جستجو در سایت

1400/06/09 00:00

خودخواهی یا فداکاری؟

خودخواهی یا فداکاری؟

  


باید خانواده ای را که به وضوح نیازمند است، آن هم زمانی که مشکل مالی دارد، رها کرد و به دنبال عشق و علاقه رفت یا باید ماند و فداکاری کرد؟ کدام درستتر است؟

نویسنده این دوراهی را برای شخصیت انتخاب میکند و او را در موقعیتی دشوار قرار میدهد. شخصیت فداکاری را انتخاب میکند و با وجود عشق زیادش به موسیقی و قصه ای  فرعی که علاقه اش به پسر است، خود را فدای خانواده میکند. اما این فداکاری، فداکاری کلیشه ای نیست. که شخصیت زمانی که فداکاری میکند، همه چیز خود را از دست بدهد و با اندوه فراوان و زخمی که از زندگی خورده است، هر چیزی که دارد را برای دیگران بگذارد. نه! حداقل در هالیوود خیلی بعید است که چنین اتفاقی بیوفتد. شخصیت با وجود انتخاب فداکاری اما با حمایت خانواده اش به هدفش میرسد و تحصیل در موسیقی را انتخاب میکند...

«دیوید بوردول» عنوان میکند که برای طبیعی سازی اتفاقات که به مبحث ناتورالیسم مربوط میشود، باید وقایع فیلم را توجیه کرد. که این موضوع در فیلم های هالیوودی که تحت تاثیر ایدئولوژی است مسئله ای بسیار حیاتی و مهم است. یکی از مهمترین موضوعاتی که در این بخش بررسی میشود، توجیه کمپوزیسیون فیلم است. برای مثال، اتاق دختر را با اتاق پدر و مادر یا حتی با تمام خانه مقایسه کنید. حالت خاص سقف اتاق، رنگهای روشن، پوستر و... تمام این موارد باعث میشود اتاق دختر مجزا از سایر اتاق های خانه باشد. پر از رنگ و پر از حس مانند اتاق یک هنرمند. که این موضوع از همان ابتدا میخواست روحیه ی علاقمند به هنر دختر را به بیننده معرفی کند و به غیر از آن، تفاوت چشمگیر دختر با باقی اعضای خانواده را به مخاطب گوشزد کند. 

عنصر صدا یکی از مهمترین عناصر فیلم است. سه نفر از اعضای خانواده ناشنوا هستند و یکی شنوا. چه مسئله ای برای این خانواده از این بزرگتر؟ در فیلم به درستی از این عنصر بیشتر از هر عنصر دیگری پرداخته شده است. در یکی از صحنه های فیلم، در وسط کنسرت شخصیت اصلی، صدا به کل قطع میشود و ما هم مانند 3 بازیگر ناشنوای فیلم از شنیدن موسیقی عاجز میشویم و در صحنه ای زمانی که دختر تست خوانندگی میدهد، با زبان نشانه، موضوع شعر را برای خانواده اش توضیح میدهد. این بازی با صدا، باعث همذات پنداری مخاطب با ناشنوایان میشود  و علاوه بر همذات پنداری با شخصیت اصلی لحظاتی ما را درگیر شخصیت های دیگر میکند. پس اگر این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین تدوین صدا شد، تعجب نکنید! و علاوه بر این، تمرکز روی موسیقی، میتواند توجیهی بر ژانر موزیکال فیلم باشد.

در تدوین فیلم نیز، مانند بسیاری از فیلمهای هالیوودی، شاهد تدوین تداومی یا continuity editing هستیم. در این نوع تدوین، تمرکز تدوینگر بر این است که تدوین، خودش را به رخ مخاطب نکشد و همه چیز را طبیعی و مانند روتین زندگی جلوه دهد. 

در پایان نیز، شخصیت اصلی فیلم، روبی ، همراه با دوستش به سوی بوستون میرود تا فصل جدیدی از زندگی اش را آغاز کند و همانطور که از فیلم های هالیوودی انتظار داریم، در اینجا نیز، شاهد پایانی خوش هستیم.