جستجو در سایت

1399/08/29 00:00

دلنوشته های ذهنی مریض یا فلسفه ای پنهان...

دلنوشته های ذهنی مریض یا فلسفه ای پنهان...

به نام خدا



خودجوش یا یک کمدی سیاه تکنیکال است یا دلنوشته های یک مغز مریض!!!

از حرف ها و کنایه های اخیر راجع به فیلم جدید برایان دافیلد که تجربه نویسندگی آثاری چون underwater(زیر آب) را داشته معلوم است که موج جدیدی از فیلمسازان در حال انقلاب 2021 هستند. هر دهه از 80..90..2000 تا 2010 و 2010 تا 2020 زمان شکوفایی کارگردانان و نویسندگان بزرگ حال حاضر جهان بوده و از قرار معلوم اقای دافیلد از شروع کنندگان این دهه. یعنی 2020 تا 2030 است....

فیلم خودجوش یا spontenious محصول جدید امریکا که با واکنش مثبت منتقدان جهان مواجه شد خیلی حرف برای گفتن داشت. حقیقتا برای فهم آن باید دوبار به تماشای آن بنشینید. اولین دفعه برای دیدن فیلم و ترکیدن روحیه ظریفتان و دومین دفعه برای درک لایه های ریز داستانی که توسط خود دافیلد به رشته تحریر در آورده شدند.وی بی شک از آینده داران سینماست.

فیلم ما با یک آرامش و بی خیالی نسبت به محیط شروع میشود اما ناگهان پوففف...!

بله درست است. ناگهان یکی از بچه های کلاس بی دلیل منفجر میشد. مثل یک بادکنک...

در نگاه اول این فیلم فانتزی یک سرگرمی و تفریح کمدی مریض به نظر میرسد. یک فیلم کالت تینِیجِری که انگار فقط ساخته شده تا دو کار کند.

1_ شما را نابود کرده و آخر فیلم به شما ریشخند بزند و بگوید:(هاهاها... پولت رو هدر دادم.. اینترنتت رو خرج کردی. هاهاها!!)

2_ شما را کم طاقت و کم حوصله کند و کاری کند از فیلم sinister برای فهمیدن آخر ماجرا قلب شما بیشتر بتپد و هر لحظه با استرس و تنش این حس را که کاش زود تر بفهمم آخرش چه میشود در شما ایجاد کند.

اما باور کنید قصد فیلم عمداً هیچ کدام از این دو مورد نیست. فیلم در حقیقت فشاری که در دوره نوجوانی بدون دلیل خاص یا واضح روی نوجوانان و جوانان است را به صورت استعاره ی انفجار تعریف میکند و با رنگ و لعاب کمدی سیاه آن را برای دیدن قابل تحمل میکند. هر چند جالب ترین نکته ی فیلم ایجاد حس خفگی و تنش شدید در مخاطب و آزار آن است،اما هدف آن این نیست. نوجوانان و جوانان همواره در این ترس که نکند ناگهان اتفاقی بیفتد که همه چیز را خراب کند (مثال انفجار دافیلدیسم*) زندگی میکنند و برای رفع این ترس و وحشت ذاتی اما غیر طبیعی دست به عجله در کار ها می‌زنند تا سرعتشان را بیهوده بالا برده و از آن اتفاق بد که ممکن است هرگز رخ ندهد جلو بزنند. در نتیجه هدیه زندگی و زنده بودن که مقدس ترین هدیه جهان است از آنها دریغ میشود و چون ربات هایی ترسو، با ترس از زندگی کردن در لحظه و نگرانی بیهوده راجع به آینده، این هدیه را دور میریزند. آخرش هم به فنا میروند.

