جستجو در سایت

1400/08/08 13:27

مسعود فراستی: ما هنوز در ایران سینما نداریم

مسعود فراستی: ما هنوز در ایران سینما نداریم
مسعود فراستی در برنامه رخ به رخ عنوان کرد: من دنبال قصه نیستم، بلدی را می‌خواهم. همان دو، سه دقیقه اول معلوم می‌شود که کارگردان کارش را بلد است یا نه.

به گزارش سلام سینما،‌ شب گذشته مسعود فراستی در برنامه «رخ به رخ» مهمان امیرعلی دانایی بود.

این مجموعه جمعه شب ها پس از اخبار ۲۲:۳۰ از شبکه دو سیما پخش می‌شود.

 

نظر مسعود فراستی درباره گریم

در ابتدای برنامه، مجری از مسعود فراستی خواست برای انجام گریم به قسمتی از استودیوی ضبط برنامه مراجعه کند اما فراستی در پاسخ گفت تمایلی به گریم شدن ندارد. پس امیرعلی دانایی به سراغ پرسیدن سوال‌ها و شروع گفت و گو رفت و اولین پرسش خود را مطرح کرد:

نقش گریم را در سینما چطور می‌بینید؟ 

مسعود فراستی پاسخ داد: کدام سینما؟ سینمای اینجا؟ ما که اینجا هنوز سینما نداریم. چندتایی فیلم داریم اما سینما نداریم.

دانایی ادامه داد؛ به گریم اعتقاد دارید؟

گریم در سینمای حرفه‌ای، حرفه‌ای است. در سینمای جدی اطوارهایی مثل اینکه من اهل گریم نیستم، شوخی است.

پس از آن مجری برنامه پرسید که آیا به زیبایی چهره بازیگر اعتقاد دارید؟

فراستی پاسخ داد حتما! گریم اندازه خوب است و با گریم می شود خیلی کارها کرد که اونوری ها میکنند. سینمای آمریکا استاد این داستان است.


گریم های سنگین و عجیب بازیگران هالیوود


 

امیرعلی دانایی در واکنش به پاسخ مهمان برنامه عنوان کرد: فکر می‌کردم عقیده دارید خوش‌چهره بودن بازیگر امتیازی برایش محسوب نمی‌شود.

و فراستی پاسخ داد: حتما امتیاز است. خوش‌چهره بودن فقط به معنی پلاستیک رو نیست، به معنی شادابی، به معنی هماهنگی چهره و به معنی جای کار داشتن چهره است. بعضی از چهره‌ها راه نمی‌دهند مثلا جیم کری همه کار می‌تواند بکند.

دانایی گفت: البته جیم کری خیلی خوش‌چهره نیست و فراستی افزود: بله چهره خوشایندی دارد اما خوش چهره نیست. بازیگر خوش قیافه به نظر من کری گرانت است.

و سپس در پاسخ به این سوال که در بین بازیگران ایرانی چه کسی خوش چهره است افزود:

من الان دیگر بازیگر نمی‌شناسم!

فراستی در برنامه رخ به رخ

پس از آن مجری از مسعود فراستی درخواست کرد برای ادامه گفت و گو به قسمتی دیگر از سالن برنامه بروند و مسعود فراستی در حین نشستن پشت میز گفت میز بدی است و اصلا به دکور برنامه نمی‌خورد! او ادامه داد دکور برنامه در کل خوب است.

 

توضیحات مسعود فراستی درباره لحن تند نقدهایش

دانایی با پرسید این سوال ادامه داد:

تا بحال شده در رابطه با فیلمی نقدی بکنید و بعد احساس کنید تند بوده و پشیمان شوید؟

فراستی پاسخ داد: نه، ولی شده از یکی دو فیلم تعریف کرده باشم و دفعه بعد آنها را زده باشم. یعنی مثبت به منفی داشتم اما منفی به مثبت نداشتم.

مجری از فراستی پرسید چرا در جشنواره فیلم‌ها را تا انتها نمیبینید؟ ۱۰ دقیقه میبینید و بعد بلند میشوید...

فراستی افزود: من رکورد دو دقیقه هم دارم. برای اینکه در همان دو دقیقه متوجه می‌شوم این کارگردان بلد هست یا بلد نیست. من که دنبال قصه نیستم، بلدی را می‌خواهم. اگر بلد باشد هر قصه‌ای که دوست دارد بگوید. همان دو، سه دقیقه اول معلوم می‌شود که کارش را بلد است یا نه. گاهی پشت یک کارگردان تعدادی فیلم حرفه‌ای هست اما هنوز متوجه نمی‌شود دوربین چیست؟ نمای از دور یعنی چه، نمای نزدیک چه معنی دارد؟ خب من نمی‌نشینم. مگر اینکه مجبور شوم نقدش کنم تا انتها بنابراین با شکنجه فیلم را می‌بینم و بعد در نقدم انتقام این شکنجه را می‌گیرم.

