جستجو در سایت

1396/11/21 00:00

رسوایی واترگیت

رسوایی واترگیت

نقد و بررسی فیلم مرد مخفی 

منتقد و تحلیلگر :مهیار محمد ملکی

#مهیارمحمدملکی

این نقد حاوی لو دهنده بخش های داستانی است


رسوایی واترگیت خبر ساز شد تا ریچارد نیکسون رییس جمهوری وقت در ابتدای دوره دوم ریاست جمهوری اش در نهایت ناباوری استعفا دهد  اما سوال اینجاست چه کسی باعث و بانی درز اطلاعات به خبرگزاری ها بود و اساسا دلیل وقوع این اتفاق چه بود ؟


سکرت من از ان دست آثاری نیست که بتوان به سبب حضور لیام نسون آن را اکشن و سرگرم کننده خطاب کرد بلکه به جای آن با یک تلفیقی از ژانر داکیومنتری و داستان طرف هستیم

 و اینکه اثر پیش رو به جای فرم، بیشتر جذابیت خود را در گروی محتوا و دیالوگ میداند


۲۰۳ روز تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است حزب دموکرات امریکا که جناح مخالف ریچارد نیکسون ،رییس جمهور وقت شناخته میشوند در تلاش هستند تا با در دست داشتن و جمع آوری مدارکی  برعلیه وی و کابینه اش راه را برای صعود او به دور دوم سخت کنند ریچارد نیکسون بیکار نمینشیند و در این بین عده ای را مامور میکند تا به محل اقامت آنها که در هتل واتر گیت است حمله برده  و ضمن دستبرد اطلاعات و نوار ها ،در مقر انها شنود و ابزار جاسوسی کار بگذارند


سازمان پلیس فدرال با نام مخفف اف بی آی توسط شخصی به نام هوور اداره میشود وی که سابقه طولانی حدود پنجاه سال دارد جز افرادیست که هیچگاه حکم واسطه یا میانجی روسا را نداشته و همیشه به نوعی این سازمان را اداره کرده تا مستقل شناخته شود  همین استقلال نسبی سبب گشته خیلی از پرونده های اطلاعاتی اشخاص مطرح حکومت زیر دست هوور و معاون اولش که مارک فلت است جابه جا شود مارک فلت شخصیست که این اسناد را بعد از کنترل اولیه دست هوور میرساند و هوور ضمن بررسی ان را بایگانی میکند


اف بی آی وظیفه نگهداری اطلاعات و ایمنی انها را از زمان هوور بر دوش دارد اما گره اول قصه قبل از رسوایی واتر گیت زمانی کلید میخورد که مارک در میابد هوور کشته شده است حدس قاتل هوور موضوع سختی نیست وقتی در همان زمان فساد در دستگاه حکومتی به خصوص از سمت نیکسون بیداد میکند


موسیقی به صورت زیر لایه ای خفیف ما را از همان دقایق ابتدایی با مارک فلت همراه میکند طبیعتا قصه از زاویه دید مارک و تمام انچه که شاهدش هست دنبال میشود بعد از مرگ هوور مارک وظیفه دارد همه اطلاعات موجود را از دست مامورین سی آی ای و سازمان های اطلاعاتی دور نگه دارد برای همین بلافاصله شروع به تخریب انها میکند


نحوه تصویر برداری فیلم از همان اول به گونه ایست که مدیوم کلوز و کلوز اپ های مارک برای برملا کردن احساسات درونی اش به فیلم تزریق گشته است


رنگ تصویر با زمان واقعه همخوانی دارد این بدین معناست که نه خیلی شارپ است و نه خیلی تیره و تار .


کاخ سفید در این اثر به شیوه ای به نمایش در امده است که گویا اقامتگاه شیطان است برای همین ما به درستی با پیشبرد فیلم در جریان حال  و احوال مارک قرار میگیریم


فضای واشنگتن در تشنج و انفجار تظاهرات مردمیست گروه های زیر زمینی در تلاشند با بمباران واشنگتن، کنترل را در دست بگیرند


بخش خصوصی یا همان زندگی شخصی مارک فلت تنها با یک گره پیش میرود و ان گم شدن دختر جوان مارک به نام جوآن فلت است این بخش به صورت کلی بی اهمیت و غیر لازم روایت میشود و به راحتی میتوان آن را از خط سیر اصلی داستان حذف کرد بی آنکه آسیبی به قصه وارد آید


پت گری نماینده دادستان کل وارد قصه میشود تا به اطلاعات محرمانه هوور دستیابی پیدا کند تا اینکه با مارک رو به رو میشود که از اساس وجود مدارک را رد میکند


دولت وقت به دنبال جایگزین مناسب است تا ضمن کنترل اف بی آی فضای کشور را به کنترل خود دربیاورد برای همین ورود پت گری برای باردوم مصادف با تصاحب صندلی ریاست کل سازمان اف بی آی  توسط وی میشود


لازم به ذکر است  در اثر پیش رو  پیتر لاندز من سعی داشته اف بی آی را تنها نهاد مردمی و حافظ صلح و امنیت کشور نشان دهد 

به عبارتی زمانیکه کشور در حال فروپاشی و از بین رفتن است 

وقتی فساد در دستگاه های حکومتی بیداد میکند 

تنها اف بی ای است که با حفظ و یا پخش اطلاعات سعی دارد نهاد های امنیتی دیگر و وابسته به حکومت را زمین بزند


