جستجو در سایت

1401/04/06 00:00

وقتی جنگ، صلح است

وقتی جنگ، صلح است

  

دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی ساخته سم ریمی یک اثر سرگرم کننده و داستان‌گو است که در راستای تولید سرمایه حرکت می‌کند و هیچ ربطی به سینما و خاستگاه هرمنوتیک آن ندارد. گفتمان سینمایی هنگامی شکل می‌گیرد که مدیوم سینما در درجه اول برای شناخت، کشف و شهود و پرسش به کار رود و سپس به عنوان یک رسانه کاربردی منطقی پیدا کند. هدف از ساخت چنین آثاری در کمپانی‌هایی مانند مارول و دی‌سی، سینما و تولید جریان سینمایی نیست. همانطوری که در این اثر شاهدیم دکتر استرنج به عنوان قهرمانِ ابرقهرمانان وظیفه روایت ادامه داستانی را دارد که می توان آن را تا ابد کِش داد و ابرقهرمانی جدید به آن افزود. سکانس ابتدایی فیلم مبارزه دکتر استرنج و آمریکا چاوز، ابرقهرمان جدید مارول، با اهریمنی قدرتمند را نشان می دهد که البته بعد‌ها این خواب در فیلم به شکل دیگری تداعی خواهد شد، مسئله‌ای که با فیلم پیدا می کنم شکل برخورد مولف با موقعیت‌ها است. 

*وضعیت قرمز

بر پایه کمیک مارول یعنی چه؟ آیا این جمله به معنای آن است که مولف می تواند آزادانه و بی قید و شرط قهرمان و ضد قهرمان تولید کند؟ مولف در قصه‌ای که می گوید پشت شخصیت‌ها پنهان می شود و به نوعی داستان یک خیال پردازی کودکانه است. شخصیت‌ها در قصه در عین حالی که هر کدام سر‌گذشت و آینده خود را دارند به گونه‌ای در فیلمنامه با هم تلاقی پیدا می کنند که منطقا توجیه سینمایی پیدا نمی کند. به عنوان مثال چهار هیولا به واندا تعظیم می‌کنند و انتظار می‌رود آنها در برابر دکتر استرنج و خواب گردی‌اش در سکانس‌های پایانی ایستادگی کنند اما به راحتی می بینیم که دکتر استرنج با کم‌ترین زحمتی آنها را از میان بر می دارد. از سویی دیگر مقابله استرنج با همزاد خود در دنیایی دیگر برای کسب دارکهُلد، بازی با نت‎‌های موسیقی و...، زنگ تفریح و تنفس فیلم به حساب می‌آید. استرنج در همه دنیاها جادوگر است. واندا رویای مادرشدن را می بیند و حتی همانطوری که استرنج به او یادآور می‌شود زندگی و فرزندان او ساخته ذهن و جادوی هستند. این دیالوگ که: همه زن‎‌ها با جادوگری مادر می شوند جمله‌ زیبایی است و تاثیرگذاری بالایی دارد اما این تاثیر توجیه کننده خوبی برای ادامه قصه نیست. مولف موقعیت‌هایی می سازد که بدون هیچ ربطی به یک دیگر می توانند جذاب و واکنش‌گرا باشند. فرار استرنج، آمریکا چاوز و معشوقه سابق‌اش از دست واندای مادر یک موقعیت جلف است. اما وضعیت قرمز فیلم هنگامی صورت می گیرد که ما در خوانش لایه‌های زیرین داستان کشف می کنیم که جنگ و از بین بردن مخالف، تنها راه نجات صلح است. به یاد این شعار اُروِل می افتم که: "جنگ صلح است، آزادی بردگی است، نادانی توانایی است". دکتر استرنج تانوس را شکست داده اما این که مجسمه او را در سطح شهر زده‌اند و برای او یادبود گرفته‌اند نباید هیچ ربطی به موقعیت فعلی داستان پیدا کند. تو با شکست دادن تانوس خودت را قربانی نکردی بله ما تورا قربانی کردیم چرا که جامعه همواره نیازمند یک ابرقهرمان قربانی است.

*داستان

داستان در چنین فیلم‌هایی پایه و اساس ادبی - هنری ندارد و همانطوری که در ابتدا به آن اشاره کردم ماهیتا رسانه‌ای هستند. اگر خوب به قصه «انتقام جویان»، «اسپایدر من: راهی به خانه نیست»، «دکتر استرج» و... دقت کنیم، متوجه آن می شویم که مارول علاوه بر ساخت آثاری که می‌تواند بر افکار عمومی تاثیرگذار باشد، سعی می کند اثر را به گونه‌ای تولید کند که قابلیت پخش در هر فرهنگ و عقیده‌ای را پیدا کند. «جاودانگان» در این میان فیلمی است که با شیب ملایم تابو شکنی می کند. با به میان کشاندن مباحث فیزیک نمی توان یک فیلم عمیق ساخت، عمق در آثار سینمایی هنگامی ایجاد می شود که بینده به دنبال کشف و شهود چرایی‌ها از لابه‌لای چگونگی متن باشد. به همین دلیل اگر «دکتر استرج در چند جهانی دیوانگی» و همچنین دیگر آثار مارول را بررسی کنیم این سخن از اسکورسیزی که: مارول را مانند شهربازی توصیف می کند؛ خواهیم پذیرفت. سینمایی که داستان گویی را بلد است اما از منابعی اشتباه برداشت می‌کند. کمیک بوک را نمی‌توان به فیلم‌نامه‌ای سینمایی تبدیل کرد. «بمتن» کریستوفر نولان به دلیل خلق شخصیتی تابع زمان تبدیل به اثری سینمایی می شود، شاخصه‌ای که در «بمتن» مت ریوز نیز تا حدی تکرار می‌شود. سینما باید ترکیبی از ادبیات، نقاشی، تئاتر، موسیقی، تجسم و تحرک باشد تا اثری پایدار خلق کند. مارول هدفی را دنبال می‌کند که در نهایت منجر به شناخت نادرست از سینما خواهد شد. لاجرم سینما دست تاجران طمع کار افتاده و تنها امید بازیافته این روزهای مخاطبان سینما، سطح دسترسی و تنوع در انتخاب برای تماشای آثار است. لطفا گول ظاهر فریبنده فیلم‌های پرزرق و برق را نخوریم که در این میان برای مطرح کردن خود از مادرانگی و حس مادری سو استفاده می کنند.

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط