«فرنگی» یا «ایرانی»؛ مسئله این است!
بازمیگردد نور به سالن تاریک و سؤالی ذهن بسیاری را درگیر کرده: راستی فیلم دربارۀ چه بود؟ قصهاش -اگر قصهای بوده؛ این «چارخط» پیامِ مذهبی!- و اصلاً تا میتوانید «بتپانید» پیامها را در فیلمها امّا به شرطها و شروطها. شرط اول این است که فیلمسازی -از نگارش متن تا کارگردانی- بلد باشیم که از «اتاق تاریک» این نابلدیِ صاحبش میبارد. «اتاق تاریک» کنار هم قرار دادنِ چند مضمون است: تجاوز، اختلاف سنی، خیانت، ناامنی، کودکآزاری و فقر -و هیچکدام از این مضامین حتی به موضوع تبدیل نمیشوند چه رسد به پیرنگ- و نویسنده/کارگردان به هر کدام ناخنکی زده و مزه کرده و آش شوربایی را در قالب یک -به اصطلاح- «فیلم» پدید آورده، ضمن آنکه این مضامینِ بسیار و در جهتهای مختلف، نمیتواند در یک اثر سینمایی با مدت زمانی مرسوم، پدید بیاورد داستانی را؛ مگر آنکه تنگِ هم قرار بگیرند و با رعایت دستورالعمل الگویِ «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» -که این روزها طرفدارانی بسیار دارد- تشکیل یک اثر سینمایی دهد.
از مهمترین مضمون -که ظاهراً «تجاوز» است- آغاز میکنیم -که البته بعد میفهمیم تجاوزی در کار نبوده و ما سر کار بودهایم: کودکی برای مدتی کوتاه ناپدید میشود و از آنچه میگوید ظنِ اینکه تعرضی در کار است، فضای فیلم را به خود میگیرد امّا روابط علت و معلولی فیلمنامه آنقدر کودکانه است که نمیتواند تأثیر بگذارد بر ذهن آدمی. مثلاً زن و شوهر فیلم -که شوهرش این روزها در هر نقش و هر کسوتی درمیآید و چقدر هم به دل نمینشیند: «ساعد سهیلی»- در ابتدا رابطۀ خوبی باهم دارند. حتی وقتی مرد به قضیۀ تعرض تردید کرده، در صحنۀ بعد با همسرش مهربان است و شوخ؛ امّا این مهربانی از یکی دو صحنه بعد ناپدید میشود و چیزی شبیه به نفرت مرد را تسخیر میکند. چرا؟ چون مرد در آسانسور شیفتۀ دختر همسایه میشود؟ و احتمالاً یادش میاُفتد اختلاف سنیاش را با همسرش (تا الان یادش نبوده!) این چه نوع ترسیم معضلات اجتماعی است؟ فیلمساز قصد آسیبشناسی داشته امّا در ابتدایِ طرح موضوعش لنگ میزند؛ چون اصلاً این ناهنجاری را نشناخته و نگاهش کاملاً خبری است به جای تحلیلی، شبیه به فیلمهای پخش شده دربارۀ ناهنجاریهای اجتماعی -در صفحات مجازی- میماند و به علت نگاه از بالای فیلمساز به این معضلات و رویکرد مذهبیِ نهفتهاش در بطن تیپسازیها و روابط کاریکاتوریِ آدمها، نمیتواند به ناهنجاریها ورود پیدا کند. کدام نگاه مذهبی؟ مثالی میزنم: وقتی کودک، شخصِ -مثلاً- متجاوز را معرفی میکند، خیلیها -شاید خودِ شما- در ذهن خود به آن شخص تردید میکنید. چرا؟ مگر تا به حال چه چیز از آن شخص دیدهاید؟ اینجا نگاه مذهبی فیلمساز است که رواج دارد و کاراکترِ تیپیکال دختران امروزی را طوری ترسیم -و نه پرداخت- میکند که در ناخودآگاهِ بسیاری تأثیر منفی میگذارد؛ و آن نیز نمایش یک سری رفتارهای اجتماعی است که با رویکرد مذهبی، ناهمخوان است. مثل حلقهای که به بینیِ شخص آویزان شده یا سیگار کشیدنش یا شوخی کردنش با مردِ غریبه. اینها رفتارهایی است که پیشتر -برابر با هزار سال نوری- در بسیاری از نقاط دنیا حل شده و حالا در این سن و سالی که از کرۀ زمین میگذرد، فیلمساز برای ایجاد سوءتفاهم ذهنی تماشاگر، این چیزها را نشان میدهد. ممکن است بگویید فیلمساز در انتها آن شخص را تبرئه میکند و پاسخ میدهم: این که نقض غرض است!
نمیشود با آدمهای فیلم همذاتپنداری کرد. اَداهای پدر در طول فیلم نسبت به آنچه -شاید- بر سرِ فرزندش آمده غیرقابل درک است: به خاطر یک رفتار طبیعی از جانب کودک، او را کتک میزند و پیشتر، مادر را بابت دعواش با کودک، ملامت میکند -واقعاً یکی از بدترین پرداختهایی که میتوانست نسبت به یک زن و شوهر صورت بپذیرد، در «اتاق تاریک» شکل گرفته- بعد هم پدر از آنچه در کودکی بر سرش آمده میگوید و اینجاست که عصبانیت ما دوچندان میشود که پس تا اینجای کار، بروز این واقعه چرا دیده نشده؛ در متن و در بازی؟ چرا اینقدر منفعل بود این پدر؟ و بسیاری صحنهها و مضامینی که نمیدانم چرا در فیلم هست و چرا حذف نشده که یک فیلم کوتاه آماتوری ساخته شود و در جشنوارۀ کوتاه شرکت کند؟ واقعاً اینطور بهتر نبود؟ ترس از سگ چه کارکردی در پیرنگ دارد؟ مسئلۀ خودکشی چه تأثیری در داستان گذاشت؟ بیماریِ کودک این وسط چه بود؟ یا قضیۀ شکستن درِ خانه توسط فردی ناشناس؟ و صحنههایی که همینطور «کیلویی» در فیلم ریخته شده؛ و سؤالی دیگر: این کودک، چنین کلیههایی پُرکار را از کجا آورده که یک ریز، سرریز میشود؟ و سؤال آخر: چرا در فیلم اینقدر نماهایی مربوط به دستشویی هست؟ و تاکید فیلمساز بر «فرنگی» به جای «ایرانی» چیست؟ پیام انتهایی فیلم است برای پیشگیری از برخی بیماریها؟ بگذریم... «اتاق تاریک» فیلم خیلی بدی است.