جستجو در سایت

1400/09/12 00:00

عبور از مرحله حیوانی

عبور از مرحله حیوانی

یادداشتی بر فیلم قهرمان 

فاطمه فریدن   

عبور از مرحله حیوانی 

اصغر فرهادی در فیلم قهرمان با فراتر رفتن از مراحل واکاوی درونی انسان‌ها به نمایش نوعی مازوخیسم انسانی روی می‌آورد. 

بر خلاف آثار پیشین کارگردان که برشی از زندگی خصوصی افراد و تاثیر یک اتفاق هولناک بر چگونگی شکل‌گیری شخصیت آنان در مقطعی را نمایش می‌داد، این بار نقطه‌عطف بر شخصیت محوری فیلم، رحیم (امیر جدیدی) گذاشته شده که درحقیقت نمادی از انسان‌های دنیاندیده است؛ آدم‌هایی که به محض دیده شدن نزد مردم و اخذ آزادی مقطعی، دچار خودآزاریِ مفرط می‌شوند و تحت احساسات‌گرایی، این حالت را به سایرین نیز تسری می‌دهند. شخصیت‌هایی از گروه رحیم، غالبا افرادی هستند که آثار مخرب دیده شدن به واسطه رسانه‌ها و انتشار نام قهرمانی‌شان نه‌تنها خودشیفتگی را نصیبشان می‌کند، که زیست شخصی‌شان را نیز در گرو اعتبار به‌ظاهر اجتماعی‌شان قرار می‌دهد. 

رحیم تا پیش از رسیدن به مرحله خوش‌نامی، فردی خجالتی و کم‌رو است. این مورد را حتی زمانی که در فصل افتتاحیه فیلم برای دیدن شوهرخواهرش (حسین آقا) پله‌های صعب‌العبور بنای تاریخی نقش رستمِ در حال مرمت که نشانه‌ای از قدمت فرهنگی است را طی می‌کند و بعد از گذشت چند دقیقه همین مسیر را مجدد با حسین آقا برمی‌گردد تا به کف زمین برسد، استمرار در وضعیتی معلق را به معرض دید می‌گذارد. این صحنه درواقع اشاره‌ای است به ثابت نبودن شرایط زیستی و تغییر مداوم اتفاقات در زندگی کنونی انسان‌هایی که با مشکلات بسیار دست و پنجه نرم می‌کنند. 

سکانس مذکور که از جهتی نقطه آغازین فیلم به شمار می‌آید به صورتی ناملموس موقعیت ناپایدار و موانع بی‌شمار پدید آمده مقابل روی یک زندانیِ از بند آزاد شده را آشکارا نمایان می‌کند. نابسامان بودن موقعیت‌های پیش روی این کاراکتر هنگاهی که صفحات چوبی باریک داربست را پشت سر می‌گذارد و طبق تعبیری پسامتنی به بالاترین سطح یا نقطه اوج می‌رسد و بلافاصله ناگزیر، مسیر بازگشت اجباری را طی می‌کند، خلاصه‌ای از شرح حالش به سوی زوال را نمایش می‌دهد. در نمونه‌ای دیگر وقتی تصمیم می‌گیرد کیف گمشده را به دست صاحبش برگرداند و به یکی از شعب بانکی مراجعه می‌کند، در پاسخ به سوال کارمند بانک مبنی بر آن که یکی از کارکنان زندان است، بر خلاف تصور دیگران حقیقت را بیان می‌کند. چنین واکنشی جدا از واقعی بودن احساس این کاراکتر یا تظاهر و خودنمایی نزد همه، ارتکاب نوعی خودآزاری و دردسرسازی برای خویش است. 

ابراز حقایق در این لحظه ارجاعی است به نیمه دوم فیلم که رحیم با روزنامه و لوح تقدیر اهدایی موسسه خیریه به مراکز مختلف مراجعه می‌کند و در بدو ورود انتظار دارد که همه هویت واقعی‌اش را بشناسند. به عبارت دیگر، این کاراکتر در زمره اشخاصی می‌گنجد که آرزوهای خودشان را در تشویق و تمجید دیگران جستجو می‌کنند و غالبا افرادی با ناگفته‌های درونی فراوان‌ اند؛ کسانی که افشاگری را بهترین روش در جهت جذب مخاطب می‌پندارند. 

موارد مذکور نشان می‌دهد که رحیم به لحاظ ساختار شخصیتی بیش از هر نکته‌ای آدمی «پذیرنده» است که در برابر خواسته‌های دیگران فقط تمکین می‌کند. بنابراین، نحوه برخورد رحیم در مقابله با افراد نیز به نوعی از همان ابتدا، بازگوکننده شخصیت اوست. به عنوان نمونه، واکنش رحیم در مواجهه با بالا رفتن از یک بنای قدیمی-که بر حسب دیدگاهی نشانه‌ بازیابی و احیاء دوباره یک تمدن کهن است- صرفا در اعتراض مختصر زبانی صورت می‌پذیرد که آن هم در قالب شوخی با حسین بیان می‌شود. از سوی دیگر، هجوم نگاه‌های ظاهرا متبسم اما پرسش‌گرِ اشخاصی که با دیدن این شخصیت برای لحظاتی کارشان را رها می‌کنند و کنجکاوانه خواستار گرفتن اطلاعات شخصی از یک مرد جوان زندانی هستند، سویه همه‌گیر بودن آن را بیشتر واصح می‌کند. بدین ترتیب که ساختمان تاریخی، نشانی از یک جامعه در حال پوست‌اندازی و کارگران نیز نمادی از مردمی هستند که در انحصار  پرسش‌گری، دریافت اطلاعات و رسانه‌های جمعی قرار دارند. این نکته شاید پیامی غیرملموس از سوی سازنده اثر باشد که خصوصیات جامعه‌ای شرقیِ تحت توسعه را در نماهای آغازین فیلم نمایش می‌دهد. زیرمتن قضیه به ما می‌گوید در چنین جوامعی اشخاص عموما تحت تاثیر هیجانات و رخدادهای لحظه‌ای اند و سنگینی رسانه‌های گروهی بر رفتارهای مختلف آنان به وضوح مشاهده می‌شود. همین مورد است که می‌تواند در دقایقی یک انسان را تبدیل به قهرمانی مردمی کند و به طور مثال فرمانداری خواهان استخدام‌ش شود و در لحظاتی دیگر طی تحولی آنی پس از فاش شدن حقایق، نفرت جمعی از سوی تشویق کنندگان را برانگیزد. بر همین اساس است که پرسشی جدید مطرح می‌شود که شاید مسئولین فرمانداری نیز در پی یافتن  حقیقت متقاضی استخدام یک زندانی می‌شوند. 

از این جهت، صحنه استخدام در کارگزینیِ  فرمانداری به عنوان سکانسی مطول، به طرزی واضح نمادی از سویه‌های فرامتنی نهفته فیلم است که به شرایط فعلی جامعه طعنه می‌زند و با نهان کردن موضوع استثمار انسانی و تبدیل شدنش به حیوانی  فرمانبر در قیاس با سایر صحنه‌ها بیشترین بار معنایی را به اذهان متبادر می‌کند.

طبق چنین دیدگاهی فیلم قهرمان تصویری روشن از جدال انسان با معضلاتی تمام نشدنی است که بخشی از آن‌ها به واسطه طمع و حیله‌گری انسان‌های دیگر ساخته شده و برخی دیگر درنهایت با عصیان انسان علیه انسان خاتمه می‌یابد.