بی قید و بند و خنده دار
ترجمه اختصاصی سلام سینما
دقیقا زمانی که تصور می کنیم «الیویا کولمن» نمی تواند از این بهتر عمل کند ، او با یک نقش آفرینی پرسروصدا تبدیل به یک ستاره ی نقش اول یک فیلم می شود. او نقش یک ملکه ی بریتانیایی پر از نیاز و دل شکسته بنام «ملکه اَن»(Queen Anne) را در یک کمدی خیالی که داستان آن در قرن 18 ام روایت می شود را بازی میکند. درام فیلم تا مقدار کمی براساس داستان واقعی «سارا» ، بانوی دوک مارلبرو که با دخترعمویش «ابیگیل» ، بانوی بارون ماشام در رقابت برای رسیدن به جایگاه بالاتری در دربار هستند که این باعث بوجود آمدن یک مثلث عشقی سیاسی-جنسی بسیار غیرعادی می شود ، نوشته شده است. نقش این دو دوئل باز را «ریچل وایز» و «اما استون» بازی می کنند که استون لهجه ی بریتانیایی را بسیار خوب اجرا کرده است.
یک فیلمنامه ی اورجینال بسیار شعف انگیز توسط «دبورا دیویس» و «تونی مک نامارا» نوشته شده و توسط کارگردان مشهور یونانی «یورگس لانتیموس» ساخته شده تا همان ابزوردیسم همیشگی خودش که همه او را به همین ویژگی اش می شناسند را به این داستان آورده باشد. در واقع «سوگلی» توجه بیش از حد و سستی و بی حالی فیلم های هنری که در کارهای لانتیموس وجود داشت را اصلاح کرده است. «سوگلی» یک فیلم زننده و تاحدودی خنده دار است که با منظره های کابوس وار و حقه های زوایای عریض توسط فیلمبردار اثر یعنی «رابی رایان» دیوانه وار تر نیز شده است.
باید اعتراف کنم که در ابتدا تصور می کردم این استایل سازی ها در ادامه غیرقابل تحمل خواهند شد و حتی این تصور غلط را داشتم که این فیلمنامه فقط با یک کارگردان سنتی و یک استایل سنتی به سر منزل مقصود می رسد اما اینطور نبود. طولی نمی کشد که میفهمیم لانتیموس انگیزه و انرژی را به فیلمنامه تزریق کرده است ، کاری که اگر توسط یک کارگردان معمولی انجام می شد ، این اثر تبدیل به یک درام لحظه ای مسخره ای می شد.
ملکه ای که کولمن آن را بازی کرده یک موجود واقعا بامزه است ، شاید بامزه تر از «ملکه الیزابت دوم» که قرار است از نتفلیکس پخش شود. ملکه ی او ، کسی است که بدلیل بچه بار آمدنش بارها از او سوء استفاده ی احساسی شده است. او همه جا با صندلی چرخ دار یا صندلی سدان جابجا می شود در حالی که هیچ مشکلی برای راه رفتن ندارد.گاهی اوقات او را در حال حمله های عصبی برای عصبانیت از پخش یک موسیقی یا حمله به کسانی که درحال خوش گذرانی هستند می بینیم و دلیل آن عدم توانایی اش در برقراری ارتباط و مشارکت با دیگران است. یک تراژدی شخصی در زندگی او وجود دارد که بازی با خرگوش ها و اردک ها و حلزون ها ، جای انرژی احساسی او را اشغال کرده است.برای بار دیگر می گویم : اگر این نقش به یک بازیگر بی مزه سپرده می شد می توانست یک فاجعه را رقم بزند اما کولمن این نقش را نجات داده است.
وایز نقش بانو سارا که سوگلی دربار و زنی بسیار صمیمی است را بر عهده دارد ، کسی که هر حقه احساسی یا جنسی را بکار می گیرد تا سلطنت را به افزایش مالیات جنگ فرانسه وابسته نگه دارد که این مسئله باعث افتخار آفرینی همسر جنگجوی او یعنی «مارلبرو»(مارک گتیس) می شود.این موضع باعث وحشت وزیر دربار ، «رابرت هارلی»(نیکولاس هولت) شده است.سپس یک زن نجیب که دخترعموی سارا نیز هست ، به عنوان خدمتکار وارد دربار می شود و روزهای سختی را می گذراند. نام او ابیگل (استون) است که دانش پزشکی او به ملکه کمک می کند تا بیماری نقرس او درمان شود. لطف ملکه و هم چنین شکارچی نجیب ، لُرد ماشام (جو آلوین) شامل حال او می شود.
اگر عیبی در این فیلم وجود داشته باشد ، این است که کولمن به ناچار از وایز و استون پیشی می گیرد و چهره ی مهم انها را در سایه قرار خواهد داد. «سوگلی» به ما یادآوری می کند که اگر دنبال یک داستان سلطنتی مودبانه و احساسی هستیم ، باید انتظار داستانی مثل «ملکه ویکتوریا» را داشته باشیم اما «سوگلی» بی قید و بندتر از آن است.
منبع : گاردین
مترجم : وحید فیض خواه