جستجو در سایت

1400/12/22 21:38

یادداشتی بر نمایش اول شخص مفرد

یادداشتی بر نمایش اول شخص مفرد

 

اول شخص مفرد با نوشته و بازی امید نیاز استیضاح این روزهای جامعه از همه دیروز خود است. نیاز در مقام کارگردان و بازیگر با دو بُعد روانشناختی تماشاگر خود را رو به رو می کند. بُعد عینی و بُعد ما قبل عینی. مسئله ای که در مواجهه با این نمایش من را درگیر خود کرد، بُعد ما قبل عینی آن است که در این یادداشت سعی می کنم آن را بازگو کنم. برای نوشتن ابژکتیویته از این نمایش لازم است تا بیشتر شخصیت مهرداد را، با بازی متد اکتینگ امید نیاز، واکاوی کنیم.

*روشن فکر عینکی

در تئاتر اصفهان همواره دو جنبه مورد بررسی قرار می گیرد. عقبه نمایش در این شهر و مواجهه آن با شکل امروزی آن. در نمایش «اول شخص مفرد» عینیت بخشی به هر دو مورد در شخصیت پردازی موشکافانه نویسنده دیده می شود. مهرداد در حال مشاجره با شیرین است که در پایان نمایش می فهمیم او وجود خارجی ندارد و صدایی که از شیرین پشت پرده شنیده می شود صدایی در ذهن مهرداد است. مهرداد کراوات می زند، حرف های رک و بی پرده روشن فکرانه بر زبان می آورد، آن طور که میزان سن برای ما می گوید یک تیپ هنری دارد که اهل کتاب است و قوه تخیل بالایی دارد و در پایان این تماشاگر است که رودست می خورد. او دارد با مرغ عشق خود صحبت می کند. همچنان بیننده پس از اتمام نمایش با خودش کلنجار می رود که مونولگ هایی که مهرداد با شیرین توی ذهنش رد و بدل می کند حقیقت دارد یا آنکه ساخته شخصیت پیچیده و احتمالا دو قطبی او است. می نویسم احتمالا چرا که در بازی با کت و پرت کردن روی زمین و ترس از آنکه نکند کسی در آن باشد می خواهد این را به ما نشان دهد اما کمی بعد آن را پس می گیرد و در پایان نمایش با وارد کردن مرغ عشق ریشه های روانشناسی درام را متزلزل می کند؛ این مسئله است که ما با قاطعیت نمی توانیم بگوییم او از چه بیماری روانی رنج می برد همانطور که هیچ چیز این نمایش قاطع نیست. این نکته منفی در نمایش محسوب نمی شود اتفاقا نشان می دهد نویسنده دغدغه خاطره سازی و خاطره گویی برای نسلی از جامعه را دارد که خربارها خربار استعدادش زیر مدفن غریزه و ترس از گناه و قبل تر مرد سالاریِ زن ستیزانه خاک شده است. متر او برای انتخاب معشوقه، مادرش است اما پرسش جدی این جا است که آیا او معشوقه ای داشته؟ امید نیاز در شخصیت پردازی این نمایش با تکیه بر قدرت بازیگری متد توانسته شخصیتی خلق کند که کاملا برای بیننده ناشناخته است و به نظر من هنر یعنی این. 

*من

اما حال که به نوعی با شخصیت و اهمیت آن در این نمایش تا اندازه ای که یک یادداشت روزنامه ای به ما اجازه می داد آشنا شدیم خوب است ابژکتیویته قصه که یک جامعه شناسی ما قبل عینی را نیازمند است بررسی کنیم. مونولوگ های مهرداد صریح و بی پرده از خشم آدمی خبر می دهند که از گذشته خود زخم بسیار خورده. در جایی از مونولوگ ها که امیدوارم درست به یادم مانده باشد می گوید: ما یک عمر خاطره می سازیم که بعدها همان خاطرات بر علیه خودمان شوند. در کتاب «دیالوگ» رابرت مک کی به این نکته اشاره می کند که ما چیزی به عنوان مونولوگ و یا تک گویی نداریم. حتی هنگامی که شخصیت در حال حرف زدن با خود است او دارد با منِ ذهنی اش سخن می گوید. این منِ ذهنی در نمایش «اول شخص مفرد» همان خاطراتی است که بُعد ما قبل عینی یا نادیدنی را ساخته است. این منِ ذهنی در نمایش امید نیاز همان مرغ عشقی است که در پایان آن را می بینیم. همان ظروفی است که پخش می شوند. سوراخی است که از لای آن مادرش را می بیند که از یاور در حال کتک خوردن است و… . عناصری که منِ ذهنی در این نمایش را می سازند درواقع نه حافظه مهرداد، که البته باید در نام او هم تردید کرد، بلکه تخیلی است که شخصیت برای بیان گدشته خود دارد. اهمیت این نمایش دقیقا همین جا است که تماشاگر می گوید: او چقدر شبیه من است. شخصیت دقیقا صریح و بی پرده حرف هایی می زند که خیلی از ما در دل می گوییم و یا شاید با دوستانمان برای خنداندن هم استفاده کنیم. دقیقا می داند نقطه ضعف بزرگ بشر امروزی ترس از تنهایی است که این نقطه ضعف به صورت مبسوط یافته ای در جامعه ما دیده می شود. از تماشای این نمایش بسیار خوشحالم چرا که فکر می کنم بازی امید نیاز و البته متن خوبش باید سالها ادامه یابد و البته اقبالی هم که از این نمایش شده است به نظر من کم است. این نمایش را باید تماشاگر در خلوت خودش بارها تکرار کند چرا که متد اکتینگ یعنی وقوع حادثه از درون خود برای یک بیان بیرونی پرکشش. «اول شخص مفرد» از آن آثاری است که همواره در گوشه ذهن من خواهد ماند.

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی 


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط