جستجو در سایت

1398/12/13 00:00

در نکوهش کپیتالیسم

در نکوهش کپیتالیسم

  

عوامل

کارگردان: بونگ جون هو

تهیه کننده: بونگ جون هو، کواک سین آئه، مون یانگ کوون، جانگ یانگ هوان

فیلمنامه نویس: بونگ جون هو

بازیگران: سونگ کانگ هو، لی سون کیون، چو یئو جئونگ، چوی وو شیک، پارک سو دام، جانگ زی سو، لی جانگ ایان، جانگ هیه جین

خلاصه داستان: خانواده ای که اعضایش شغل های پاره وقت با درآمد پایین دارند، برای کسب درآمد بیشتر و استفاده از زندگی مجلل و پرزرق و برق با زیرکی وارد خانواده ای مرفه می شوند...

نقد فیلم انگل Parasite  

بهتر است نقد فیلم انگل را با نقل قولی از چرچیل آغاز کنم که در نکوهش نظام های سوسیالیستی(مبتنی بر برابری اجتماعی) گفته است: "عیب ذاتی کپیتالیسم (سرمایه داری) تقسیم نامساوی خوشبختی ها و حسن ذاتی سوسیالیسم تقسیم مساوی بدبختی هاست."
اگرچه سوسیالیسم به شکل مطلق و کلاسیک مدل معیوبی است اما چیزی که چرچیل آشکارا نگفته این است که شکل مطلق کپیتالیسم هم ناقص، معیوب و در مواردی بی اخلاق و بی رحمانه است.

تقسیم نامساوی خوشبختی ها سم مهلکی است که جوامع را به تباهی می کشد چرا که باعث شکلگیری اختلاف طبقاتی آزاردهنده ای می شود که نه تنها اجتماع را دلسرد می کند بلکه باعث ایجاد نوعی گسستگی اجتماعی و وابستگی انگل گونه برای بقا نیز می شود.
اصلا به همین خاطر است که جوامع مترقی به دنبال ایجاد بالانس و تعادلی در این دو مدل بودند و با استخراج نقاط قوتشان ساختاری را پی ریزی کردند که مخالف سرمایه داری نیست اما از سرمایه دار، مالیات بیشتری برای سرمایه ی افزوده می گیرد و آن را صرف رعایت کف استانداردهای سوسیالیستی می کند یعنی اجازه نمی دهد شهروندی در اثر شرایط بد اقتصادی از هستی ساقط شود و به درماندگی برسد و برای همه بهداشت، درمان و تحصیل رایگان تامین می کند.
فیلم انگل اما نیمه ی اول نقل قول چرچیل را نشانه گرفته است یعنی تقسیم نامساوی خوشبختی ها پس به دنبال نقد حکومت هایی است که شکل مطلق تری از سرمایه داری را هدف گذاری کرده اند.
فیلم انگل با نمایش خانواده ای که نماینده ی طبقه ی آسیب پذیر جامعه است و با انواع و اقسام ترفندهای غیراخلاقی، جاعلانه و بعضا خبیثانه راه را برای نفوذ خود به درون خانواده ای که نماینده ی طبقه ی مرفه جامعه است باز می کنند در لایه های زیرین خود به نکوهش سیستم برخواسته است.

خانواده ای که در عین داشتن توانایی های متعدد، هوش فراوان، استعدادهای متنوع و توانایی تحت تاثیر قرار دادن دیگران باید قابلیت هایشان را صرف نفوذ به خانواده ای دیگر کنند آن هم فقط به خاطر اینکه ثروتمند نیستند!
نویسنده با هوشمندی مفاهیم گسترده ای را در فیلم کدگذاری کرده است و به شکلی نمادین حتی مفهوم کف هرم اقتصادی را دل خانه گنجانده است یعنی زیرزمین مخفی خانه و مردی که مخفیانه در آن زندگی می کند.

مردی که بعدها در جدال با خانواده ی جدید جایگزین می شود که بیانگر تداوم زندگی انگلی در کف هرم است؛ در حالی که ساختار تغییری نمی کند چرا که فاصله ی طبقاتی و تفاوت ها محو نشدنی است.

