مادران متفاوت دهه نود در سینمای ایران
اختصاصی سلام سینما- به بهانه روز مادر و زن رفتهایم به سراغ فیلمهای دهه نود، تا مادران بهیادماندنیاش را انتخاب کنیم. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد تغییر اسلوب همیشگی مادران در سینمای دهه نود است. همگام با اهمیت یافتن جنبشهای زنآزادخواهانه و هرچه پررنگتر شدن نقش زنان در جامعه امروز، چهره سنتی که از مادران در سینمای ایران سراغ داشتهایم هم تغییر کرده است. دیگر مادر آن شمایل مهربان و دلسوز و البته مظلوم و ناگزیر را ندارد و انگار هویتی مستقل و زنانه پیدا کرده است، فراتر از آنچه تا پیش از این در سینما ایران دیده بودیم. به همین خاطر در اینجا به سراغ پنج کاراکتر/ مادری رفتهایم که کمی متفاوتتر از قبل (چه در نقشهای مثبت و چه منفی) پرداخت شدهاند و مهمتر از آن همسو با تغییر نقش مادرانگی در جامعه امروز،جلوه دیگری از مادری را به نمایش میگذارند.
سیمین فیلم «جدایی» با بازی لیلا حاتمی یکی از آن مادران متفاوت اوایل دهه نود است. همانطور که در افتتاحیه فیلم میبینیم او زنی است که مدتها برای دریافت بورسیه و اقامت تحصیلی تلاش کرده است و حالا که موافقتها آمده همسرش راضی به آمدن نمیشود و همین قضیه کارشان را به طلاق کشانده است. اما دختر آنها که سیزده چهارد سال بیشتر ندارد در این میان گیر کرده و نمیداند چه باید بکند. سیمین در «جدایی» دو ویژگی اصلی دارد که او را از خیل عظیم مادران سینمای ایران جدا میکند: در وهله اول اینکه زندگی و فرزند و همسرش او را از مهاجرت و اهدافش برای تحصیل و زندگی در کشوری دیگر باز نمیدارد. او آنقدر مصمم و جدی هست که حتی روی ماندن در کنار فرزندش هم پا بگذارد و با امضای طلاقنامه بار را از خانه خودش جمع کند و ببرد. ویژگی دوم هرچند شاید پیشتر بارها پرداخته شده باشد اما در اینجا شکلی مدرن به خود گرفته که بدیع و نوآورانهاش مینماید: اینکه به خاطر امنیت دخترش میخواهد پا روی اصولی که از نظر همسرش درست است و حق قانونیشان، بگذارد تا قائله را هرچه سریعتر ختم کند. هرچند چنین فداکاریهایی بارها تکرار شدهاند اما در اینجا انگار سیمین بیش از همه حوصله دردسر ندارد و میخواهد درگیریهای شخصیش به سرانجام برسند و حتی انگار امنیت دخترشان هم دستاویزی برای رسیدن به این نقطه است. سیمین از اولین و مهمترین مادران دهه نود سینمای ایران است که زندگی شخصی و اهداف خوش رنگ و لعابش را حقیقتا به زندگی خانوادگی و فرزندش ترجیح میدهد.
شیرین یزدان بخش که عموما نقشهایی همسان بازی کرده است، در نگاه اول در «ابد و یک روز» هم همان شمایل همیشگی است از مادری که رنج فراوان در بزرگکردن و تربیت فرزندانش کشیده و حالا در سن بالا، دارد ثمره سالها تلاشش را به چشم میبیند. در «ابد و یک روز» هم همینطور است با این تفاوت که حساب کار از یک جایی به بعد از دستش در رفته و برخلاف عموم فیلمهای ایرانی که در آن مادر یا پدر در خانواده حرف آخر را میزند و تصمیمات مهم را میگیرد در اینجا فرزندان هستند که مدیریت خانه را برعهده دارند. در این میان مادر خانواده که در فیلمنامه بامزه است و اجرای یزدان بخش هم به نمکش حسابی افزوده، در پی این است تا به شکل نامحسوسی با دخالت در بعضی امور، نتیجه را تغییر دهد.
نکته مهم درباره این مادر این است که مرزهای درست و غلط را در شمایل مادران سینمای ایران دستکاری میکند. آنچه به یاد داریم همواره این بوده است که مادران راهنما به سوی کار درست و اخلاقی هستند در اینجا اما فراتر از درست و غلط و اصلا اخلاق، آنچه برای مادر مهم است شادی فرزندانش است و اینکه کمترین تنش را احساس کنند. برای همین هم هست که در نقش همدست پسر خلافکار و عزیزکردهاش ظاهر میشود و یک کیلو بار مواد مخدرش را برای روز مبادا برای او قایم میکند تا پشتوانهای داشته باشد: یک مادرانگی بکر و البته پیچیده.
