دیزنی راه دکتر هو را گم کرده است؛ چرا قلب تپنده سریال ناپدید شده؟

سریال «دکتر هو» (Doctor Who) که سالها با تلفیقی از سفرهای زمانی، ماجراجویی و عمق انسانی مخاطبان خود را جذب کرده بود، با آغاز همکاری بیبیسی و دیزنی وارد فازی جدید و پرانتقاد شده است. مشکل نه در بازی انکوتی گتوا و همراهانش، بلکه در ساختار جدید سریال است که ریشه در سیاستهای تولیدی دیزنی دارد.
بیشتر بخوانید:
پایان فصل دوم سریال دکتر هو همه را شوکه کرد
بازگشت زوج محبوب دکتر هو در جشن 20 سالگی احیای سریال
دکتر هو از دنیای سینمایی مارول فاصله میگیرد
کوتاهشدن تعداد قسمتهای فصل باعث شده که زمان کافی برای پرداخت روابط احساسی و داستانهای فردی شخصیتها وجود نداشته باشد. دیگر خبری از قسمتهای اصطلاحاً "پرکننده" نیست، اپیزودهایی که اگرچه از داستان اصلی جدا هستند، اما درک عمیقتری از شخصیت دکتر و همراهانش ارائه میدهند، مانند قسمتهای خاطرهانگیزی چون (The Lodger) یا (Boom Town).
اکنون اکثر اپیزودها یا با عدم حضور دکتر همراهاند یا او را از همراهش جدا میکنند. در نتیجه، فرصتهایی برای رشد رابطه احساسی بین شخصیتها از بین رفتهاند. بازگشت جودی ویتاکر بهعنوان دکتر سابق، با صحنهای احساسی که در آن به علاقهاش به یَز اعتراف میکند، نشان میدهد چقدر سریال از آن عمق احساسی گذشته فاصله گرفته است.
یکی از واضحترین نشانههای ضعف در شخصیتپردازی جدید را میتوان در مقایسه بین بليندا چاندرا (همراه انکوتی گتوا) و مارتا جونز (در زمان دیوید تننت) دید. بليندا با داستانی که ناگهان در قسمت آخر تغییر میکند و بدون زمینهسازی تبدیل به مادر پوپی میشود، در تضاد کامل با روند رشد تدریجی و معنیدار شخصیت مارتاست.
دکتر هو تحت مدیریت دیزنی، بیش از حد به جلوههای بصری و داستانهای عظیم متکی شده و جنبههای انسانی و لحظات آرامشبخش را قربانی کرده است. تنها صحنهای که به انکوتی گتوا فرصتی برای درخشش انسانی داد، در قسمت (Joy to the World) بود، جایی که در هتل با آنیتا صحبت میکرد، لحظهای ساده، اما پرمفهوم را به تصویر کشید.
اگر دکتر میخواهد دوباره به اوج خود بازگردد، باید تعادل میان هیجان و سادگی، میان فضا و خیابانهای روزمره را باز بیابد، جایی که بینندگان میتوانند نهتنها جهانها، بلکه قلبها را کشف کنند.