نگاهی به فیلم درخونگاه
(متن حاوی اسپویل است)
تلاش فیلمساز برای خلق فضا و شخصیت هایی در اتمسفر مسعود کیمیایی (که فیلم پیشکشی است برای او!) ناکامی است و شکست . شخصیت رضا (امین حیایی) انگار رنده شده ی قیصر است و داستانش هم از قضا شبیه. قیصر از سفر بازمی گردد و قضایای خواهرش و انتقام و غیره. اینجا هم رضا از سفر بازمی گردد و قضایای خواهرش و داستانکِ اضافه ی پول های بر باد رفته و غیره .
نمی خواهم بگویم فیلمساز (زبانم لال) می خواسته قیصر را بازسازی کند، اما تلاش کرده در سایه ی آن باشد. سایه ای که یکسر سقوط است و سکون.
فیلم می خواهد مرثیه ای باشد برای سال های از دست رفته ی دهه شصت و اوایل انقلاب و سال هایی که ژاپن کعبه ی آمال نصف بیشتر جوانان و مردان این دیار بود. رضا هم یکی از آنانی است که برای کار و تلاش به ژاپن رفته و پس از هشت سال بازگشته ( فیلم با بازگشت او شروع می شود).
حالا با خانواده ای از هم گسیخته و تکه پاره طرف است که هرفرد در آن ساز خود را می نوازد، خواهرش شوهر کرده و گویا شوهرش تمام هست و نیستِ رضا را بر باد داده، پدرش نیمی دیگر از پول های رضا را بر باد داده، مادرش هم شاهد بر باد رفتن دارایی فرزند بوده، یک مادربزرگ هم است که ساکت است و جسد!! (که نفهمیدم حضورش در فیلم نامه قرار است چه کند!!) ، یکی از رفقای گویا صمیمی اش که قرار بوده با هم به ژاپن بروند هم سر از تیمارستان درآورده و حالا فقط از رضا طلبِ زن دارد!! .
سر تا ته فیلم سر و کله زدن رضا با خانواده و گاهی هم اینور و آنور رفتنش است، این وسط هم با زنی خیابانی آشنا می شود و کمک اش می کند و در آخر هم به خانه ی همان زن پناهنده می شود .
مشکلِ فیلم همانی است که نود درصد آثار سینمای ایران درگیرش هستند ، شخصیت ها و صحنه های اضافی و بی کارکرد. شروع فیلم و دقایق ابتدایی اش و رمز و راز و پنهان کاری ای که خواهر و مادر رضا با هم دارند مخاطب را برای یک پایانِ درخور و شایسته آماده می کند اما فیلم هر چه جلوتر می رود و به انتهایش نزدیک می شود دست فیلمساز خالی است و چیزی برای ارائه ندارد. کل فیلم بر سر این است که پول های رضا را تمام کرده اند و همین !! . این همه بالا و پایین رفتن ندارد که ، این را میشد در تایم کوتاه تر از این هم گفت ، اگر شخصیت زن خیابانی کلا حذف شود (که با حذف اش هیچ لطمه ای به فیلم وارد نمی شود)، اگر سکانس های ابتدایی و ژاپنی رقصیدن رضا و حرکاتش با شمشیر حذف شود ( که مضحک است و خارج از فیلم)، اگر برخی سکانس ها برداشته شود ( مانند سکانس رفتنِ رضا به مسجد و دید زدن قسمت خواهران و برخورد آن بسیجی با او کاملا اضافی است و بدون کارکرد، یا صحنه ای که رضا با ماشین داخل کوچه ای می شود و جوانان فوتبال بازی می کنند و درگیریِ تصنعی اش با آن ها و چند صحنه ی دیگر) با فیلمی کوتاه تر و شسته رفته تری طرف بودیم، اما حالا و با این صحنه ها فیلم الکی طولانی است و حوصله سر بر .
در کنارِ این نواقص باید به انتخاب بدِ مهراوه شریفی نیا در نقش دختر خانواده اشاره کنم، هم انتخاب بد است و هم بازیِ بازیگر، بازی اش سینمایی نیست، تلویزیونی است، در کنار امین حیایی و ژاله صامتی که سینمایی اند لَنگ می زند و پایین تر از آن ها است.