نگاهی به نمایش «بلافیگورا» به کارگردانی سعید دشتی

نگاهی به نمایش «بلافیگورا» به کارگردانی سعید دشتی:
یاسمن خلیلی فرد
"انسان نمایانِ متوحش"
«بلافیگورا» عنوان نمایشنامه ای از یاسمینا رضاست؛ یاسمینا رضا نمایشنامه نویس مشهور نیمه ایرانی مقیم فرانسه است.
«بلافیگورا» همچون دیگر نمایشنامه های رضا بر مسئله ی استیصال انسان امروزی در جامعه ی مدرن تمرکز دارد. در این نمایشنامه که اخیراً به کارگردانی سعید دشتی و با بازی سپند امیرسلیمانی، نگار عابدی، بهاره رهنما و ... روی صحنه رفته است، همچنان مسائلی چون توحش، عدم اطمینان و خطاکاری انسان مدرن در پس آزادی ها و روشنفکرنمایی های دنیای مدرن برجسته می شوند و حتا می بینیم که این میزان از تحولِ ظاهری در مسن ترین کاراکتر نمایش یعنی مادر اریک (با بازی نگار عابدی) نیز تجلی یافته است.
یاسمینا رضا در عمده نمایشنامه هایش نشان داده است که علاقه بسیاری به پرداختن به مسائل افراد جامعه و نوع روابط آنها با یک دیگر دارد؛ همان طور که سه دوست در نمایش «هنر» شیره ی یک دیگر را می کشند و بازی های روانی متعددی را علیه یک دیگر طراحی می کنند در «بلافیگورا» نیز به رغم کودن نمایی کاراکترها بیشتر آن ها در پی طرح دسیسه برای ارضای منفعت طلبی خود هستند و در مقابل گروه دیکری در صددند تا در برابر دسیسه چینی گروه مقابل بایستند؛ بنابراین برخلاف لحن شوخ و شنگ آثار او و طنز پررنگی که در آنها در جریان است شخصیت های نمایش های رضا، مدام در حال کشمکش های بیرونی با یکدیگر و کشمکش های درونی با خویشتنِ خویش اند و همین باعث می شود مخاطب به شدت با آن ها و درونیاتشان درگیر شود و دچار احساس دافعه یا جاذبه نسبت به آن ها شود و در بیشتر مواقع نیز نمی تواند به راحتی قضاوتشان کند زیرا هیچ یک از این شخصیت ها مطلقاً سیاه یا سفید نیستند و این از محاسن همیشگی کارهای خانم رضا است که نمی گذارد مخاطب درگیر مطلق گرایی شود.
«بلافیگورا» یک نقد اجتماعی ست بر روابط فاسد جاری در جامعه؛ خیانت در روز روشن، خجالت نکشیدن از اعمال نامتعارف و کشاندنِ افرادِ پاک سرشت به سمت خطاکاری. درواقع رضا با رویکردی کاملاً طنزآمیز دنیای مدرن و روابط آن را به سخره می کشد و بیش از آن که به مفاهیم معنوی و متعالی چون مرگ و زندگی و ... بپردازد به اصول اولیه ی زندگیِ افراد طبقه متوسط جامعه می پردازد که ظاهراً توانی برای رویارویی با امیال، خواسته ها و مشکلاتشان در خود نمی بینند و همین امر به توحش درونی و پنهان آن ها در جامعه منجر می شود و بر روابطشان با دیگر آدم های دور و بر تأثیر می گذارد.
مقایسه ی افراد در رده های سنی مختلف اصولاً در کارهای یاسمینا رضا به چشم می خورد؛ نمود بارز این ادعا را می توان در همین نمایش «بلافیگورا» مشاهده کرد که کاراکترها در سه رده سنی جوان، میانسال و مسن در مواجهه با یکدیگر قرار می گیرند، بر هم تأثیر می گذارند و از هم تأثیر می پذیرند.
در اجرایی که اخیراً به کارگردانی سعید دشتی روی صحنه ی پردیس تئاتر شهرزاد رفته است، کارگردان با تسلط بر متن و در کمال سادگی مد نظر یاسمینا رضا کار را پیش می برد. این سادگی در طراحی صحنه نیز دیده می شود. سبک بازی ها، منطبق بر بافت و جنس کلی نمایشنامه است و همه چیز در چارچوب متن شکل می گیرد. درواقع آنچه یاسمینا رضا در متن های خود بدان اهمیت می دهد وقوع رویدادها در جامعه معاصر است و هیچ چیز قرار نیست اغراق آمیز تر از آن چه هست به نمایش درآید.
بازی ها در اجرای دشتی خوب اند. سخت ترین نقش را نگار عابدی ایفا کرده است که تنها ذره ای اغراق در بازی اش می توانست کل نمایش را خراب کند اما او دچار overacting نمی شود و با شناختی درست از متن، در همان محدوده ی لازم نقش آفرینی می کند. بهاره رهنما، خوب است. با فن بیانی بهتر از قبل. دیگر بازیگران نمایش نیز بازی های خوبی دارند و مهمتر از خوب بودنِ انفرادی، هماهنگی بازیگران با یکدیگر است که به کار جلا بخشیده است.
اگر به نمایشهای مدرن و حتی پست مدرن علاقه دارید، «بلافیگورا» می تواند انتخاب درستی برای شما باشد.