از منظر غیرت در اجتماع

فیلم تاریخی و به یاد ماندنی قیصر بارها از زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفته بود، اما این فیلم هیچگاه از زاویه "غیرت در اجتماع" مورد توجه واقع نشده بود، در حالی که پیام اصلی قیصر، بر مفهوم " ناموس و غیرت " استوار بوده است.
قیصر زمانی ساخته شد که جامعه ایران در آستانه مدرنیزاسیون و ورود به دنیای جدید قرار داشت، گرایش نسل جوان به نماد ها و جریانات فرهنگی غرب افزایش یافته و سیر تحول اجتماعی، نشان از غلبه مدرنیته بر سنت گرائی داشت. نسل جوان از فیلم ها، تئاترها، کنسرت های موسیقی و نماد ها و نهادهائی استقبال می نمود که بعد از انقلاب از آنها بعنوان عامل تهاجم فرهنگی غرب نام برده شد و نمایش و پخش و اجرای آنها در ایران برای همیشه ممنوع اعلام گردید.
در فضای ناشی از تغییر و تحول فکری جامعه ایران در اواخر دهه ۴۰، استاد مسعود کیمیائی دست به کار بزرگی زد، او با ساخت فیلم قیصر، ضمن دستمایه قرار دادن موضوع ناموس و غیرت در اجتماع، به تغییر ذهنیت جامعه که با سرعت هر چه تمام، به سمت پذیرش الگوهای زندگی به شکل غربی حرکت می کرد، همت گماشت. قیصر فیلمی بود پوپولیستی و تماماً ایرانی، فیلمی که ریشه در عناصر غالب فرهنگی و تاریخی جامعه داشت، فیلمی که غیرت ایرانی را به رخ می کشید و ایستادگی پای ناموس را تا پای جان فریاد می زد، قیصر حدیثِ نفس ایرانی غیرتیِ معتقد به دفاع از ناموس بود.
قیصر دقیقاً با تکیه بر همین اصل بود که در آن زمان مورد استقبال گسترده قرار گرفت و برای حداقل دو دهه، سینما و ذهنیت جامعه را تحت الشعاع خود قرار داد و آنرا بر مدار اصولی هدایت نمود که حداقل بخش قابل توجهی از مردم کشورمان، طالب آن بودند.
قیصر فقط یک فیلم سینمائی نبود، قیصر از درون مایه فطری و عرفی در جامعه آن روز ایران برخوردار بود، جامعه ای که در عین حرکت به سمت مدرنیزاسیون و نمادهای آن، باز همچنان بی غیرتی را تاب بر نمی آورد؛ و در مقابل هرزگی و تجاوز به عنف می ایستاد. دستمایه ساخت فیلم قیصر در واقع "غیرت در اجتماع" بود، کلمه ای که در فرهنگ غرب مترادف نداشته است؛ و اینگونه شد که "قیصر" به یک نام ماندگار در تاریخ ایران تبدیل شد.
کلیپ ترانه اخیر ساسی مانکن، "از تهران تا توکیو" که بخشی از آن، دقیقاً با استفاده از سکانس مکالمات غیرتی دو هنرمند نقش اول فیلم "ابد و یک روز" ( نوید محمد زاده و پریناز ایزد یار ) و عجز و لابه فراموش نشدنی و غیرتی نوید محمد زاده کپی برداری شده، اکنون دقیقاً در جایگاه عکس قیصر نشسته است. اگر "قیصر" نماد "غیرت" بود، "از تهران تا توکیو" نماد "بی غیرتی" است.
وقتی استقبال کودکان، جوانان و نوجوانان از این کلیپ و برخی دیگر از کلیپ های ساسی مانکن را؛ در کنار استقبال جوانان و نوجوانان دهه ۴۰ از قیصر قرار می دهیم، این سوال در اذهان بوجود می آید که جایگاه "غیرت" در جامعه فعلی ایران در کجا قرار دارد؟! استقبال و عدم استقبال از این کلیپ میتواند پاسخ مناسبی به این سوال تلقی گردد. عدم استقبال از این بی غیرتی؛ که تاثیر مخرب، منفی و مستقیم روی نوجوانان دارد، میتواند نشانه خوبی از غیرت در جامعه باشد، اما آیا این اتفاق خواهد افتاد؟! متاسفانه در مورد کلیپ های قبلی ساسی مانکن و برخی دیگر از خوانندگان با فرم و روش مشابه، شاهد چنین چیزی نبوده ایم.
تابستان دو سال قبل، در مقابل رستورانی در ساحل دریای خزر در محمود آباد نشسته بودم، از دو باند بسیار بزرگ و قوی، مرتب ترانه های به اصطلاح مجاز و غیر مجاز پخش می شد، وقتی نوبت پخش ترانه جنتلمن ساسی مانکن رسید، عده قابل توجهی از جماعت حاضر در محل، اعم از زن و مرد، از جای خود بلند شده و شروع به رقصیدن کردند، انگار نه انگار که در آن ترانه، از تن و بدن سکسی و... سخن به میان آمده بود، انگار نه انگار که آنجا یک محل عمومی است، کل ساحل در یک آن، به یک دیسکو بزرگ تبدیل شد. از این همه استقبال، دچار حیرت شدم. پیش خود گفتم: این ساسی مانکن کیست که ترانه های او توانسته است این همه جمعیت را به خود جذب کند، بعدها که بیشتر فکر کردم و به یاد دابسمش ها و رقص های جمعی بچه ها در مدارس با این آهنگ افتادم، ساسی را مقصر ندانستم، مشکل جای دیگری بود، آنجا که غیرت جمعی، نشان از غرور و تعصب نداشت؟!
