۵ پرنسس سینمایی برتر تمام دوران

«پرنسسهای دیزنی» امروزه به یکی از محبوبترین و سوددهترین برندهای این استودیو تبدیل شدهاند. «خانهی موش» (House of Mouse- لقب استودیوی دیزنی) شاید سنگ بنای خود را مدیون میکی ماوس باشد، اما بیشک این پرنسسها بودهاند که در رشد و بالندگی امپراتوری عظیم والت دیزنی نقش کلیدی ایفا کردهاند. حتما این شخصیتهای نمادین دیزنی را که از آنها صحبت میکنیم میشناسید: «سفید برفی»، «سیندرلا»، «السا»، «آریل»، «تیانا» و بسیاری دیگر. حتی پرنسس لیای کهکشان دور «جنگ ستارگان» نیز، حالا دیگر عضوی از خانوادهی بزرگ دیزنی به حساب میآید.
پرنسس اودت در «پرنسس قو» (The Swan Princess)
کارگردان: ریچارد ریچ
صداپیشگان: میشل نیکاسترو (پرنسس اودت)، هاوارد مکگیلین (پرنس درک)، جک پالانس (روثبارت)، سندی دانکن (ملکه اوبرتا)
سال اکران: ۱۹۹۴
امتیاز راتن تومیتوز به انیمیشن: ۵۷ از ۱۰
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۶.۵ از ۱۰
تماشای انیمیشن «پرنسس قو» از بسیاری جهات شما را به یاد یک اثر پرنسسی کلاسیک دیزنی میاندازد. اُدت، قهرمان این انیمیشن تماشایی، اُدت، پرنسسی است که طلسمی او را گرفتار کرده و بیشتر وقتش را در میان حیوانات جنگل سپری میکند. البته همانطور که انتظار میرود، در نهایت، این قدرت عشق حقیقی است که در لحظات پایانی، او را به زندگی بازمیگرداند. «پرنسس قو»، درست مانند بسیاری از ساختههای پرنسسی دیزنی، بر اساس یک اثر هنری شناخته شدهی دیگر شکل گرفته و در اینجا منبع الهام، بالهی مشهور و شگفتانگیز «دریاچهی قو» اثر جاودان چایکوفسکی بوده است. با وجود اقبال منتقدان به «پرنسس قو» در زمان اکران، این انیمیشن اما در گیشه با شکست تجاری سنگینی مواجه شد؛ شکستی که دلیل عمدهاش، همزمانی پخش گستردهی آن با پدیدهای به نام «شیر شاه» (The Lion King) دیزنی و اقبال عمومی گسترده نسبت به آن انیمیشن بود. با این همه، پرنسس اُدت در گذر سالیان محبوبتر شد و توانست گروه وفاداری از طرفداران را برای خود دست و پا کند. گواه این مدعا، انتشار ۱۱ دنبالهی سینمایی است که مستقیما برای بازار شبکهی نمایش خانگی تولید شدهاند و جدیدترین آنها نیز در سال ۲۰۲۳ متتشر شد. حضور بیوقفهی پرنسس اُدت در تمامی این آثار، عملا او را به ستارهی بلامنازع فرنچایز مستقل خودش تبدیل کرده است.
