جستجو در سایت

1400/05/26 00:00

اثری دیگر در ادامه‌ی مسیر سینوسی فیلمسازی شان پن

اثری دیگر در ادامه‌ی مسیر سینوسی فیلمسازی شان پن

ترجمه اختصاصی سلام سینما

مسير کارگردانی پن همواره پر پيچ و خم بوده است. او  در ابتدا در سال 1991 درست در زماني كه در ابتداي راه بود و هنوز تجربه كافي را نداشت با خلق اثر «دونده هندی» وارد عرصه شد و سپس در سال 2007 با خلق اثر «در میان حیات وحش» و در نهايت در سال 2016 با خلق اثر «آخرين چهره» كه روايت يك داستان عاشقانه با مظمون نقض حقوق بشر در آفريقا بود به مسير خود ادامه داد . او پنج سال بعد با خلق اثر «روز پرچم» مجددا به عرصه بازگشت و در جشنواره كن حضور يافت ؛ كه این خود يك پيشرفت چشمگير براي او بوده است حتي اگر نتواند برنده جشنواره‌اي باشد كه آرزوي بسياري از آمريكايي‌ها است.

این اولین بار بود که پن، کارگردانی يك فيلم را خودش به تنهايي بر عهده داشت و درکنار دخترش دیلن و همچنين در كنار پسرش هاپر جک كه نقشي مختصر تری را بر عهده داشت در فيلمي برگرفته از عنوان «زندگي بدلي پدرم»  اثر جنيفر لوپز كه در سال 2005 بر اساس يك داستان واقعي نوشته بود ، حضور مي‌يافت اين فيلم بيانگر داستان مردي است كه درگير روابط پيچيده خانوادگي مي‌شود كه در نهايت اين روابط سبب خدشه دار شدن احساسات او مي‌شود تا جايي كه ديگر حتي نزديك ترين افراد هم او را ناديده مي‌گيرند و این فرد رفته رفته مسیری متزلزل را در زندگی خود در پیش می‌گیرد. اما اشتباهاتی از پن در خلق این اثر وجود دارد که تاثیر منفی قابل توجهی را بر این اثر می‌گذارد ؛ مثلا بار ادبي و هنري فيلمنامه در جایی با ورود دو شخصیت به نام‌هاي  «جز» و «جان هنری» به طرز قابل توجهی افت مي‌كند و قضيه به همينجا ختم نمي‌شود و در ادامه نيز با افراط گری‌ها و زیاده خواهی‌های کاذب پن فيلم رفته رفته شكل بدتري را به خود مي‌گيرد كه در نهايت سبب بر باد رفتن تمام تلاش‌هاي پن و همكارانش مي‌گردد و این فیلم در جشنواره شکست می‌خورد. 

اثر روز پرچم در 14 ژوئن كه روز تولد جان ووگل و نيز روز تصويب پرچم آمريكا در سال 1777 است پیگیری می‌شود. جان در ادامه مسیر متزلزلی که در پیش گرفته است اموال زیادی را خریداری می‌کند که توان پرداخت آنها را ندارد و زیر بار بدهی‌های سنگین می‌رود و بانك به علت بدهكاري اموال خريداري شده توسط جان را مصادره مي‌كند تا جايي كه مادرجان نیز دیگر او را نادیده گرفته و خطاب به او مي‌گويد : «هرگز به حرام زاده‌اي كه در روز پرچم به دنيا آمده است اعتماد نكنيد» ؛ جان كه خود را يك كارآفرين بزرگ مي‌دانست ، سوابق زيادي در معاملاتي كه توان پرداخت آنها را نداشت دارد و به همين دليل همواره درگير مسائل و مشكلات مختلف و فراوانی بود تا جايي که دخترش از زبان او مي‌گويد : «او معتقد بود متولد شدن در روز تصويب پرچم كشور به اين معني است كه كشور به او يك جشن بدهكار است» ؛ در ادامه فيلم در سال 1992 درست در جايي كه جان به مدت 6 ماه است كه در توسط پليس در حال تعقيب و گريز مي‌باشد اتفاق می‌افتد و در نهایت توسط پلیس دستگير مي‌شود. 

سپس شخصیت رجينا كينگ كه در نقش يك كلانتر دلسوز ظاهر شده است و مي‌داند از دست دادن پدر چه غم بزرگي است با لحني آرام براي جنيفر توضيح مي‌دهد كه جان 22 ميليون دلار اسكناس جعلي را چاپ كرده است و بنابر اين به 25 سال حبس محكوم شده است. سپس فيلم در دهه‌هاي 1970 تا 1980 پیگیری می‌شود ؛ درست در جایی که جنيفر و برادر كوچكترش كه آن موقع به ترتيب 6 و 4 ساله بوده‌اند وارد عمل مي‌گردند و جنيفر در ادامه توضيح مي‌دهد كه چگونه جان در همان دهه‌ها درست در زمانی که آنها كودك بوده‌اند ، آنها را به همراه مادرشان که درگیر افسردگي مزمن و مشروبات الكلي بوده است، با ميليون‌ها دلار بدهی تنها گذاشته است و در حقيقت جنيفر سعي مي‌كند كه همه چيز را يك جوري برنامه ريزي شده از قبل نشان دهد ؛ او ادامه مي‌دهد: «وقتي كه ديگر پتي قادر به ادامه اين وضعيت نبود ، عموي آنها به نام بك مي‌آيد و بچه‌ها و مادرشان را با خود مي‌برد اما بار ديگر بدهي‌هاي پدر دامان آنها را مي‌گيرد و سبب پيچيده‌تر شدن زندگي آنها مي‌گردد. 