قیصر دیگر هیچگاه تکثیر نشد، او به عنوان سمبل غیرت، به تاریخ پیوست. قیصر اگر امروزه بخواهد بخاطر مسائل ناموسی، از همه چیز خود گذشته و رگ متجاوز را در یک مکان عمومی بزند، نه تنها برایش کف و سوت نخواهند زد، بلکه به حالش تاسف خورده؛ و اقدامش را احمقانه و از روی نادانی فرض خواهند کرد. باید به تنهائی قیصر در غربت روزگار گریست؟!
غیرت نسل جوان دچار آفت شده است، مفهوم غیرت به تدریج رنگ باخته و سایه کم رنگی از آن باقیمانده است. برخی عملکرد های غیر اصولی، غیر کارشناسی، ماهواره و شبکه های اجتماعی، قبح بسیاری از مسائل را ریخته اند. نشان دادن تن و بدن عریان، صحنه های جلف، رقص و آواز خانوادگی، دعوت به نشست های آنچنانی، استقبال از امثال دنیا جهانبخت و سحر تبر و تتلو و.... و نشستن پای کلیپ های آنچنانی و تماشای بدون ترس از عقوبت و گناه آنها، چنان عادی شده؛ که این امر باز تعریف از غیرت اجتماعی را ضروری ساخته است؟! تاثیر مخرب اتفاقات فوق است که دیدن الکسیس تگزاس، ستاره پورن معروف در کلیپ ساسی مانکن را حداقل برای بخشی از جامعه، چندان غیر منتظره نمی نماید و رگ غیرت آنان را متورم نمی سازد؟! دیگر فریاد واغیرتا از سوی کسی بلند نمی شود، تجمعی صورت نمی گیرد، کمپینی برای محکومیت ساخت و انتشار چنین کلیپ هائی راه نمی افتد، این همه بی تفاوتی قابل هضم نیست؟!
بی غیرتی تنها به این موارد ختم نمی شود، کافی است به گزارش های منتشره از اظهارات، رفتارها و کردارهای برخی کارکترهای خاص ایرانی، علی الخصوص آنهائی که مهاجرت کرده اند، اعم از هنرپیشه و شاخ های اینستاگرامی و فضای آلوده برخی محیط های هنری و ..... توجه شود تا آنوقت، درک واقعی تری از موضوع غیرت جمعی به دست آید، باز تازه این یک روی قضییه است، قضییه روی دیگری هم دارد و آن استقبالی است که از این اظهارات و کلیپ ها و فیلم ها و.... بعمل می آید، در واقع ما با نوعی افسار گسیختگی فرهنگی روبرو هستیم که ارکان عرفی، شرعی و مدنی جامعه را با چالش جدی روبرو ساخته است. الگو شدن برخی از افراد فاسد نیز مشکل دیگری است که نشان از بی تفاوتی حداقل بخشی از جامعه، نسبت به مفاهیم ارزشی و اعتقادی دارد، جامعه ای که آبا و اجداد آنها در طول تاریخ، با کلمه غیرت و لزوم غیرتی شدن در مقابل تجاوز به حریم و ناموس خانواده، در هر شکل و شمایلی مانوس بوده و متجاوز را سر جای خود نشانده است.
متولیان امر، بعد انتشار بخش هائی از موزیک ویدئو ساسی مانکن، دست بکار شدند و ضمن دستگیری عوامل تهیه و ساخت آن، به ساسی مانکن هشدار دادند که در صورت پخش کامل کلیپ برای او پرونده قضائی باز خواهند کرد. نحوه برخورد با عوامل ساخت کلیپ و خواننده آن با روشی که مدنظر است ( پاک کردن صورت مسئله )، شاید سهل و آسان باشد، اما کنترل و ممانعت از دسترسی افراد به این کلیپ و جلوگیری از اشاعه آن، کار چندان ساده ای نخواهد بود. اگر کار ساسی مانکن با ادبیات، تعابیر، مفاهیم و رفتار بکار رفته در کلیپ زشت و قبیح بوده است، استقبال، تماشا و پخش کلیپ مذکور نیز به همان اندازه زشت و قبیح خواهد بود، در نتیجه این جامعه است که باید به چنان درجه ای از درک و فهم بالا برسد که خود مانع از اشاعه لهو و لعب گردد. سوال اینجاست، مسئولیت تربیت و تغییر ذهنیت جامعه، علی الخصوص نسل جوان، برای رسیدن به چنین هدفی بر عهده کیست.؟!
کاش استاد مسعود کیمیائی میتوانست با ساخت "قیصر ٢"، به جامعه مشوش از تهاجم عناصر ضد فرهنگ، نشان دهد که همچنان از ذهنیت پلورالیستی و تکثرگرا برخوردار است و در یک دوره تاریخی متفاوت دیگر، "قیصر" را بعنوان نماد " غیرت در اجتماع" دوباره زنده می کند تا آن را بعنوان آخرین یادگاری از خود برجای گذارد. کاش.....