نگاهی به مولفههای ژانری پنجاه کیلو آلبالو

ژانر این امکان را فراهم میآورد تا فیلم در چند کلمه تشریح شود و روشی رایج برای برای طبقه بندی آن تلقی میگردد. رافائل موآن در کتاب ژانرهای سینمایی، ژانر را به نقل از فرانچسکو کاستی « مجموعهای از قواعد مشترک که به فیلمساز امکان میدهد تا فرمولهای ارتباطی تثبیت شده را به کار گیرد و بیننده را قادر سازد تا نظامی از انتظارات خاص خود را سازماندهی کند » میداند. هر چند که خود معتقد است قواعدی که «کاستی» از آن نام میبرد در خصوص نظرات فرهنگی و اجتماعی قابل تغییر و انعطافپذیر هستند. همچنین «ریک آلتمن» نیز ژانر را ساختار و چارچوبی میداند که فیلم به طور مجرد روی آن بنا میشود و قراردادی بین تولیدکنندگان و تماشاگران بر اساس الگویی از پیش طراحی شده است. ژانر در تعاریف متعدد خود همواره با دو نگره مواجه بوده، نگره اول مولفههای خاص را در ساختار و متن جستجو میکند و نگره دوم به دنبال تعاریف کارکردی ژانر از جنبههای اجتماعی، فرهنگی و .... است. اما آنچه مشاهده میشود، شکل گیری نگره اول بر اساس نیاز نگره دوم است. به این معنا که نیازهای اجتماعی و فرهنگی سبب به وجود آمدن مولفههایی در ساختار و متن داستان میشود. یکی از بارزههای این امر ژانر کمدی رمانتیک است که از تلفیق دو ابر ژانر دیگر کمدی و رمانس تشکیل میشود. به عبارتی نیازهای اجتماعی و فرهنگی عامه، شوق و علاقه مخاطب به مسائل عاطفی و همچنین وجه سرگرمسازی فیلم و سینما باعث بوجود آمدن ساختار و مولفههای داستانی شد که کمدی رمانتیک نامیده میشود. مهمترین مشخصه این ژانر روایت مسائل عاطفی یا زناشویی در موقعیتی کمدی است. به همین علت از بین چهار قرارداد اصلی، پیرنگ، شخصیت، سبک و شمایلنگاری که یک ژانر را معرفی میکند. پیرنگ کلیشهای مهمترین عنصر ژانر کمدی رمانتیک محسوب میشود. پیرنگ اصلی در این ژانر، آشنایی زن و مرد در یک موقعیت عجیب و نادر و اتفاقات کمدی است که در انتها به پایانی خوش منجر میشود. این پیرنگ از چهار پیرفت تصاحب، اجازه، نجات و رقیب تبعیت میکند که قهرمان داستان میتواند با یک یا چند پیرفت همزمان مواجه میشود. این مولفهها سبب برچسبهایی مانند، کمدی سخیف، روایتی سادهلوحانه، فیلمفارسی و مبتذل میگردد که اغلب آثار این ژانر با آنها مورد حمله قرار میگیرند. البته چنین دیدگاهی برخواسته از برتر شمردن عناصر استتیک بر مسائل جامعهشناختی است. اما در مطلب پیشرو تلاش بر این است تا فیلم پنجاه کیلو آلبالو را با استفاده از الگو پیرنگ کمدی رمانتیک مورد بررسی قرار دهیم.