جنيفر كه حالا ديگر دانش آموز مدرسه گورتيك است درگير مصرف مواد مخدر شده است و به نظر مي‌رسد مسير تاريك پدرش را در پيش گرفته است و تا اينكه تصميم مي‌گيرد كه به دنبال پدرش بگردد. همانطور كه شاهد هستيد فيلم از همان ابتدا كه بسیار زود به نظر مي‌رسد درگير حوادث و اتفاقات تلخ، پيچيده و نااميدكننده شده است كه همين موضوع نيز سبب بروز نارضايتي‌هاي بسيار زياد شده بود. فيلم مي‌توانست با محيطي بسيار آرام تر پيگيري شود و اينقدر در گير تحولات سريع و ناآرام نگردد ؛ مثلا مي‌توانست لحظات رمانتيكي هم در خود جاي دهد : مثلا لحظه خداحافظي ميان جنيفر و برادرش نيك، كه در آن لحظه نيك احساس مي‌كند كه رها شده و در دنیا تنها مانده است اما مي‌داند كه خواهرش چاره ديگري ندارد. 

در نهايت جنيفر كه به دنبال جان ، پدرش رفته بود او را مي‌یابد و به دنبال آن سعي مي‌كند گذشته تلخ پدرش را پاك كند و همه چيز را مرتب كند ؛ به همين دليل مدتي در شغل‌هاي مختلف مشغول به كار مي‌شود و سعي در پرداخت بدهي‌هاي پدر و تبرئه او دارد اما ديري نمي‌گذرد كه پدرش اين بار با سرقت از بانك جنايتي جديد را مرتكب مي‌شود و اين جنايت به جنايات قبلي اضافه شده و جنيفر را در موقعيت بدي قرار مي‌دهد. همانطور كه مي بينيم پن در فيلم كه علاوه بر كارگردان در نقش جان نيز حاضر شده است در قالب شخصيتي غير قانونمند و با تزلزل زياد كه به دنبال كنجكاوي‌هاي منفي مختلف است و از آن لذت مي‌برد، نشان داده شده است در حالي كه اصلا كاراكتر جان متناسب با شخصيت پن نيست و با اينكه پن مسلط به نقش است و كار خود را به خوبي انجام مي‌دهد اما كاملا اختلاف بين شخصيت او با نقشش مشهود است و اين مورد نيز يكي ديگر از عواملي است كه سبب نارضايتي‌ها مي‌گردد. 

لازم به ذكر است كه بخش‌های طنزگونه‌ای نيز در فيلم وجود دارد مثلا در آنجا كه جنيفر به وسيله مهارت‌هايي كه از پدرش زمانی كه در چاپخانه زندان كار مي‌كرده ، ياد گرفته است و به وسیله این مهارت ها سعی می‌کند در بخش روزنامه نگاري محل تحصیل خود مشغول به كار شود و اين مهارت هاي ياد گرفته شده را به عنوان استعداد ذاتي و طبيعي خود نشان دهد . در كل همه اين عوامل در كنار هم باعث شده است كه فيلم با اينكه بر اساس يك داستان واقعي است ، از درام فاصله بگيرد. در جاهایی نیز فیلم کاملا قابل پیش بینی می‌گردد مثلا ما مي دانيم كه جنيفر در بازگرداني پدرش به زندگي عادي بايستي محتاط رفتار كند، نه به اين خاطر كه داستان فيلم را از قبل ميدانيم بلكه بايستي فيلمنامه طوري باشد تا اين حس را به ما منتقل كند ، اما اين گونه نيست و فيلم نامه اين حس را منتقل نمي‌كند و صرفا دانسته هایمان از قبل این مورد را سبب می‌گردد. 

