جستجو در سایت

1394/05/27 03:50

اقتباس : سینما و ادبیات

اقتباس : سینما و ادبیات
در این مقاله تأثیر سینما و ادبیات بر یکدیگر بررسی می شود.

«اقتباس»، ميان سينما و ادبيات، امري دوسويه است و تأثير متقابل اين دو هنر بر يکديگر امري است کتمان ناپذير.«اقتباس» ادبي در سينما، همواره ادامه خواهد داشت و موفقيت برخي فيلم ها نيز بر نگارش بسياري از رمان ها تأثير مي گذارد؛ مثلاً موفقيت تجاري يک اثر سينمايي که بر اساس اقتباسي ادبي ساخته شده است مي تواند به نگارش دنباله هاي آن رمان بينجامد. گرچه بسياري از نويسندگان در دهه هاي آغازين پيدايش سينما آن را دشمني سرسخت براي ادبيات تلقي مي کردند، اما به مرور به اين باور دست يافتند که نه تنها سينما قرار نيست در نقطه اي مقابل ادبيات بايستد،بلکه اين دو هنر مي توانند در عرض يکديگر قرارگرفته، يکديگر را تکميل کنند. ضمن آن که سينما واجد بسياري از المان ها و عناصري است که در ادبيات نيز وجود دارند. بنابراين، اقتباس سينما از يک اثر ادبي و بالعکس امروزه به امري رايج در سراسر دنيا مرسوم شده است.
  در اين ميان، رمان هاي عامه پسند همواره منابعي مطلوب براي سرمايه گذاران سينمايي جهان بوده اند تا اقتباس هايي را بر اساسشان انجام دهند.
دسته بندي رمان هاي عامه پسند، کار راحتي نيست زيرا گونه هاي مختلف رمان مي توانند به عنوان رمان عامه پسند تلقي شوند و «عامه پسند بودن» دامنه گسترده اي از آثار ادبي و سينمايي را دربرمي گيرد. شايد در باور عوام، رمان عامه پسند تنها آن دسته از رمان هايي باشند که مخاطب عام را به خود جذب مي کنند بي آن که اثري والا و قابل تأمل محسوب شوند. اين باور، در برخي موارد صحيح است. بسياري از ملودرام هاي کلاسيک هاليوود يا حتي توليدات امروزي امريکا، هند و ديگر کشورهاي دنيا اقتباس هايي از رمان هاي عامه پسند و فاقد اعتبار هنري و ژانري هستند که تنها به سبب سهولت در مورد درک قرار گرفته شدنشان توسط مخاطب و يا مهيا کردن خواسته او در پايان کار و يا حتي ارجحيت بخشيدن به وجوه عاشقانه اثر بدون در نظر گرفتن و رعايت اصول و شاخصه هاي ژانر سرگروه شان (مثلاً رمانتيسيسم) مي توانند مخاطبان زيادي را به خود جلب کنند بي آن که الزاماً آثاري قوي باشند.
همه رمان ها و فيلم هاي عامه پسند در اين زمره قرار نمي گيرند. گاه، عامه پسند بودن و والا بودن اثر هنري در مقابل يکديگر قرار نمي گيرند ،بلکه در کنار يک ديگر قرار گرفته و رابطه عرضي با هم برقرار مي کنند. به عنوان مثال مي توان از رمان «پل هاي مديسن کانتي» نام برد، که اثري معاصر است. نويسنده رمان رابرت جيمز والر با حفظ اصول و چارچوب ژانري، داستاني همه گير و درگيرکننده را روايت کرده و مي تواند مخاطب را با خود همراه سازد، نتيجه آن که رمان، علاوه بر آن که به عنوان اثري فاخر مورد توجه قرار مي گيرد مخاطب عام را نيز با خود همراه مي سازد. رمان، در سال 1993 به عنوان پرفروش ترين رمان سال شناخته شد، به زبان هاي مختلف ترجمه شده و نسخه سينمايي آن دو سال بعد توسط کلينت ايستوود با بازي مريل استريپ ساخته مي شود که آن نيز، به فيلمي پرفروش تبديل مي شود که نه تنها مخاطب عام را به خود جذب کرده، بلکه نظر مثبت منتقدان و مخاطبان باريک بين را نيز به خود جلب مي کند و مريل استريپ نامزد جايزه اسکار مي شود.
«برباد رفته» نيز نمونه ديگري از يک رمان عامه پسند موفق است که علاوه بر جذب مخاطب عام، توجه مثبت مخاطبين خاص و منتقدان را هم به خود جلب و در تاريخ ادبيات و سينما ماندگار مي شود. از نمونه هاي جديدتر، مي توان به رمان «شيطان پرادا مي پوشد» اشاره داشت که بر اساس رماني از لارن ويسبرگر (رمان نويس عامه پسند آمريکايي) به فيلم تبديل شد. دو ستاره سينماي آمريکا، مريل استريپ و آن هاتاوي در آن به ايفاي نقش پرداختند، فيلم بسيار پرفروش شد اما در حد اثري متوسط باقي ماند.
اين را هم نبايد فراموش کرد، که هر اثر فاخر ادبي يا سينمايي نمي تواند الزاماً اثري عامه پسند باشد. مثلاً، رمان «خانم دالاوي»هرگز يک رمان عامه پسند تلقي نمي شود همان طور که بسياري از فيلم هايي که در فستيوال هاي معتبر جهاني هم چون کن، ونيز، مسکو، برليناله و ... مورد توجه قرار مي گيرند عامه پسند نيستند. به طور مثال فيلم هاي گسپر نوئه آثاري متفاوت اند بي آنکه مورد توجه عامه مخاطبان قرار گيرند و حتي بسياري از فيلمهاي کارگردانان بزرگي هم چون آندره تارکفسکي، ميکل آنجلوآنتونيوني و اينگمار برگمان هيچ گاه در زمره فيلم هاي عامه پسند قرارنمي گيرند.
بنابراين بايد اين گونه اذعان داشت که «عامه پسند بودن» با «براي عامه مردم بودن» فرق دارد.«عامه پسند بودن» به معناي «بد بودن» يا «غيرهنري بودن» فيلم يا رمان نيست. گاه نخبه گرايي مي تواند عامه مردم را نيز تحت تأثير قرار دهد و گاه اين ساختارشکني ها در ضديت با مخاطب عام قرار مي گيرند. بسياري از فيلم ها از روي رمان هايي ساخته مي شوند که مختص عوام اند(مانند رمان هاي دانيل استيل و اقتباس هاي سينمايي آنها)، بسياري از فيلم ها از روي رمان هايي ساخته مي شوند که مختص خواص و عوامند(مانند رمان هاي آگاتا کريستي و اقتباس هاي سينمايي آنها) و بسياري از فيلم ها اقتباس هايي از رمان هايي هستند که مخاطب عام هرگز به سراغشان نمي رود و تنها مختص مخاطبان خاص اند(مثل رمان هاي آلن رب گريه و جيمز جويس).