دانایی ادامه داد شاید در ادامه فیلم بهتر شود اما فراستی پاسخ داد: نمی‌شود، وقتی در دو سه دقیقه سه حرکت غلط دوربین وجود داشته باشد یا سه کات اشتباه، بقیه‌اش روشن است.

فراستی در پاسخ به این که چرا بیان نقدش تند است عنوان کرد:

جنسِ درهم است دیگر، این نوع نقد متعلق به منِ فراستی است، ادای کسی نیست و فکر هم نکرده که این طرز نقد می‌گیرد. من یادم هست اولین بار سر برنامه هفت با جیرانی حرف زدیم. سه تا برنامه هفت که روی آنتن رفت، این برنامه گرفت. در حالی که به جیرانی گفته بودند فراستی آدمِ نوشتار است ولی آدم گفتار نیست. اما او گفته بود من می‌دانم و گرفت.

از همان‌جا این ادامه پیدا کرد، این نوع نقد، این آدم، این لحن و این تندی ادامه پیدا کرد. این تندی اگر بشود به آن گفت تندی، چون از نظر من تند نیست، نقدهای کتبی من راجع به سینما به مراتب تندتر است. در گفتار با ۲۰، ۳۰ درصد ترمز می‌توانم بگویم حتی رعایت هم می کنم. اما این تندی مال خودم است. من در زندگی هم همینطور هستم.

دانایی پرسید کمی عصبانی نیست؟

فراستی: اگر عصبانی باشد بد است. یعنی اگر بگویی اینجاها عصبانی بودی این ضعف است.

دانایی ادامه داد: عصبانتیت در کلام و بدنتان نیست اما در لحنتان هست. شاید زیاده‌روی در استفاده از برخی کلمات که می‌شود به نوع دیگری هم ادا شود، کلماتی که کمی تحقیرآمیز است مثلا قبل از بد. شما به هیچکس هم رحم نم‌کنید مثلا فیلم هامونِ داریوش مهرجویی را گفتید بد است اما تاثیرگذار است یا از واژه‌ای درباره فیلم‌ مسعود کیمیایی استفاده کردید که می‌شد از آن واژه استفاده نکرد و جور دیگری گفت.

فراستی پاسخ داد: الان اگر بنشینم درباره فیلمسازی مثل مهرجویی و کیمیایی صحبت کنم قطعا فیلمساز و سن و سالش جلوی چشمم می‌آید و احترامی که برای این همه تجربه قائلم. من صحبتی که می‌کنم درباره فیلم است نه فیلمساز. هیچوقت قصد توهین نداشتم.

 

فراستی: ما در ایران هنوز ماقبل نقد هستیم!

فراستی افزود: من بدترین منتقدِ عباس کیارستمی بودم، بنا به گفته خودش دو منتقد جدی داشت که یکی منتقدی فرانسوی بود و دیگری من بودم. همه نقدهایم هم به فیلم‌هایش به جز اولی تند است اما با خود زنده یاد نهایت احترام را داشتم. وقتی بیمار شده بود به یکی از نزدیکانش زنگ زدم و گفتم می‌خواهم ببینمش. گفت به او گفتم و خیلی هم خوشحال شد. هر بار هم که یکدیگر را دیدیم به شدت دوستانه و محترمانه بود. این نشان میده که متاسفانه ما در ایران عزیزمون در سینما هنوز ماقبل نقد هستیم، نقد رو تعارف میفهمیم و تندیش رو توهین میفهمیم و در واقع نقد رو نمیفهمیم. نقد نیمه‌ی خالی است. گاهی ممکنه بخش کوچکی خالی باشد اما اثر را نابود کند.

فراستی ادامه داد:  نقد مدیوم منه، تفریح و سرگرمی من نیست. نقد پیشکسوت نمیفهمه.

این منتقد سینما در جواب مجری برنامه که پرسید امکانش هست کمی واژه‌هایی که در نقد استفاده می‌کنید را تغییر دهید گفت:

این واژه‌ها مال مسعود فراستی است و شوخی هم ندارد. این واژه‌ها در مدیوم نقد من است و به هیچ آدمی هم توهین نکرده، نمیکند و نخواهد کرد ولی با فیلم بد شوخی ندارد.

صحبت های مسعود فراستی در رخ به رخ

شباهت ظاهری مسعود فراستی و فیدل کاسترو!

در ادامه امیرعلی دانایی به مهمان برنامه گفت: لباس پوشیدن شما یک الگوی تکراری دارد که کمی شبیه به فیدل کاسترو است.

فراستی پاسخ داد اگر شباهتی باشد هم او شبیه به من است! من خیلی بهتر از او لباس می‌پوشم، او اصلا لباس پوشیدن بلد نیست!

در ادامه دانایی مسیر گفت و گو را با پرسیدن سوال‌های زیر کمی تغییر داد:

- اگر قرار باشد برای یک سال به یک جزیره بروید بدون تلفن همراه و اینترنت چه چیزی با خودتان خواهید برد؟

- ۱۰۰ رمان کلاسیک.

