ است. داستان «مرهم» دربارهی دختر معتادی است که از خانه فرار میکند و مادربزرگش او را تعقیب میکند.
بهرام بیضایی در آن خطاب به علیرضا داوودنژاد درباره این فیلم نوشت: «خوشحالم که مرهم را به لطف تو دیدهام و به آن چنان نزدیکم که گویی از راه دور میان تماشاگران آن در تهران نشستهام. حالا همه میدانند که تو همیشه میتوانستهای مرهم یا بهتر از آن را بسازی، اگر سینمای مستقل ایرانی را اندکی امنیت مالی بود. در نبودِ شرایط یکسان برای سینمای پشتیبانی شده و سینمای مستقل، ساختن مرهم خطر است و این خطری است که تو و هر فیلمساز مستقل دیگری به آن دست میزنید. زخمهای بسیاری هست که نیازمند مرهم است.»
کلاس هنرپیشگی
این فیلم درباره خانوادهای است که گران شدن سکه و ارث و میراث، تبدیل به مهمترین دغدغه زندگیشان شده است و صمیمیت و احترام به یکدیگر را از خاطر بردهاند. از طرف دیگر «کلاس هنرپیشگی» داستان یک عشق مثلثی را روایت میکند که یک ضلع این مثلث پسری عاشقپیشه اما بیپول و ضلع دیگرش مردی ثروتمند که هر دو خواهان رسیدن به عشق مشترکشان هستند. فیلم کلاس هنرپیشگی در سال 1390 ساخته شده است. در این فیلم علیرضا داوودنژاد، رضا داوودنژاد، محمدرضا داوودنژاد، زهرا داوودنژاد، احترامالسادات حبیبیان، کبری حسنزاده و پردیس احمدیه بازی کردهاند.
سریال در انتهای شب نخستین تجربه بازیگری او نبوده است. سینه سرخ، کلاس هنرپیشگی، شنای پروانه و دو روز دیرتر با ایفای نقش او همراه بودهاند. حالا هم او در سریال در انتهای شب با سالها تجربه کارگردانی توانسته نقش پدری ایرانی را به تصویر بکشد که در عین خشمگین بودن، دلرحم است و در عین دلسوز بودن از سنتهایش عبور نمیکند.