پرنسس لیلی در «افسانه» (Legend)
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: تام کروز، مایا سارا، تیم کوری، دیوید بننت، آلیس پلیتن
سال اکران: ۱۹۸۵
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
«افسانه» فیلم فانتزی و نسبتا ترسناک (بخصوص برای بچهها با آن هیولاهای وحشتناکش) کارگردان نامآشنای دنیای سینما، ریدلی اسکات، داستان جوانی به نام جک را به تصویر میکشد که باید در برابر «ارباب تاریکی» برخیزد و مانع از آن شود که روشنایی روز را برای همیشه از جهان بگیرد. «افسانه» که امروزه به عنوان یک اثر «کالت کلاسیک» دههی ۱۹۸۰ شناخته میشود، از حضور ستارگانی چون تام کروز در نقش جک جنگلنشین و تیم کوری در هیبت اهریمنی ارباب تاریکی بهره میبرد. مایا سارا، بازیگری که احتمالا چهرهاش را از فیلم محبوب «روز تعطیلی فریس بیولر» (Ferris Bueller’s Day Off) به خاطر داشته باشید، در این فیلم نقش پرنسس لیلی، معشوقهی جک و یکی از محورهای اصلی داستان را ایفا میکند. پرنسس لیلی، درست مانند بسیاری از پرنسسهای محبوب دیزنی، این توانایی را دارد که با حیوانات سخن بگوید؛ مهارتی که آن را از جک آموخته است. با این حال، روحیات او بیشتر با طبیعت و یک زندگی بیآلایش و ساده سازگار است تا زرق و برق و مسئولیتهای ادارهی یک پادشاهی. نمیتوان انکار کرد که اشتباه او در لمس کردن تکشاخ ممنوعه و هموار کردن مسیر برای قدرتگیری ارباب تاریکی، تا حدی بر عهدهی اوست و همین موضوع نیز جایگاه او را در این فهرست کمی پایینتر آورده است. اما با تمام اینها، برای نسل پسرانی که در دههی ۱۹۸۰ دوران نوجوانی خود را سپری میکردند، پرنسس لیلی و چهرهی معصومانهاش، اغلب اولین تجربهی دلباختگی به یک شخصیت سینمایی را رقم زد.
8. بندانگشتی در «بندانگشتی» (Thumbelina)
کارگردان: دان بلات، گری گولدمن
صداپیشگان: جودی بنسون (بندانگشتی)، گری ایمهوف (پرنس کورنلیوس)، باربارا کوک (مادر بندانگشتی)، کارول چنینگ (خانم فیلدماوس)، جان هرت (آقای خال)
سال اکران: ۱۹۹۴
امتیاز راتن تومیتوز به انیمیشن: ۳۸ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۶.۲ از ۱۰
اگر دوران کودکی یا نوجوانی خود را در دههی ۹۰ میلادی سپری کرده باشید، به احتمال قوی شخصیت دوست داشتنی «تامبلینا» یا «بندانگشتی» را به یاد دارید. داستان این انیمیشن دلنشین، حول محور ماجراهای قهرمان کوچکی به اندازهی یک بند انگشت میگردد که عاشق یک شاهزادهی دنیای پریان میشود. اما جثهی ظریف و مینیاتوری او نباید شما را به اشتباه بیاندازد؛ تامبلینا با وجود کوچکی، موجودی بسیار سرسخت و بااراده است و در مقابل شخصیتهای منفی داستان، از سوسکهای بدجنس گرفته تا وزغهای طماع، به خوبی از خود دفاع میکند. تامبلینا نیز از آن دست شخصیتهاییست که گویی مستقیما از دل یکی از انیمیشنهای کلاسیک دیزنی بیرون آمده. داستان زندگی او، همانند بسیاری از پرنسسهای دیزنی، ریشه در یکی از افسانههای کهن و مشهور هانس کریستین آندرسن دارد. نکتهی جالب توجه دیگر آنکه، کارگردانی «تامبلینا» بر عهدهی دان بلات بوده است؛ فیلمسازی که در دههی ۱۹۹۰ به عنوان جدیترین رقیب استودیوی دیزنی شناخته میشد و آثار انیمیشنی ماندگار دیگری چون «همهی سگها به بهشت میروند» (All Dogs Go to Heaven)، «یک داستان آمریکایی» (An American Tail) و «سرزمین قبل از تاریخ» (The Land Before Time) را در کارنامهی هنری خود به ثبت رسانده است. تامبلینا، شباهت دیگری نیز با برخی پرنسسهای دیزنی، مانند بل در «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) دارد: او در آغاز داستان یک پرنسس نیست، بلکه این عنوان را تنها پس از آنکه پیشنهاد ازدواج شاهزادهی سرزمین پریان را میپذیرد و صاحب بال و پر میشود، رسما از آنِ خود میکند و به یک پرنسس تمامعیار در دنیای پریان بدل میگردد. تینکربل، دلت بسوزد!
