آدمها فقط یک شمارهاند!
پلان اول با صورتی که کل کادر را پر کرده والبته تیتراژی متفاوت آغاز میشود،تیتراژی که از میانه شروع و تمام میشود و دوباره به ابتدا ومیانه میرسد.
شماره ۱۷ سهیلا
عنوانی که برای تماشا اصلا جذاب به نظر نمیرسد.اما پیشینه محمود غفاری به عنوان کارگردانی که در زمینه فیلم کوتاه شناخته شده است، محرکیست برای آنکه فیلم را بعد از اکران بی سرو صدایش در شبکه نمایش خانگی بیینیم.
موضوع جسورانه و جذاب فیلم از همان ابتدا همراهت میکند.مشکلی که شاید درگیری امروز بسیاری باشد اما ظاهر نهچندان دلچسب و حساسیتهای اجتماعی باعث شده تا اهالی هنر کمتر سراغش بروند.
بالارفتن سن ازدواج،مشکلات جنسی و تنهایی آدمهایی که دست به هر راهی برای داشتن همراه میزنند.
سهیلا یکی از همین آدمهاست که سوژه اصلی قصه فیلم است، همراهی دوربین با سهیلا به عنوان سوژه در تمام پلانهایی که حضور دارد و نمای ثابت دوربین در پلانهای دونفره به خوبی فرم فیلم را از یک فیلم تجاری جدا میکند. حرکت دوربین رونده با سهیلا به خصوص در پلان پایانی-که انصافا پایانبندی خوبی درآمده- صحنههایی از پسر شائول لاسلو نمش را به یاد میآورد.
بازی متفاوت وخوب زهرا داوودنژاد به نقش سهیلا نیز در معرفی شخصیت و همذات پنداری تماشاگر بسیار تاثیرگذار است.
شماره ۱۷ سهیلا میتوانست فیلم بسیار بهتری باشد اگر کمی به پیچیدگی بیانش اضافه میکرد،چند سکانس تکراری که مدام همان مشکل قبلی را بازگو میکنند راهی برای شکافتن بیشتر شخصیت باقی نمیگذارد و مخاطب با یک روایت ساده در گیر تکرار زندگی سهیلا میشود.البته برجسته نکردن زندگی دخترانه سهیلا به لوس نشدن سوژه کمک بسیاری کرده است.
پلانهای مستند درونی فیلم در شروع جذابترند و هرچه جلوتر میروند انگار میان برنامهای چند دقیقهای وسط زندگی سهیلا هستند که تنها برای جداکردن قسمتهای فیلم پرت شدهاند وسط قصه.
شماره ۱۷ سهیلا با جسارت کارگردان و امضایش روی فرم روایت، فیلم متفاوتی ست که دیدنش خالی از لطف نیست.
پ.ن: عنوان دیگری برای فیلم میتوانست تاثیر بیشتری روی فروش و البته مخاطب اولیه بگذارد.