جستجو در سایت

1398/08/22 00:00

در دام فیلمفارسی

در دام فیلمفارسی

  

"فیلمفارسی" با همین شکل نوشتن سر هم را، مرحوم هوشنگ کاووسی برای نقد فیلم های ایرانی پیش از انقلاب، وارد ادبیات سینمایی کرد و اصرار ایشان برای سر هم نوشتن آن، به این دلیل بود،که بگوید در این فیلم ها نه از ایرانی خبری هست و نه از فیلم و سینما.ترکیبی از داستان های بی چفت و بست، موسیقی کاباره ای، بزن بزن قهرمان های با معرفت و آسمان جل،شوخی های جنسی و عشق های آبکی، که حتما هم در انتهای فیلم، عشاق پریشان حال به شهد وصال می رسیدند و خوش و خندان رو به سوی آینده ای پر از شور زندگی حرکت می کردند و تیتراژ پایانی روی این ذوق و شوق وافر عشاق و تماشاچیان، بالا می آمد.

این نوع سینما نه در بعد انقلاب، که در همان سال های پیش از انقلاب، با فیلم های موج نو و آمدن ،فیلم سازانی چون کیمیایی و مهرجویی به محاق رفت.فیلم هایی چون قیصر و گاو با مولفه های جدید، فرمول های گذشته جذب مخاطب را کنار گذاشتند و طرحی نو درانداختند.

اما حال درست بعد از 50سال، که از ورود موج نو به سینمای ایران می گذرد؛ "مطرب" دقیقا براساس همان مولفه های فیلمفارسی، ساخته شده است.

موسیقی کاباره ای، شوخی های جنسی، رفیق بی خیال و الکی خوش،همسر مهربان و زجرکشیده،که در غیاب همسر در بندش،به رختشویی افتاده، ولی هنوز عاشق است.دختر خوب و خانواده دوست،پسرلاابالی و سرمایه به باد ده و...

مصطفی کیایی که کارهای قبلی اش، یک سر و گردن از مطرب بالاتر هستند؛ گویا در مطرب آنقدر برای ساخت عجله داشته است که،به جای دست انداختن آگاهانه این مولفه ها و خنده گرفتن از مخاطب، دقیقا در دام آن افتاده و فیلمفارسی او را با خود برده است.شوخی های جنسی او، از نمک قصه فراتر رفته و بسیار عریان در دل قصه بارگذاری شده است.

فصل سفر به ترکیه ابراهیم خوش لحن و گروه همراه ترکیبی از فیلم های مکرر و داستان های پیشن، در مورد دزدیدن کیف، قاچاق انسان، فرار از دست قاچاقچیان و ...است؛ که از صحنه های آدم برفی داوود میرباقری، که خود پرویز پرستویی در نقش جواد کولی بازی می کرد؛ تا سریال پایتخت 5 که همین اواخر شاهد پخش آن بودیم؛را می توان در آن مشاهده کرد. 

البته مطرب یک خواننده زن ترک را هم کنار مطرب ایرانی خودش، روی صحنه می برد؛ تا چند ثانیه با خواندن دو نفره ایشان،مخاطب را غافل گیر کند،که این هم نمی تواند،ارزشی برای نداشته های بی شمار فیلم، به حساب آید.

وقتی فیلم نامه یک اثر سینمایی لنگ بزند؛ کاری از گیتار حسن شماعی زاده و مولودی خوانی،در منزل معاون وزیر هم، ساخته نیست.کاش قصه مطرب در همان روزهای انقلاب تا اسفند می گذشت؛ چرا که آن پرستویی، هم قابلیت درآوردن قصه را داشت و هم در سیر تحول شخصیت او، کارگردان مجبور نبود؛ متوسل به بغض و اشک معروف پرستویی،آن هم در نقش یک مطرب شود.