پنجاه کیلو آلبالو فیلمی با طنزی ساده، روابط علی معلولی نه چندان قدرتمند و روایتی تا حدودی تصادفی است. که با نگاه اجتماعی یک داستان ساده عاشقانه را روایت میکند و قوانین سنتی را در مقابل اصول زندگی مدرن به چالش میکشد. پیرنگ پنجاه کیلو آلبالو آشنایی داود و آیدا است که در نهایت به ازدواج این دو میانجامد اما در خلال این مسیر و با توجه به مولفههای ژانر کمدی رمانتیک قهرمان مرد که داود است همزمان در روایت با چند خرده پیرنگ داستانی مواجه میشود، که موقعیتهای کمدی را در قالب یک داستان عاشقانه بوجود میآورند. ابتدا قهرمان مردی که از زنی خوشش نمیآید اما زن به او ابراز علاقه میکند و درصدد به دست آوردن او است. که داستان عروشا و داود را بیان میکند. دوم قهرمان مردی که در تلاش برای به دست آوردن زنی با یک مرد دیگر درگیر است. که داستان داود و مانی را در اواخر فیلم یادآور میشود. سوم قهرمان مردی که ابتدا با مخالفت زن رو به رو میشود اما در انتها او را به دست میآورد. داستان داود و آیدا، چهارم قهرمان مردی که زن را نجات میدهد. که در انتهای داستان داود، آیدا را با کمک مرجان و مجید از ازدواج با مانی نجات میدهد. پنجم قهرمان مرد و زنی که قصد ازدواج باهم را دارند اما شخصی اجازه این کار را نمیدهد یا نیرویی بیرونی مانع میشود. که خودکشی مانی و پدر داود که مخالف ازدواج او و آیدا است. اما برخلاف قهرمان مرد، قهرمان زن داستان که آیداست در همان خرده پیرنگها و در موقعیتی متفاوت قرار میگیرد. ابتدا قهرمان زنی که مردی از او خوشش میآید و زن نیز او را دوست دارد، مانی و آیدا که قصد ازدواج دارند، برخلاف داود که با فشار روانی، عروشا را تحمیل شده به خود میبیند. دوم قهرمان زنی که با یک زن دیگر برای قهرمان مرد درگیر است، آیدا در مقابل عروشا، اما رقیب در موقعیت دوستی و همکلاسی است و درگیری چندان پررنگ نمیشود. سوم قهرمان زنی که ابتدا مردی را دوست ندارد اما در انتها عاشقش میشود، داود و آیدا، که در این موقعت نیز برعکس قهرمان مرد داستان اتفاق میافتد. مورد چهارم برای آیدا اتفاق نمیافتد و تنها در مورد پنجم با داود در یک موقعیت قرار میگیرد. بنابراین پیرفتهایی که در پیرنگ ژانر کمدی رمانتیک شناخته شده هستند باهم در داستان حضور دارند. تصاحب، نجات، اجازه و رقیب در پیرنگ اصلی داستان به گونهای که اشاره شد قابل شناسایی هستند. نکتهای که از دیگر مولفههای ژانر کمدی رمانتیک است نیروهای موافق و یاری دهنده قهرمان هستند که در این پیرفتها قهرمان را به پیش میبرند. به نوعی شخصیت همرازی که همواره در کنار قهرمان دیده میشود. در این خصوص پنجاه کیلو آلبالو، دو شخصیت همراز برای قهرمان مرد و زن فراهم آورده اما شخصیتها آنچنان که باید وظیفه همراه را ایفا نمیکنند. مجید و مرجان دو شخصیت همراه داود و آیدا هستند. اما نقش آغاز کننده و پایان دهنده را بازی میکنند. مجید است که داود را به عروسی مرجان در ابتدا داستان دعوت کرده و باعث آشنایی داود و آیدا میشود، همچنین در پایان داستان مرجان با کشف دارو تقلبی آیدا را به داود میرساند اما در این میان دیگر نقشی در پیشبرد داستان ندارند و آنچه باعث پیشرفت داستان میشود. استفاده از یک نعل وارونه است. به این ترتیب که عروشا و مانی که به عنوان نیرویهای مخالف قهرمانان داستان هستند. در حین اینکه نیروی مخالف را وارد میکنند، نقش نیروی یاری دهنده را هم دارند. سختگیری و خلق و خو عروشا سدی بر راه داود قرار میدهد اما همان سد داود را از او دور کرده و باعث نزدیک شدنش به آیدا میشود. همینطور مانی که حضورش در اغلب موقعیتها سدی برای آیدا محسوب میشود، اما بیخیال بودنش به مسائل در همان موقعیتها آیدا را به سوی داود هدایت میکند. نکته جالب توجه درباره عشق در پنجاه کیلو آلبالو مسئله دوست داشته شدن است. که همه شخصیتها در غم دوست داشته شدن هستند دیگر نکتهای که در باب روایت داستان در فیلم مشاهده میشود استفاده پررنگ از موقعیتهای گوناگون برای پیشبرد داستان است. به نوعی که شخصیتها و کنشها در میان موقعیتهای خاص به وجود میآیند، و این امر فیلم را از یک کمدی کلامی سطحی به سمت کمدی موقعیت که دارای زیرلایههای متنی بیشتری است سوق میدهد. به همین علت هر چه داستان فیلم پیش میرود، شخصیتها از حالت تک بعدی خود خارج میشوند که این امر به مدد تغییر مکانی است که شخصیت در آن توان انجام رویدادهای متفاوت را برای ساختن کنش دارد. به طور مثال تغییر مکانی از عروسی به دادسرا، یا در ابعاد جغرافیایی از تهران به آبادان این امر را میسر ساخته است. در مجموع پنجاه کیلو آلبالو با توصل به قواعد ژانر کمدی رمانتیک توانسته داستانی را روایت کند، که فارغ از مسائل زیباییشناسی نگاهی کمدی به موقعیتهایی داشته باشد که در آنها قرار میگیریم. پنجاه کیلو آلبالو نگاه انتقادی به اجتماع و عشقهای مناسباتی و تجاری دارد که اصول زندگی مدرن را ساخته است، اما نقد خود را در قالبی ساخته شده از همین نوع نگاه به زندگی و موقعیتهای کمدی بیان میکند.