قصه مبهم

«ماهورا» یکی دیگر از فیلم های مربوط به جنگ، در جشنواره است. «ماهورا» بسیار مبهم داستان خود را شروع میکندی و همینطور مبهم نیز ادامه میدهد. میتوان گفت که مشخص نمیشود این فیلم قرار است چگونه شروع شود و چگونه به پایان برسد. فیلم از روی یک داستان واقعی ساخته شده است. وقتی یک فیلم از روی یک داستان واقعی ساخته میشود، نویسنده میتواند تمرکز بیشتری روی فیلمنامه خود بگذارد و میتواند فیلمنامهای بسیار منسجم بنویسد. اما متاسفانه در «ماهورا» هیچ چیز برای مخاطب مشخص نمیشود. انگار که مخاطب از اواسط فیلم به تماشای آن نشسته است. «ماهورا» انسجام کافی برای جذب مخاطب را ندارد و بعد از دقایق اولیه فیلم، مخاطب از فیلم زده میشود. اصولا این فیلم فقط برای کسانی ساخته شده است که از قصه واقعی با خبر هستند. فیلم نمیتواند برای مخاطبش قصه گویی کند و یک روایت مستند را به تصویر بکشد. این فیلم برای کسانی است که قصه را شنیدهاند و حالا میخواهند آن قصه را تصویری ببینند. در صورتی که مخاطبی که از روایت چیزی نمیداند، تمام فیلم برای او مبهم است. وقتی تماشاگر به تماشای این فیلم مینشیند، سوال های زیادی در سرش ایجاد میشود. اساسا ما تعدادی آدم را میبینیم که از اینور کادر به آنور کادر میروند. در گوش یکدیگر میزنند و تعدادی زن در پس زمینه ضجه میزنند و گریه و زاری میکنند. بهعنوان میان برنامه هم زنی را در قایق میبینیم و مردی که زیر آب است. مهم ترین سوالهایی که از اول تا آخر فیلم مخاطب از خود میپرسد این است که الان چه شده؟ این آدم ها به دنبال چه هستند و میخواهند به چه چیزی دست پیدا کنند؟ آن زن دقیقا چه میگوید در فیلم؟ قصه چیست؟ عراقی ها از کجا آمدند؟ و بسیاری از سوالهای دیگر. هر کسی نمیتواند به راحتی از قصه فیلم با خبر شود. همه چیز در فیلم مبهم است و کسی نمیتواند خط روایی فیلم را پیدا کند. بجای اینکه مخاطب تعلیق ها را درک کند و مشتاقانه به ادامه فیلم بیندیشد، بدنبال درک کردن موضوع است. وقتی جزئیات قصه درست به مخاطب نشان داده نشود و قصه پرورش مناسبی پیدا نکند چنین اتفاقی میافتد. هیچ چیز برای مخاطب روشن نیست، از قصه گرفته تا حال و هوا و انگیزه ها. وقتی مخاطب از فیلم چیزی متوجه نشود، همین موجب میشود تا برای مخاطب همه چیز در سطح باقی بماند و در نهایت تماشاگر با احساس تلف شدن وقتش، از سالن سینما خارج شود.
بازیگران نیز نمیتوانند آنطور که باید نقش خود را ایفا کنند. حتی ساعد سهیلی که تا این حد روی او تمرکز گذاشته بودند. بدون شک ساعد سهیلی یکی از سخت ترین تجربه های خود را در این فیلم داشته است اما نمیتواند آن را کامل کند. حتی لهجه عربی او نیز در مواقعی از بین میرود. بازی ها نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و به همین دلیل نمیتواند تاثیر گذار باشد.
«ماهورا» بدون شک از فیلمهای سخت و طاقت فرسای سینمای ایران است. و طراحی صحنه و لباس عظیم و با جزئیاتش میتواند کمی به جذابیت فیلم اضافه کند. اما بدلیل فیلمنامه نامنسجم و مبهم، مخاطب را راضی از سالن خارج نمیکند.