تختی به روایت توکلی

بهرام توکلی با فیلم قبلی خود یعنی(تنگه ابوقریب) نشان داد که در کارگردانی و طبیعی درآوردن صحنه ها تبحر دارد. در فیلم جدید او نیز این نکته قشنگ به چشم میخورد.
توکلی موضوع سکانسهای گوناگون را می داند و بخوبی دوربین را در جای مناسب قرار میدهد و در صحنه هایی که لازم است از دوربین متحرک استفاده میکند. او در فیلم جدید خود صحنههایی را آفریده که تا مدت ها در یاد بیننده خواهد ماند. از جمله سکانس پیروزی تختی در فینال المپیک در حالی که مصدوم شده است. در این صحنه نورپردازی بجا تغییر میکند و تختی در روشنی می ماند و پس زمینه تاریک میشود تا توجه بیننده تماما به تختی و حرکات او جلب شود.
توکلی برای اینکه زمان زنده یاد تختی را بازسازی کند با توجه به اینکه فیلمهایی که از پهلوان تختی تا قبل از این وجود داشته سیاه و سفید بودهاند ترجیح داده که فیلمبرداری فیلم را بصورت سیاه و سفید انجام دهد که نتیجه کار هم بسیار دلچسب شده. همچنین فضاسازی فیلم هم نکته مثبت دیگر فیلم به حساب میرود.
نکته مثبت دیگر فیلم انتخاب بازیگران نقش تختی است که به خوبی هم از لحاظ چهره و هم از لحاظ جثه همانند پهلوان تختی هستند.
هرچه فیلم پیش میرود صحنه های بیشتری وجود دارد که تختی به تنهایی به تصویر کشیده شده واین موضوع علتش این است که کارگردان میخواهد بگوید تختی با مردم بود ولی مردم کمکم او را تنها گذاشتند.
یکی از مشکلات فیلم نحوه روایت فیلم است. یک خبرنگار فیلم را روایت میکند. یعنی باید صحنههایی در فیلم باشد که یا خبرنگار در آنها حضور دارد یا اینکه به نحوهای از آن صحنهها و اتفاقها آگاهی یافته. اما ما در دقایقی از فیلم صحنههایی را میبینیم که خبرنگار در آنها حضور ندارد و معلوم نمی شود چگونه از آن صحنه ها آگاهی یافته. مثلا با اطرافیانش مصاحبه کرده؟ باخودش در مورد آن موضوع مصاحبه کرده؟
برای نمونه خبرنگار در قسمتی از فیلم میگوید تختی در زندگی شخصی خود مشکلاتی داشت اما نمیخواست کسی به آنها پی ببرد. ما قسمت هایی از زندگی شخصی و بعضی از مشکلات زندگی او را میبینیم ولی معلوم نمیشود این خبرنگار از کجا به آنها پیبرده است.
مشکل دیگر فیلم این است که کارگردان در یک زمان کم سعی کرده به تمام مراحل زندگی تختی و تمام جوانب زندگی او بپردازد و همین باعث شده که خیلی از مسائل ، عجولانه و ناقص گفته شود. در فیلمهای زندگینامهای بهتر این است که یک دوره خاص از زندگی فرد به تصویر کشیده شود تا بتوان تمام جزئیات آن دوره بخصوص را بازگو کرد. مثلا در فیلم ، رابطه تختی و همسرش زیاد خوب پرداخت نشده در حالی که میشد بیشتر به آن پرداخت. یا زیاد به تمرینات و تلاشهای تختی برای قهرمانی در کشتی پرداخته نشده و علت همه این موارد این است که در زمانی بسیار کم سعی شده تمام جوانب زندگی یک اسطوره به تصویر کشیده شود.
همچنین در فیلم به بعضی از کاراکترها بی مورد پرداخته شده مثلا پرداختن به ماجرای درخواست خدمتگزار هتل از تختی آن هم در حالی که این درخواست به پیشبرد داستان کمکی نمیکند علتی نداشت.
در پایان هم باید گفت ایران شخصیتهای قهرمان و اسطوره کم ندارد اما در سینمای ایران به ندرت فیلم زندگینامهای ساخته میشود. برای همین باید فیلم جدید توکلی را تلاشی نسبتا موفق در راستای نشان دادن زندگی یک اسطوره به حساب آورد.
فیلم(غلامرضا تختی) اگرچه بدون مشکل نیست اما قطعا ارزش دیدن دارد.