یک تلاش نافرجام
بیحسی موضعی از آن فیلمهایی است که مخاطب عام را همراه خود ندارد. بهخصوص در سینمای ایران که مخاطبان آن اساساً خیلی سخت با این جنس از فیلمهای روشنفکری با روایت غیرخطی و مدرن ارتباط میگیرند و یا اصلاً ارتباطی برقرار نمیکنند. سومین تجربه سینمایی حسین مهکام در مقام کارگردان، یک کمدی سیاه است با موقعیتی ابزورد که جدیت و طنز را توأمان در خود جای داده و از مضامین و بسترهای داستانی ناهمخوانی با دیگر فیلمهای کمدی استفاده میکند. باید یادمان باشد که در سینمای ابزورد، پوچی بر فضای فیلم حکمفرماست و نباید انتظار روایت خطی و قصه ای منسجم را داشت.
در سینمای ایران آنقدر فیلمهای شبیه به هم با مضامین تکراری ساخته شده است که وقتی با اثری چون بیحسی موضعی مواجه میشویم، اولین چیزی که نظرمان را جلب میکند متفاوت بودن آن است و این تفاوت را از عوامل موفقیت و ویژگیهای مثبت فیلم درنظر میگیریم در حالی که متفاوت بودن به خودی خود یک حسن محسوب نمیشود. باید دید که فیلمساز از پس این تفاوت، چه برای مخاطب به ارمغان آورده است و آیا توانسته است از یکسری تفاوتهای ظاهری و سطحی فراتر رود یا خیر.
نام فیلم برگرفته از بیحسی و بیتفاوتی شخصیتها نسبت به رویدادهای پیرامونشان است. آدمهایی که فیلمساز ترسیم میکند لزوماً آدمهای خوش و بدون دردی نیستند بلکه دیگر درد را حس نمیکنند و این بیحسی میتواند از شدت دردهای تلنبار شده قبل باشد. فیلم در ساخت این فضا چندان بد عمل نکرده است اما از آن جایی که در شخصیتپردازی و دیالوگنویسی حرفی برای گفتن ندارد، بیشتر در حد یک ایده و تلاش باقی مانده است. بازی بازیگران فیلم هم نتوانسته کاستیهای فیلمنامه را پوشش دهد بلکه در مواردی بر ضعفهای فیلم هم افزوده است مانند حسن معجونی که در سالهای اخیر بازیهایش در آثار مختلف تبدیل به یک کلیشه شده است.