جستجو در سایت

1397/10/17 17:38

یادداشتی بر نمایش ریکاوری تئاتر اصفهان ریکاوری شد

یادداشتی بر نمایش ریکاوری تئاتر اصفهان ریکاوری شد
عمیقا معتقدم که کمدی و طنز می توانند تقکر نقادانه را بر فرهنگ منسوخ شده گسترش دهند . نمایش واپسین زمان زندگی دو پیرمرد اصفهانی را روایت می کند و به خوبی معقوله ارتباط نسل گذشته ، حال و احتمالا آینده را نشان می دهد اما ...

  

نمایش «ریکاوری» به نویسندگی امیر صفایی پور و کارگردانی اسماعیل موحدی تا 26 دی ماه در تماشاخانه اصفهان واقع در مجموعه فرهنگی فرشچیان به روی صحنه می رود . این نمایش کمدی را می توان یکی از گمشده های نمایشی در تاریخ هنر اصفهان یاد کرد . نمایشی که جغرافیا ، اصالت ، گویش و تفکر را در بر می گیرد و به خوبی با مخاطب هدف خود ارتباط برقرار می کند . 

*گرایش به تفکر 

عمیقا معتقدم که کمدی و طنز می توانند تقکر نقادانه را بر فرهنگ منسوخ شده گسترش دهند . نمایش واپسین زمان زندگی دو پیرمرد اصفهانی را روایت می کند و به خوبی معقوله ارتباط نسل گذشته ، حال و احتمالا آینده را نشان می دهد اما در نقد هیچ کدام بر نخاسته بلکه بر وضعیت همواره سینوسی جغرافیایی که نسل ها را در خود پرورش داده ایراد وارد کرده . «ریکاوری» حاصل زحمت گروه جلفا است که پیش از این نمایش «دام» را بر روی صحنه برده و در جشنواره تئاتر فجر پذیرفته شده است . همه این ویژگی ها مخاطب را برای تماشای این نمایش ترغیب می کند اما آنچه این نمایش را از همه آثار این گروه مجزا می سازد الگویی است که نمایشنامه در برخورد با نیازهای بدیهی آدمی برای ادامه زندگی در عصر کنونی و عدم مرتفع شدن آنان انتخاب کرده است . 

*تماما خنده ، تماما نقد 

از لحظه ای که دو پیرمرد بر روی تخت دراز کشیده اند و فرشته مرگ بر بالین آنها به رقص در می آید تا لحظه ای که با جوانی که قصد خودکشی داشته و خود را در رودخانه خشک زاینده رود انداخته مدام به این فکر می کردم که درآمد تمام این عناصر چه خواهد شد . اما گره آنجایی باز شد که زن با وجود این که مرد را در بیمارستان شناسایی نمی کند به او گرایش پیدا کرده و او را به کافه دعوت می کند . استفاده درست از لهجه اصفهانی و افزودن چاشنی های انگلیسی امروزی ، تمرکز خوب بازیگران بر کار با این که گاهی به بیرون می زنند و به صدا اشاره می کنند (که البته این ویژگی به طور ناخواسته وارد نمایش می شود) استفاده از میزان سن ساده و اسرار نداشتن بر زرق و برق ، از همه مهمتر انتخاب یک پایان ویژه برای داستانی که چنین انتظار نمی رود از ویژگی های مثبت نمایش است . کمدی همواره از مرگ فرار کرده اما این نمایشنامه در نقد مرگ حرکت می کند با برداشتی که از نمایش نامه منهای دو دارد الگوهایی را ترسیم می کند که به جغرافیا و موقعیت امروز آدمهایش نزدیک شوند . این الگوها می توانند ارتباط بیمار با پزشک ، غریبه ها ، افسرده با سرخوش و ... باشد اما دغدغه اصلی نویسنده مرگ بوده است . آدمهایی که یک هفته بیشتر زنده نیستند و می پندارند تا ابد زنده اند و سرخوش زندگی می کنند و در این مدت یک هفته ای به عهد خود وفا می کنند با تمام نابلدی و عقب افتادگی شان ، در برابر آدمهایی که افسرده هستند و منتظر جرقه ای امیدوار کننده برای ادامه زندگی ، عمیقا از زندگی لذت بیشتری می برند تا امروزی ها . سردرگمی نسل امروزی در انتخاب زندگی ، ارتباط با جنس مخالف ، تعهد و ... مهمترین وجهی است که از دل این جغرافیا و موقعیت بیرون می آید و می تواند کارکرد نقادانه و درستی در محیط نقد نمایشنامه داشته باشد . از طرفی گرایش های وودی آلن مابانه موجود در این نمایشنامه ، مرگ را به شکل مدرنی تفسیر می کند و دانش دراماتیک آن را افزایش می دهد . برای حمایت از تئاتری که مانند زاینده رود در حال خشکیدن است این نمایش را با آرامش وجود تماشا کنید .