فیلم روز پرچم به طور کامل توانایی و استعداد دیلن دختر پن را در بازیگری اثبات می‌کند ؛ دختری که از یک شخصیت جوان و خام که پدرش را الگو قرار داده به روزنامه نگاری مبتکر و با تجربه تبدیل می‌گردد. پن و دخترش دیلن به خوبی هویت و اصالت را در روابط میان دو کاراکتر پدر و فرزندی که گاه روابطشان بسیار فوق العاده و گاه بسیار غم انگیز می‌باشد را به نمایش می‌گذارند. اما با این حال نقاط ضعفی که در فیلم وجود دارد، از جمله بیان درد و رنج های متعدد و قضاوت‌های مختلف در موقعیت‌های نامناسب از فیلم و یا اینکه فیلم در جاهایی همانند یک موزیک ویدیو طولانی و یا یک ترانه راک، قابل پیش بینی می‌شود و اگر هم موارد جدید و غیر قابل پیش بینی در فیلم نیز وجود داشته بوده، آنقدر مختصر و پیش پا افتاده بوده که به چشم نیامده است و مورد توجه قرار نگرفته ؛ همه این موارد در کنار هم سبب می‌شود تا شخصیت‌های مادری درگیر عادات الکلی ، پدری غیر قابل اعتماد و برادری معصوم و پاک را خدشه دارکند و بر فیلمنامه تاثیر منفی بگذارد؛ البته که اگر تنها مقداری بیشتر روی این موارد در فیلمنامه دقت و کار میشد این اثر تبدیل به یک اثر فوق‌العاده و شگفت‌آور می‌شد. 

البته همین که پن توانسته بود بازیگران بزرگی را همچون کینگ ، برولین ، بوتز ، دیکی و ادی مارسان را برای بازی در نقش‌های کوچک متقاعد سازد ،  قدرت و نفوذ او و نیز احترام زیادی که صنعت فیلمسازی برای او قائل است را نشان می‌دهد. در این اثر ترکیب آهنگی ملایم اثر جوزف ویتارلی با آهنگ‌های اصیلی از جمله Cat Power  ، Glen Hansard  و  Eddie Vedder تصدیقی بر مهارت پن بود که به خوبی رابطه عاشقانه یک پدر با دخترش در موقعیتی تلخ که در آن گیر کرده بودند را به خوبی نمایان می‌کرد ؛ زیرا نشان دادن یک حس عاشقانه در فیلم واقعا نیاز به مهارتی بسیار زیاد دارد که پن از عهده آن بر آمده بود. 

اشکال دیگری که در این اثر وجود داشت آن بود که در اکثر کاراکترها و قسمت‌های احساسی در فیلم سعی شده بود که این موارد به وسیله یک آهنگی ملایم و یکنواخت که نوازنده ای تازه وارد و بی‌روح آن را سروده است نشان داده شود. اگرچه جان ، پدر جنیفر همواره او را در موقعیت‌های مختلف ناامید می‌کرده اما به هر حال جنیفر او را به مادرش که همواره مانند موجودی بی‌تفاوت و مست نسبت به هر چیزی بود ، ترجیح می‌داد؛ با اینکه پدر او همواره بر اثر حس کنکجاوی‌های منفی جنیفر را در موقعیت‌های سخت و مشکل ساز متعدد رها می‌کرد ؛ البته با همه اینها شاید این موارد استاندارد و تعادل اثر را برهم بزند اما به هر حال باید اعتراف کنیم این موارد در نزد همگی ما که یک دیدگاه یکسان نسبت به والدین خود داریم شاید معمول به نظر می‌رسید. 

باید بگوییم واقعیت این است که اقدامات جان اگرچه غیرقانونی هستند اما کاملا غیراخلاقی نبودند ، اگرچه این اقدامات واقعا اشتباه و ننگ آمیز هستند و هر فرزندی همانند جنیفر دوست دارد پدرش از راه درست درآمد کسب کند ، اما باید گفت که اقدامات جان باعث این نمی‌شد که ذره‌ای از حس دوست داشتن جنیفر نسبت به پدرش کاسته شود و حتی در آخرین لحظات هنوز هم جنیفر پدرش را یک قهرمان می‌دانست ؛ کسی که این اقدامات را انجام می‌دهد یک فرد غیر قانون‌مند است اما واقعا یک جنایتکار تمام عیار نیست اما به هر حال همین موارد سبب خدشه دار شدن هویت یک فرد می‌گردد. در آخر باید گفت که این اثر آنقدر هم بد نبود و شاید اگر به جای پن، کارگردانی جدید و تازه کار آن را ساخته بود حتی می‌توانست مورد اقبال جشنواره قرار گیرد اما به هر حال مواردی که قبلا گفتیم در این فیلم وجود داشت و این موارد وقتی از کارگردان با تجربه‌ای همانند پن سر زند کاملا به چشم می‌آید و این اثر دیگر به عنوان اثری ماندگار و شگفت آور محسوب نمی‌گردد.

منبع: هالیوود ریپورتر

مترجم: وحید فیض خواه


روز پرچم Flag day (2021)

تاریخ اکران: 20 آگوست 2021

کارگردان: شان پن

نویسنده: جز باترورث

توزیع‌کننده: یونایتد آرتیستس

بازیگران: کاترین وینیک، جاش برولین، شان پن، ادی مارسن، دیل دیکی، نوربرت لئو باتز

فیلمبرداری: دنیل مودر

تدوین: والدیس اسکارسدوتیر، میشل تسورو

موسیقی: جوزف ویتارلی

خلاصه داستان: پدری برای تامین مخارج دخترش دو زندگی و شغل موازی دارد و همزمان به عنوان یک مرد شریف و یک سارق بانک زندگی می‌کند.