چه چیز شما رو سرذوق میاورد؟

-موسیقی کلاسیک، ادبیات و سینمای کلاسیک

- مهمترین فیلم تاریخ سینما از نظر شما؟

- سرگیجه اثر هیچکاک

- فصل مورد علاقتون؟

- پاییز

مسعود فراستی - امیرعلی دانایی

در این قسمت مسعود فراستی در جواب امیرعلی دانایی که پرسید چه موضوعاتی باعث میشن شما احساس پیروزی بکنید گفت:

زمانی که حس کنم یک حرف حق و درست دارد جا می‌افتد.

 

نظر مسعود فراستی درباره احمد محمود

در قسمتی از گفت و گو فراستی عنوان کرد من از احمد محمود خیلی خوشم می‌آید به نظرم بهترین نویسنده ایران است. از زندگی او خوشم می‌آید از مقاومتش خوشم می‌آید،‌ تنهایی و اذیت شدن او خیلی برایم عزیز است.

در بخشی دیگر فراستی درباره مرگ و از دست دادن صحبت کرد و گفت: مرگ، پیش پا افتاده، بی وقار، بی اصول و زشت شده، در گذشته مرگ وقار داشت و می‌شد با آن دیالوگ برقرار کرد.

فراستی درمورد نا‌امیدی در زندگی گفت: من ناامیدی بلد نیستم،‌ انسان زنده است که امید داشته باشد، امید به تغییر خودش و جهان.

در ادامه برنامه مجری به همراه مهمان به بخش دیگری از فضای استدیو رفتند و به گفت و گویشان ادامه دادند.

 

فراستی: من به شدت منتقد غذا هستم.

فراستی در این بخش از برنامه که در فضایی کافه مانند ضبط شده بود گفت:

من به شدت منتقد خوب غذا هستم. عاشق غذای رشتی و گیلانی هستم. غذا باید خوب باشد و مزه‌هاش درست باشد وگرنه در قاشق اول معلوم می‌شود خورشت درنیامده و لق است. وقتی شما به رستوران می ‌روید یک خورشت می‌آورند و برای هر سلیقه که یک نوع نمی‌پزند بنابراین باید در حالت کلی اصولی داشته باشد، جا افتاده باشد.

دانایی پرسید جز غذا و هنر دیگر چه چیزی را نقد می‌کنید؟

فراستی پاسخ داد با نقد آدم‌ها کاری ندارم هر جور می‌خواهند بپوشند و ... اما اگر نظر من را بپرسند به اندازه‌ای که طرف ظرفیتش را داشته باشد، راستش را می‌گویم. من برای نقد شانی قائلم و به هر کسی نقد نمی‌کنم. گاهی کسی را می‌بینم که قابل نقد نیست هرگز به او نقد نمی‌کنم. چیزی که قابل نقد نباشد چه آدم و چه اثر را نقد نمی‌کنم.

 

اگر فراستی تهیه کننده بود با کدام کارگردان‌ها کار می‌کرد؟

در ادامه بحث امیرعلی دانایی پرسید چرا فیلم نساختید؟

فراستی پاسخ داد: نقد برایم مهم‌تر است و مدیوم من نقد است.

اگر تهیه‌کننده فیلم بودم، ابتدا هیچکاک، بعد جان فورد و بعد هم برگمان گزینه هایم برایم کارگردانی بودند. از میان کارگردان‌های ایرانی هیچکدام. نقش اول را هم خودم بازی می‌کنم. اما من فیلم نمی‌سازم. محبوب ترین بازیگرهایم کری گرانت، هنری فوندا، جیمز استوارت، لینو ونتورا هستند.

 

نباید همه چیز را به پول فروخت

فراستی در این بخش درباره بازیگری گفت: بازیگر مانکن نیست و مُبلغ فلان لباس و عطر و سیروپ نیست، بازیگر، بازیگر است. همه چیز را نباید به پول فروخت. نمی‌فهم کارهایی که بعضی بازیگران بعد از ورود به سینما می‌کنند که مثلا انقدر میلیارد گرفتم، فلان دلال حرفه ای خیلی بیشتر می‌گیرد پس چرا آمدی بازیگر شدی. درست است که جورج کلونی هم اسپرسو تبلیغ می‌کند اما به آن فرهنگ می‌خورد و حد نگه می‌دارند، در و دیوار را پر نمی‌کنند.

وی ادامه داد: آخرین نقد زندگیم را بخواهم بنویسم می‌گویم زنده‌باد نقد. نقدم به زندگی این است که حجمش کم است باید در عرض زندگی کرد. باید خوب خداحافظی کرد و خوب کات کرد چه خداحافظی با زندگی چه با یک دوست و انسان ارزشمند، باید به موقع، با خوشحالی و با احترام خداحافظی کرد. زیبا زندگی کرد و زیبا هم رفت و کات به موقع داد.

منبع: خبرآنلاین