آناستازیا در «آناستازیا» (Anastasia)
کارگردان: دان بلات، گری گولدمن
صداپیشگان: مگ رایان (آناستازیا/آنیا)، جان کیوسک (دیمیتری)، کلسی گرامر (ولادیمیر)، کریستوفر لوید (راسپوتین)، هانک آزاریا (بارتوک)، آنجلا لنسبوری (ملکه مادر ماری)
سال اکران: ۱۹۹۷
امتیاز راتن تومیتوز به انیمیشن: ۸۵ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۷.۱ از ۱۰
انیمیشن «آناستازیا» نیز مانند «بندانگشتی» نام دان بلات را به عنوان کارگردان روبروی اسم خود میبیند و یکی دیگر از آثار به یاد ماندنی اوست. داستان فیلم در تجسمی خیالی از روسیهی سال ۱۹۲۶ جریان دارد و سرگذشت دختر جوانی به نام آنیا را روایت میکند که حافظهاش را از دست داده و با دو مرد شیاد و کلاهبردار همراه میشود. هدف آنها این است که ملکهی مادر سالخوردهی روسیه را قانع کنند که آنیا همان نوهی دختری گمشدهی او، یعنی دوشس بزرگ آناستازیا رومانوف است. اما پیچش اصلی داستان زمانی آشکار میشود که درمییابیم آنیا، واقعا همان آناستازیاست؛ پرنسسی که از گذشتهی پرفراز و نشیب خود هیچ چیز به خاطر نمیآورد. شخصیت آناستازیا در عین سرزندگی و جسارتی که از خود نشان میدهد – اگر بخواهیم روراست باشیم – گاهی نیز به فریبکاری و پنهانکاری متوسل میشود. با این همه، آنچه او را با تمام وجود به حرکت وامیدارد، اشتیاقی سوزان برای بازیافتن هویت گمشده و کشف حقیقت دربارهی سرگذشت اسرارآمیز خویش است. انیمیشن «آناستازیا» با ظرافت به درون افسانهها، رازها و تئوریهای توطئهای میخزد که سالها پیرامون سرنوشت آناستازیای واقعی در تاریخ شکل گرفته بود؛ تئوریهایی که امروزه اعتبار علمی خود را از دست داده و مردود شمرده شدهاند. اما این فیلم ۹۰ دقیقهای، به آناستازیا فرصتی دوباره برای زندگی میبخشد و برخلاف واقعیت تلخ تاریخی، پایانی خوش و رویایی را برای او رقم میزند.
پرنسس موآنا در «هزارتوی پن» (Pan’s Labyrinth)
کارگردان: گیرمو دل تورو
بازیگران: ایوانا باکرو، سرژی لوپس، ماریبل وردو، داگ جونز، آریانا خیل
سال اکران: ۲۰۰۶
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
این مورد از فهرست ما، برخلاف اغلب گزینههای دیگر، به هیچ وجه مناسب تماشاگران کم سن و سال نیست. «هزارتوی پَن» یک اثر سینمایی در ژانر افسانهی تاریک است که با درجهبندی سنی R (اکیدا برای بزرگسالان) اکران شد. این فیلم با هنرمندی تمام واقعیت و خیال را در هم میآمیزد و تضاد عمیقی میان جهان بیرحم و خشن بزرگسالی و دنیای پاک و معصومانهی کودکی را پیش روی مخاطب میگذارد. داستان فیلم در اسپانیای تحت سلطهی فاشیسم ژنرال فرانکو در سال ۱۹۴۴ روایت میشود و سرگذشت دخترکی به نام اوفیلیا (با نقشآفرینی ایوانا باکرو) را دنبال میکند که از سوی موجودی افسانهای، ماموریتی جادویی دریافت میکند: او باید وظایفی را به انجام رساند تا بتواند به عنوان پرنسس موآنا، شاهدخت گمشدهی یک قلمرو پنهان، به سرزمین پادشاهی خود بازگردد. اوفیلیا در این مسیر، همچون آلیس در سرزمین عجایب، ما را به سفری در هزارتویی وهمآلود، اسرارآمیز و سرشار از خطر رهنمون میشود. اما آیا اوفیلیا حقیقتا یک پرنسس است؟ آیا دنیای جادویی که او تجربه میکند واقعیت دارد یا تنها زاییدهی تخیلات یک کودک در مواجهه با خشونت اطراف است؟ گییرمو دل تورو، کارگردان صاحبسبک فیلم، هوشمندانه پاسخ این پرسشها را به قضاوت و برداشت خود تماشاگر وامیگذارد و دقیقا به همین دلیل است که بسته به نوع نگاه و تفسیر شما از داستان، سرنوشت اوفیلیا میتواند پایانی بسیار زیبا و رستگار کننده داشته باشد، یا به تراژدیای تلخ و فراموش نشدنی ختم شود.