یک مادر (با بازی ترانه علیدوستی) با سویههای روانشناسانه پیچیده در یک فیلم روانکاوانه که همه سعیش را میکند به درونیات شخصیت زنش نزدیک شود و از این دریچه پیچیدگیهای یک عاشقانه ناخلف را به نمایش بگذارد. ایده اصلی این است: نابود شدن در اوج زیبایی، این همان چیزیست که زیبایی را جاودانه میکند. همسر جوان و تنهامانده و البته عاشقپیشه دیروز و مادر آبستن امروز که همواره شخصیتی مرگاندیش و افسرده حال بوده است در آینه به شکم برآمده و تنها یادگار عاشقانهاش خیره نگاه میکند و درحالی که از حس کردن زندگی در درونش کیفور میشود، به یک مفهوم آشنا و تکرارشونده میاندیشد: نابودی در اوج زیبایی. او به این فکر میکند که باید جاودانگی را به فرزند در راهش هدیه کند، زیبایی همیشگی در اوج نابودی را... مادر درحالیکه در رحم خود به فرزندش زندگی میبخشد به این فکر میکند که شاید نبودن کوچکش جاودانهاش کند.مادری که به نابودی جگرگوشهاش در اوج زیبایی میاندیشد....
یکی از روشنفکرترین مادران مذهبی با بازی مریلا زارعی. اگر عموم مادران در سینمای ایران یکسری خصلت مشابه داشته باشند، به جرات میتوان گفت که مادران مذهبی یا مادران در فیلمهای مذهبی صرفا یک کپی پیست از نمونهای واحد هستند و یکی از کلیشهایترین بخشهای سینمای ایران. آنها همواره سنتی هستند، مهربان و در عین حال غرغرو، بله قربانگو همسرانشان و غالبا با فرزندانشان هم سر یک مسئلهای اختلاف نظر دارند و در پایان فیلم فرزند باید متنبه شود و بفهمد که باید زودتر به حرف مادرش گوش میکرده. «بادیگارد» اما این تصویر را درهم میشکند. مریلا زارعی نه تنها یک همسر عاشق است که از نمایش عشقش به همسرش ابایی ندارد و حیا مرسوم زنان در این دست فیلمها سرد و بیروحش نکرده، که مادری آزاداندیش و روشنفکر هم هست که معتقد است باید به تصمیم دخترشان درباره زندگی شخصیاش احترام گذاشته شود.از این نظر «بادیگارد» در واقعی جلوه دادن و نزدیک کردن آرمانهایش به واقعیت روز جامعه و وضع موجود بسیار پیشرو به نظر میرسد. این بهیاد ماندنیترین و مهمترین زن در میان فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا هم میتواند لقب بگیرد.
یکی از جالبترین نقشآفرینیهای ساره بیات در یک فیلم جمع و جور اما با کیفیت و مملو از ذوق زیباشناسی زنانه. کارگردان فیلم یعنی آیدا پناهنده در گام اول یک مادر مدرن جدی و خلاقانه روی کاغذ آورده است و ساره بیات هم بهخوبی آنرا به اجرا درآورده. زنی که سماجت و سختکوشیاش را از طبیعت وحشی گیلان به ارث برده و لطافت و عاشقپیشگی را از انزلی. او یک مادر مهربان، دلسوز و مسئولیت پذیر است؛ از آن جنس مادرانی که روی کوچکترین مسائل تربیتی فرزند خود حساس هستند و میخواهند از پسرشان یک مرد واقعی بسازند. در کنار این او شبیه به دختری سبکبال و سربههوا حال و هوای عاشقی دارد و میخواهد زندگیاش را با مردی امروزی تقسیم کند.این روایت یک نبرد تن به تن زنانه است که در درونیات ناهید یعنی قهرمان «ناهید» به وقوع میپیوندد. او میخواهد یک مادر تمام عیار و دلسوز باشد، در عین اینکه به همه سنتهای دست و پا گیر پشت میکند و برای چرخاندن زندگیش و مستقل بودن، ادای مردها و رفتارهایشان را درنمیآورد. ناهید نه تنها یکی از متلاطمترین مادرهای دهه نود که یکی از متلاطمترین زنان سینمای دهه نود هم هست. زنی که دو حس و غریضه بارزش یعنی مادرانگی و زنانگی، روی هم شمشیر کشیدهاند و در این میان ناهید همه سعیش را میکند تا برای لحظهای هم که شده، زندگی کند.
روز زن و مادر مبارک. زنده باد زنانگی و مادرانگی.
5 مادرانه برتر تاریخ سینمای ایران