دافیلد میخواهد بگوید ما که همه به دلایلی به فنا میرویم. (غرق میشویم.. منفجر میشویم.. سقوط یا هبوط میکنیم.. سکته میکنیم...) پس نباید از به فنا رفتن بترسیم زیرا امری طبیعی‌ست و روزی به دلیلی رخ میدهد. ترس حقیقی ما باید از این باشد که نکند این مدت کوتاه زندگی مان را خودمان به فنا دهیم و با ترس از مردن و نابود شدن زندگی نکنیم.! این دستگاه ستاره سازی چیزی  عین حقیقت را میگوید. به زبان بی زبانی و سادگی با داستانی فانتزی و استعاره وار به روایت میپردازد و به یاد ما می‌اندازد که بگوییم :(لعنت به این افکار منفی)

فیلم انگاشته از کنایات و استعارات محلی زیادی بود که مخاطب عام آن ها را متوجه نمیشود. مشکل اثر این جا نیست بلکه جاییست که حدود سنت شکنی را نیز میشکند. در پایان فیلم شاهد توهین به شدت کوبیسم وار دختر جوان به آقای ترامپ هستیم و سپس شنیدن نصیحت های وی راجع به زندگی‌کردن و همان حرف هایی که در پاراگراف قبل گفتم.

 بنده قصد تشویق کالت مووی های ضد نقیض و عجیب اَلسبک ندارم اما خود جوش یکی از آن استثنائاتی بود که چند سال یک بار این چنین میدرخشد. امتیاز 6/5 بی شک حق این اثر در imdb بود و با وجود امتیازات بالای منتقدان تاثیر رای کاربران و مردم در این زمینه بیشتر بود. شاید آنان برخلاف مردم که فرمالیزم اثر را تماشا میکنند آن را در باطن سنجیده و ستودند. بیشتر از خود فیلمنامه شیوه تدوین و داستان پردازی فیلم جذابیت آن را حفظ میکرد. شما در طول فیلم شاهد فلش بک هایی هستید که روی هم سوار میشوند و یکدیگر را نقض میکنند. اگر این فلش بک ها از دریچه چشم یا گستره دید راوی داستان بودند چیزی همانند تقلید ناقص از سینمای فانتزی در می آمدند ولی اینگونه نبودند. نه تنها این بازگشت ها از دریچه چشم و گستره دید راوی است بلکه دیگران نیز در آن نقش دارند. چیزی که تا اثر را تماشا نکنید مطمئنم آن را متوجه نمیشوید.

اینجا یک نکته مهم وجود دارد و آن نیز تعیین ژانر این فیلم است. بدون تعارف میگویم که گذاشتن نام علمی تخیلی برای این فیلم یک توهین به این ژانر است. نماد ها و المان های آزاد این ژانر به هیچ وجه در فیلم خود جوش وجود ندارند و صرفا آن فیلم را باید#فانتزی.. کمدی سیاه معرفی کرد.

یادی از کمدی سیاه کردیم. دیدید که بعضی اوقات برای دیدن یک فیلم شرایط خاصی بر شما غالب میشود. شرایطی مثل خستگی، خوشحالی، غم، بی خیالی و پوچ گرایی. و در این شرایط میزان جذابیت فیلم برای شما روشن میشود. پس فیلم ها (کمدی سیاه در این مورد پارادوکسیکال است) با توجه به موقعیتی که در آن برای مخاطب نمایش داده میشوند میزان جذابیت حقیقی خود را نشان میدهند. خود جوش یکی از اقسام این نوع فیلم ها بود. یعنی تفاوت موقعیتی را نادیده گرفته و چه در غم چه در شادی به یک صورت ظاهر میشود. در لایه های عمیق فیلم این نکته قابل مشاهده بود. اما همان طور که گفته شد‌ پیام فیلم را درک و در آن تأمل کنید. تحلیل و واکنش شما نسبت به رسانه های گروهی و فردی نه تنها لذتی از شما زایل نمیکند بلکه لذتی را به شما میدهد که تا آن موقع از تجربه آن دور بودید. :

نباید از به فنا رفتن بترسیم زیرا امری طبیعی‌ست و روزی به دلیلی رخ میدهد. ترس حقیقی ما باید از این باشد که نکند این مدت کوتاه زندگی مان را خودمان به فنا دهیم و با ترس از مردن و نابود شدن زندگی نکنیم.! این دستگاه ستاره سازی چیزی  عین حقیقت را میگوید. به زبان بی زبانی و سادگی با داستانی فانتزی و استعاره وار به روایت میپردازد و به یاد ما می‌اندازد که بگوییم :(لعنت به این افکار منفی) آری حقیقتا لعنت به این افکار و رفتار های منفی انسان...