پرنسس کامیل در «نمو کوچولو: ماجراهایی در سرزمین خواب» (Little Nemo: Adventures in Slumberland)
کارگردان: ماسامی هاتا، ویلیام تی. هرتز
صداپیشگان: لورا مونی (پرنسس کامیل)، گابریل دیمون (نمو)، میکی رونی (فلیپ)، رنه اوبرژونوا (پروفسور جنیوس)، دنی مان (ایکاروس)
سال اکران: ۱۹۸۹
امتیاز راتن تومیتوز به انیمیشن: ۵۰ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به انیمیشن: ۶.۷ از ۱۰
»نمو کوچولو: ماجراهایی در سرزمین خواب» را میتوان یکی از آن گوهرهای پنهان دنیای انیمیشن دانست؛ اثری که شاید احترامی که شایستهاش بوده را دریافت نکرده است. این اثر سینمایی، اقتباسی است از یک مجموعهی داستان مصور بسیار قدیمی متعلق به سال ۱۹۰۵ که جالب است بدانید همین کمیک استریپ، بعدها الهامبخش ساخت فیلم لایو- اکشن «سرزمین خوابها» (Slumberland- محصول ۲۰۲۲ نتفلیکس با بازی جیسون موموآ) نیز شد. «نمو کوچولو» بیننده را به سفری مسحور کننده و سرشار از خیالپردازی به همراه پسربچهای به نام نمو میبرد؛ نمو در این سفر شگفتانگیز، از میان رویاهای شیرین و کابوسهای دلهرهآور عبور میکند تا در نهایت، قدم به قلمرو باشکوه و رویایی «سرزمین خوابها» بگذارد. پرنسس کامیل، شاهدخت جوان و زیبای «سرزمین خوابها»ست؛ او نه تنها در نواختن ساز چنگ مهارت دارد، بلکه از صدایی بسیار گیرا و دلنشین برای خوانندگی نیز برخوردار است. هر چند در نخستین برخورد، ممکن است کمی گستاخ و نازپرورده به نظر برسد، اما با گذشت زمان، علاقهی خاصی میان او و نمو شکل میگیرد. در ادامه، پرنسس کامیل جنبههای قهرمانانهی شخصیت خود را آشکار میسازد و نقشی کلیدی در یاری رساندن به نمو برای نجات پدرش، شاه مورفئوس، ایفا میکند. اگر بخواهیم از جنبهی فنی به داستان نگاه کنیم، پرنسس کامیل در دنیای واقعی وجود خارجی ندارد؛ او تنها بخشی از رویاپردازیهای نمو است که از تصویری محو از دخترکی در یک سیرک الهام گرفته شده. با این وجود، شخصیت پرنسس کامیل چنان تاثیرگذار ظاهر شد که در قلب و ذهن آن دسته از طرفدارانی که دوران کودکی خود را با تماشای این اثر کالت کلاسیک سپری کردند، برای همیشه ماندگار شد.