داستان زنی با شخصیتی چندوجهی

ترجمه اختصاصی سلام سینما
تا به اکنون کم سابقه بوده کارگردان هایی که به بازسازی اثر قدیمی خودشان روی آورده اند ، توانسته باشند اثری نو و الهام بخش بسازند. آیا یادآوری فیلم هایی مثل «ناپدید شدن» یا «بازی های خنده دار» برای کسی اهمیت دارد ؟ اما «سباستین للیو» با ساختن «گلوریا بل» در دام این روند نیافتاده است. نسخه ی آمریکایی فیلم شیلیایی «گلوریا» او محصول سال 2013 ، تبدیل به یک صحنه ی نمایش مختصر و مفید برای «جولین مور» گشته است. شخصیت سازی ظریف او از گلوریای میانسال با آن اشک ها و لبخندها ، علاوه بر اینکه او را در میان گالری زن های شگفت انگیز فیلم های للیو قرار داده ، بلکه باعث شده او از همین الان شانس اصلی فصل جوایز باشد.
«گلوریا بل» اثری زیرکانه و بذله گو است که باید مخاطبان فیلم های مستقل را جذب حکایت پرفراز و نشیب خود از کاراکترهای زن چندوجهی کند. حضور مور ، جذابیت های کاراکتر اصلی فیلم را ارتقاء بخشیده است. البته او پیش تر به اسم «پائولینا گارسیا» نیز شهرتی بین المللی بخشیده بود. «گلوریا»(مور) با لبخندی روی لبش و آهنگی در دلش با دنیا روبرو می شود. او از همسرش جدا شده و در تلاش است تا بتواند به بهترین شکل ممکن زندگی کند. دیگر زندگی فرزندانش برایش اهمیت سابق را ندارد و او بسیاری از عصرها را به رقصیدن در باشگاه های رقص مخصوص مجردان در لس آنجلس می گذراند.
مور شخصیت گلوریا را به عنصری برای همدردی تبدیل کرده اما اثری جزئی از تنش در نقش آفرینی اش احساس می شود. گلوریا دارای شخصیتی به شدت دفاعی است و تمایل زیادی به تن دادن به خواسته های دیگران دارد. لباس شلخته و عینک های بزرگش کسی را نشان می دهد که به دنبال جلب توجه نیست. احساسی بسیار جزئی از ناامیدی و نیاز ممکن است جذابیت او را تبدیل به یک فروپاشی عصبی برای او کند. بنظر می آید تنها زندگی کردن او چیزی است که باید پشت سر بگذارد. این مسئله زمانی جدی تر می شود که او چشم مردی آسیب پذیر که اخیرا از همسرش جدا شده یعنی «آرنولد»(جان تورتورو) را می گیرد. این رابطه ی نصف و نیمه به گلوریا کمک می کند تا خود را در مقابل خواسته هایش از زندگی بیازماید.
«گلوریا بل» می توانست یک فیلم موزیکال باشد ، مخصوصا زمانی که گلوریا در حال رانندگی در دلش آواز می خواند. قطعاتی که برای سکانس های مختلف انتخاب شده بسیار دقیق بوده است. بطور مثال در آغاز رابطه ی جدید گلوریا ، قطعاتی مانند «کمی عشق بیشتر» ، «شب های تنهایی به سر رسید» و بعد از آن قطعه ی «حال و هوای عشق» انتخاب شده است. همینطور حال و هوای افسانه ای نیز در فیلم وجود دارد و این عنصر با انتخاب کاخ سزار در لاس وگاس برای گذراندن یک آخر هفته ی عاشقانه با آن پالت رنگی چشم نواز و سالن رقص صورتی ، اتاق خواب زرد و سالن رقص نئون رنگش در فیلم گنجانده شده است.
کند و کاو للیو از وجود اغلب غم زده ی گلوریا ، از لحظه های کوچکی خانگی او تا موقعیت های وحشتناک او در محیط های عمومی را شامل می شود. جشن تولد پسرش «پیتر»(مایکل سینا) یکی از لحظات قوی کمیک فیلم است. مراسم عروسی هم که نقطه ی اوج فیلم است ، تبدیل به یک جشن اساسی برای پیدایش احساس توانمندی جدیدی در وجود گلوریا می شود. نقش آفرینی مور باعث می شود که ما در هر قدم از این مسیر همراه گلوریا باشیم و تمام پیروزی و شکست هایش را با او شریک شویم. اعتقاد سخت او به خودش و شوق کم نشدنی او برای زندگی ، پایان بندی فیلم را تبدیل به صحنه ای می کند که مقاومت در برابر آن غیرممکن است.
منبع : اسکرین دیلی
مترجم : وحید فیض خواه