فیلمی از دیزنی که هنوز کابوسهای کودکیمان را زنده میکند

در نگاه اول، «The Brave Little Toaster» – انیمیشنی محصول سال ۱۹۸۷ – شبیه به هر فیلم کودکانهی دیگری بهنظر میرسد: گروهی از وسایل خانگی دوستداشتنی و جانگرفته در تلاش برای یافتن صاحب قدیمیشان. اما آنچه در ظاهر، یک ماجراجویی فانتزی ساده به نظر میرسد، در واقع یکی از تاریکترین و ترسناکترین تجربههای انیمیشنی برای یک نسل از کودکان بود.
این انیمیشن که از روی داستانی به همین نام ساخته شد، در واقع ماجرای یک توستر، یک پتوی برقی، چراغ مطالعه، رادیو و جاروبرقیای است که بعد از سالها رها شدن، راهی سفری خطرناک و نفسگیر برای بازگشت به نزد صاحب خود میشوند. اما آنچه این سفر را فراتر از حد انتظار تاریک میکند، نه فقط خطرهای بیرونی، بلکه سکانسهایی پر از تنش روانی و ترسهای عمیق وجودی است که به سختی میتوان آنها را در دستهی «فیلم کودک» قرار داد.
در طول فیلم، شخصیتها با طوفان، سقوط از آبشار، غرق شدن در باتلاق، مواجهه با فروشنده اوراقیها و در نهایت ورود به کارخانه ضایعات آهن و سکانسی باورنکردنی از مرگ حتمی روبرو میشوند. در اوج این تنشها، توستر خود را فدای دوستانش میکند و به درون دستگاه پرس فلزات میپرد – صحنهای که با جزئیاتی تکاندهنده نمایش داده میشود. همهی اینها در حالیست که فیلم با سکانس کابوسگونهای از دلقکی شیطانی هم همراه است که ذهن بسیاری از کودکان دهه ۸۰ و ۹۰ را برای همیشه تسخیر کرد.
گرچه در پایان، شخصیتها دوباره به هم میرسند و نجات پیدا میکنند، اما آسیب روانی ناشی از مسیر طیشده آنقدر عمیق است که باعث شده بسیاری از بزرگسالان امروز، با دیدن یک نوار VHS قدیمی این فیلم در مغازههای دستدوم، به خاطراتی تلخ و ترسناک بازگردند.
جالب آنکه این فیلم، بهرغم فضای تاریکش، اولین انیمیشن بلند بود که در جشنواره فیلم ساندنس نمایش داده شد و بهنوعی آغازگر راهی شد که بعدها توسط فیلمهایی مانند «The Land Before Time» و در نهایت پیکسار ادامه یافت. حتی جان لستر، کارگردان «Toy Story»، در ابتدا سعی کرده بود این داستان را برای دیزنی بسازد، اما به دلایلی پروژه را ترک کرد.
امروز، با گذشت چند دهه، «The Brave Little Toaster» هنوز هم بهعنوان یکی از جسورانهترین و متفاوتترین آثار دیزنی شناخته میشود؛ فیلمی که نشان داد انیمیشن الزاماً نباید همیشه شاد و سرزنده باشد، و گاه میتواند، بهخصوص برای یک کودک، دروازهای به دنیایی از ترس، فقدان و فداکاری باز کند.
منبع: slashfilm