بدمن اصلی قصه ریچارد نیکسون است و قهرمان قصه قطع به یقین مارک فلت است


وقتی پت گری رییس شد نیاز به معاون اولی هم داشت که آن شخصی جز بیل سولیوان نبود فردی که برای بالابرد کیفی خود از هر عملی همچون اخاذی و باج خواهی فروگذار نکرده است بدین ترتیب ریچارد نیکسون با تزریق این دو به اف بی آی سعی دارد پاکی و تقدس ان را ازبین ببرد اما پیتر در ادامه نشان میدهد که این نهاد حامی مردم ممکن است موجب تغییر و تحول گردد اما خود تغییر نمیکند


در ادامه ریچارد نیکسون دستور میدهد طی ۴۸ ساعت تحقیقات مربوط به واترگیت متوقف شود مارک که فرمان صادر شده را از پت گری دریافت کرده است این سکوت و خاموشی را مخالف موازین کاری خود


میداند برای همین سعی بر این دارد تا قبل از انتخابات حقایق پشت پرده واتر گیت را افشا کند


به عبارتی قهرمان قصه ما اولین شخصیست که در ان دوره بدون ترس صحبت از  امکان فساد در بزرگترین ارکان حکومتی همچون ریاست جمهور میکند این در حالیست که دیگر افراد  از مقامات کشور در ذهن خود بتی درست کرده اند که حال شاهد روی دیگر آنها میباشند


مارک فلت تمام این حرف ها را در حالی میگوید که لیام نسون بهترین بازی خود را دارد و البته پیتر هم در بخش تدوین سکانس  با تقطیع زیاد کار کرده است تا حس عصبانی بودن محیط را به شکل حقیقی اش  به مخاطب القا کند


مارک در جایی به همکار هایش میگوید که هیچ کس نمیتواند جلوی قدرت محرکه اف بی آی را بگیرد حتی خود اف بی آی . که منظورش افراد نفوذی و غیر خودی  سازمان میباشد


ریتم یکنواخت موسیقی متن را بار ها و بارها در خلال فیلم برای القای استرس و تیرگی فضای پیرامون مارک  شاهد هستیم


باب وودوارد یکی از دو خبرنگاریست که وظیفه نشر اخبار از بابت سنگ اندازی های حکومت در رابطه با عدم تحقیق حول مساله واترگیت را برعهده  دارد که همین قضیه آنهم قبل انتخابات سبب وقوع جنجال هایی میشود


سر انجام ریچارد نیکسون به مقام ریاست جمهوری در دور دوم میرسد این در حالیست که وی در تلاش است تمامی عناصر داخلی ضد خود را در همه ارگان ها و سازمان ها از جمله اف بی آی کله پا کند از طرف دیگر وی در همان سالها مرد سال روزنامه تایم مگزین اعلام میشود


نکته جالب توجه اینجاست که به مرور تحت تاثیر حال و هوای شکل گرفته در سازمان اف بی آی پت گری حکم مخالف تیری را پیدا میکند که به دنبال ضربه ای به نهاد ریاست جمهوریست اما ترس دارد این تغییر چهره یا تغییر فاز پت گری به  کاملا ناگهانی و غیر قابل فهم است


در نهایت مارک فلت پرده از حقایق برداشته و تمامی انها را به چاپ میرساند واترگیت بهانه ای برای افشای خیلی حقایق میشود


پت گری اسناد محرمانه واتر گیت که حدود ۸۲ پرونده است به دست جان دین معاون اول   میرساند تا به نوعی ریچارد نیکسون در امان باشد این تمام صحبت هاییست که پت گری به خواست مارک در دادگاه اذعان میکند و در نهایت ریاست جمهور محکوم میشود اما قبل از همه چیز ریاست جمهور و جان دین و دادستان کل و سایر کابینه استعفا میدهند تا به نوعی خود را از حکم مربوطه تبرئه کنند


چهار سال بعد مارک فلت قهرمان میهن پرستیست که به سبب اعمال مجرمانه در زمان ریاست هوور محاکمه میشود اما در این محاکمه هیچ کدام از همکار هایش را لو نمیدهد در نهایت تا سالیان سال هویتش به عنوان سورس اطلاعاتی اف بی آی مخفی میماند و البته به دلیل خوش خدمتی توسط ریاست جمهور بعدی بخشیده میشود


جمع بندی پایانی


مرد مخفی جز ان آثاری نیست که برای تماشاگر ایرانی آنهم بدون هیچ پیش زمینه قبلی قابل درک باشد 

اما شرح حقیقتی از دنیای سیاست است که میتوان شمایلی از ان را در سایر ممالک همسایه و حتی کشور خود مشاهده کرد

اف بی آی در این قصه حکم مامن و سرپناه امنی را دارد که میراث انسانی درست کار است 

این شخص زمان زندگانی اش تلاش کرده بود تا به صورت مستقل و فرا حکومتی هدف را  امنیت وصلح در کشور قرار دهد 

بدین ترتیب جانشینانش که همان قهرمانان قصه بودند سعی داشتند که بدون هیچ ترسی به مبارزه با مقامات اسم و رسم دار کشور بپردازند 

آنها با اعتقادشان زنده بودند و زندگی کردند 

و برای اعتقاداتشان جنگیدند تا امروز مردم کشورشان ازمارک فلت و سایر افراد به نیکی یاد کنند 

و رسوایی واترگیت مهر ننگینی بر چهره پر نقش و نگار امریکا نباشد


نمره ارزشیابی از ده :۷


#مهیارمحمدملکی