فیلم با اشاراتی تلخ به اعضای خانواده که از نظر خانواده ی مرفه، بو می دهند (به خاطر محلی که در آن زندگی می کنند) و انواع و اقسام تحقیرهایی که برای ادامه ی زیست انگلی تحمل می کنند و از طرفی با نمایش خواسته های عادی آنها از زندگی که برای دستیابی به آن مجبورند تن به دشواری های فراوانی بدهند باعث می شود شما به تدریج با آنها حس هم ذات پنداری پیدا کنید و مقصر اصلی را سیستمی فرض کنید که با عملکردش چنین طبقه ای را ساخته و نادیده می گیرد؛ به حدی که حتی جامعه ی کره (یا هر جامعه ای) عمدا یا سهوا آنها را انکار می کند تا جایی که کارگردانی مقیم ایتالیا برایم نقل کرد در گفتگویی که با یک کره ای درباره ی فیلم انگل داشته آن فرد مدعی بود چنین نقاطی در کره که افرادی در آن با رنج و مشقت زندگی کنند اصلا وجود ندارد که اگر این نگاه برخواسته از یک بی اطلاعی عمومی و سیستماتیک باشد بسیار متاثرکننده است.

فیلم انگل، خانواده ی مرفه (طبقه ی ثروتمند) را افرادی ساده لوح، نادان، خودخواه و در بن مایه فاسد نشان می دهد.

فسادی که انسان های طبقه ی پایین را از کار بیکار می کند در لحظات خصوصی طبقه ی ثروتمند، سرگرمی و رویاپردازی جنسی آنهاست!

و البته خانواده ای که باید در سکوت، تک تک این لحظات خفت بار را که حامل تفاوت های دو طبقه و نگاه های از بالا به پایین است تحمل کند؛ خانواده ای که حس پست بودن در درونشان خود به اندازه ی کافی آزارشان می دهد.

بونگ جون هو به عنوان یک کارگردان مولف شخصیت هایش را با شیبی ملایم و تدریجی در مسیری از سرخوردگی، عقده و آبسشن قرار می دهد که شما مطمئن می شوید این تعلیق طولانی هنگام سرباز کردن زخم ها به نقطه ای بحرانی می رسد و آن نقطه ی بحرانی صحنه ی طلایی چاقوکشی در حیاط است.

موسیقی در فیلم انگل گاهی شریک جرم خانواده است و حس ظریف و هوشمندانه بودن خباثت اقدامات آنها را منتقل می کند، گاهی حس سردرگمی و تنش و گاهی حس عمیق یاس، اندوه و درماندگی که روی هم رفته از موسیقی استفاده ی مناسبی شده است.

بازیگران همگی بازیشان سطح خوب و قابل قبولی دارد و نمی توان ایرادی اساسی به آنها وارد کرد اما می توان با اطمینان خاطر گفت سونگ کانگ هو با بازی های بی کلام و حالات چهره اش درخشش قابل اشاره ای دارد.

دوربین هونگ کونگ پیو با قاب هایی نزدیک و پر بازیگر تاکید زیادی بر روی دیالوگ ها و بازی ها دارد و لحظاتی که به حرکت می افتاد معمولا نرم و ظریف پیش می رود و در بخش هایی چرخش های مسلطی دارد. 

فیلمنامه ی منسجم، هوشمندانه و چند بعدی فیلم انگل هیچ ترسی از ورود به شخصی ترین و خصوصی ترین لحظات زندگی کاراکترهایش ندارد و این لحظات را به سکوی پرتابی برای شکلگیری دقیقتر شخصیت ها و انگیزه هایشان تبدیل می کند.

فیلمنامه با لحنی طنز و نگاهی محلی آغاز می شود و به پایانی تراژیک منتهی می شود پایانی که دیگر محدود به اقلیم و اتمسفر کره نمی شود و پیامش مقیاسی جهانی پیدا کرده است.

فیلم انگل با اسلحه ای پر به میدان آمده است و خشاب هایش را روی کپیتالیسم (سرمایه داری) خالی می کند. بی جهت نیست که ترامپ رییس جمهوری برخواسته از طبقه ی ابرسرمایه دار از پیروزی انگل در اسکار ابراز نارضایتی می کند چرا که می فهمد انگل شکلی از سرمایه داری را نشانه گرفته که آمریکا هم خالی از آن نیست!

شکلی از سرمایه داری که نقاط زیادی از جهان هنوز خالی از آن نیست!